انبوه نئونها و چراغها و پروژکتورهای مختلف در شهرها از آنان جزایر نورانی در دریای شب ساخته است. مروری بر نقشههای ماهوارهای در شب نشان میدهد که تا چه اندازه شهرها و مناطق مختلف جهان مانند گویهایی نورانی میدرخشند و روشنایی روز را به ساکنان خود هدیه میدهند.[بازی نور در معماری شبانه]
انگار باید این شعرها را فراموش کنیم که روزگاری بر زبانها جاری بود که شب تاریک و بیم موج گردابی چنین حائل. [برترینهای نخستین همایش بینالمللی نورپردازی شهری]
در این روزگار شب سرشار از نور است. اما آیا این اجتماع نئونها میتواند روحیه تلاش و تکاپوی روز را به ساکنان شهرها القا کند؟
کارشناسان از شیوههای مختلف طراحی نور در شهرها سخن میگویند و معتقدند که بناهای مختلف را در شهرها باید به شیوهای خاص نورپردازی کرد. از نظر آنان شب در شهرها باید بهگونهای نورپردازی شود که علاوه بر ایجاد آرامش، حسی از تکاپو و فعالیت به شهروندان القا شود؛
چرا که شهرها امروزه تنها نباید بهعنوان یک محل فعالیت روزانه قلمداد شوند، بلکه اقتصاد شهری باید همیشه پویا و پرتحرک باشد. از اینرو انتقال بخشی از فعالیتهای روزانه به شب، علاوه بر کاهش ترافیک و ازدحام، میتواند شادابی و نشاط بیشتری را به شهروندان ارائه دهد.
نورپردازی نیز با توجه به این رویکرد از اهمیت ویژهای برخوردار است و میتواند به زندگی شبانه در شهرها کمک کند.
مروری بر تئوریها
« هاینررش کرامر» از طراحان معروف نور - اهل کلن - به طراحی نور در شهرهای جهان اعتراض دارد. او معتقد است نباید بناهای تاریخی را با نورپردازی مزین کرد؛
چرا که به هنر معماری خدشه وارد میشود و موجب گریز افراد از این نوع محلها میشود، در واقع باید همواره این موضوع را مد نظر قرار داد که چینش شهری، با نور و روشنایی شهری تفاوت عمده و فاحشی دارد.
سؤال اساسی در این خصوص این است که نورپردازی در شهر باید به چه صورت باشد تا بتوان روز را در امتداد شب به شهر پیوند داد و در عین حال آرامش شهر در شب از دست نرود.
نباید این نکته را فراموش کرد که به کارگیری نور در شهر، اگر با آگاهی و درک لازم همراه نباشد، هرگز نتیجه بخش نخواهد بود. برای رسیدن به آگاهی لازم و مناسب، باید بین کارشناسان، مهندسان، طراحان و سازندگان سیستمهای نوری اتفاق نظر وجود داشته باشد و هماهنگی لازم بهوجود آید؛
چرا که سازندگان این سیستمها، معمولا، چارچوب تکنیکی را نادیده میگیرند. نخستین سیستم نوری به کار رفته در شهر، بهعنوان نخستین آذینبندی، همان نور به کار رفته در سطح شهرها و پارکها از طریق چراغهای روشنایی است.
رجوع به گذشته
دوره باروک همواره یادآور بهکارگیری نور و رنگهای سحرآمیز در داستانها و افسانههای آن زمان است؛ چنانچه تاثیر این سبک از نظر لطافت و خیالانگیزی، در بوستانها و گردشگاههای آن دوره نیز مشهود بوده است، اما غلبه چراغهای روشنایی در این مکانها، فرم اشرافی و دلپذیر آن را از بین برده است.
برای مثال انعکاس انبوه چراغهای کنار رودخانه راین؛ چنین بهنظر میرسد که این رودخانه در میان شعلههای آتش است و این از حالت خیالانگیزی و اشرافی راین میکاهد.
سؤالی که همواره مطرح است، این است که چرا برای بسیاری از ما تا به امروز غیرممکن بوده است با تاریکی شب کنار بیاییم و همواره تلاش ما بر این بوده است با تاریکی مبارزه کنیم و همه جا را روشن کنیم.
اما بشر هنوز قادر نیست آنطور که دلخواه اوست، نور را به محیطهای باز و نامحدود انتقال دهد؛ چرا که تنها با نظری به مشکلات موجود در این امر، درمییابیم که به کارگیری تجهیزات کامل نوری، در فضاهای نامحدود و باز امری است پرهزینه و تا حدودی غیرممکن.
چنین فضاهایی از بالا تا آسمان و از اطراف تا فرسنگها ادامه دارند و بهاصطلاح فضای باز را در ذهن تداعی میکنند. این فضاها زنده هستند و از نور طبیعی بهره میگیرند.
باد، فصلها و رشد درختان، موانع پرقدرتی در مقابل سیستمهای نوری به شمار میروند. از دیگر مشکلات روشن کردن این فضاها، مسائل اقتصادی و هزینه بسیار بالاست؛
چرا که سرمایهگذاری در این امر به هیچ وجه مقرون به صرفه نیست و این یکی از دلایل مهم بیتوجهی سرمایهگذاران، به این مناطق است.
از جمله این فضاهای باز و نامحدود، جادههای بین شهری است که به ندرت در تمام طول مسیر از نور و روشنایی بهره میبرند، اما همین جاده در مکانهایی که به فضای بسته مثل تونلها متصل میشود، حتما باید به تجهیزات نوری مجهز شود.
طراحانی چون «یوتاکرر» و «پتراماگر» طی تحقیقاتشان در تونل هامبورگ، نظریات ظریف و جالب توجهی در زمینه نور ارائه کردند:«نور حدس و گمان و فرضیه هر بینندهای را به حقیقت بدل میکند. نور همه چیز را عینی و قابل رؤیت میکند، بدون اینکه خود قابل رؤیت و عینی باشد یا حتی فرم و شکل خاصی داشته باشد. در مقابل نور و روشنایی، تاریکی و سایهها قرار دارند؛ اما این دو بدون یکدیگر قابل رؤیت نیستند. فرم عینی و قابل رؤیت یک مکان فقط به نسبت نور مشخص نمیشود، بلکه به فضای اطراف آن نیز بستگی دارد».
در طول دهه گذشته، عناصر سازنده شهری، رشد چشمگیری داشتهاند. اکنون نیز طراحان فراوانی وجود دارند که طرحهای اولیه بسیاری در زمینه عناصر سازنده شهری ارائه میدهند. موج این طرحهای سازنده ایجاد تورم کرده است و طبعا هر یک از این طرحها مدعیاند که بهترین راهحل هستند. برخی از این طرحها در موارد مختلف با یکدیگر تفاوت دارند و در بعضی موارد با یکدیگر یکسان و منطبق هستند.
انبوه وسایل بیاستفاده
آنچه در سطح کلانشهرها کاملا مشهود است، چیدن فضای شهری با وسایل کم و بیش بیفایدهای است که در جایجای فضای شهری قرار دارند. برای مثال چراغهای روشنایی خیابانها و بوستانها، که باعث اشغال بخشی از این فضاها در روز است.
در تاریکی قطعا اهمیت آنها در راس قضیه قرار دارد و در شب نقش آنها پررنگتر میشود.
«ویلیوم فلوسر» در این رابطه میگوید:
«چراغهای روشنایی خیابانها و بوستانها در طول شب واقعا مجلل و با شکوهند ؛ چراکه بر تاریکی شب غلبه میکنند.اما با فرا رسیدن روز، آنها این شکوه را از دست میدهند، چون این بار آنچه باعث روشنایی محیط میشود، نور روز است».
صنعت نیز از این قافله جا نمانده است و سعی کرده با ارائه یک سیستم نوری ثابت و مناسب در شمار طراحان شهری قرار گیرد. در صنعتی کردن نور، نور شدید و ملایم، تنوع رنگ و تراکم نور وجود دارد. نور به رنگهای مختلف مثل زرد، سبز یا بنفش عرضه میشود.
رنگ نور و جهت تابش آن به اجسام، روح، شکل و فرم میدهد و تنها در شب میتوان چنین هماهنگی بین نور و رنگ را به نمایش درآورد.
طراحان غالبا افرادی دقیق و ظریف نگر هستند و با دقت نظر بیشتری به اطراف خود مینگرند و با بهرهگیری از طبیعت و الهام از آن همچون عناصری مانند باد، آب، خاک و... میتوانند به رنگ و نور مناسبتری دست یابند.
«کلاویس وینتر هاگر» عقیده دارد: در زندگی شهری و شهرنشینی، رفتهرفته نقش ستارگان آسمان کمرنگتر میشود، در حالی که باید دوباره به آنها نظر بیفکنیم و با الهام از آنها، نور مناسب شب را به شهرها هدیه کنیم. باید چراغها و آذین بندی را از تمدنها و فرهنگها بزداییم».
«لویس بورک هارد» نیز بر این موضوع تاکید دارد و میگوید:«باید از چراغانیکردن شهرها اجتناب کنیم و از نوری ملایم بهره بگیریم».به عقیده او، نور اندک هنگام گرگ و میش آسمان در کوچهها و خیابانهای شهر بهتر، دلپذیرتر و زیباتر از وضع کنونی این خیابانها و کوچهها است. وی در ادامه میگوید: «در آن زمان چشمها قادر بودند خود را با تاریکی و نور اندک تطبیق دهند و خیابانها تنها با استفاده از نور ستارگان و مهتاب و کم و بیش فانوسهای تعبیه شده در برخی قسمتها روشن میشدند».
اما آیا به راستی طرحی وجود دارد که بتوان با بهکارگیری و اجرای آن، با نور کم و حداقل، دید خوب و بهینه داشت؟ و آیا امروز طراحی وجود دارد که فلسفه او بر نور کم و مقرون به صرفه پایهگذاری شده باشد؟
به قول «موتوکوایسهی» ما در دنیای امروز، همواره توسط اشعه و امواج نوری نافذ، بمباران میشویم؛ باید دوباره به نوری مناسب، ملایم و لطیف دست یابیم.