عباس سلیمینمین؛ مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران: چهل و پنجمین فجر انقلاباسلامی را در شرایطی به جشن نشستهایم که کشور این روزها حال و هوای انتخاباتی به خود گرفتهاست و مسئولان، مردم و فعالان و جریانهای سیاسی خود را برای حضور در انتخابات ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی آماده میکنند؛ رویدادی ملی که سرنوشت کشور را به دست ملت رقم میزند. در چنین شرایطی برخی جریانها و رسانههای معاند میکوشند با دلسرد کردن مردم، حضور آنان در عرصه انتخابات را «بیاثر» جلوه دهند.
واقعیت اما، این است که بررسی تطبیقی انتخابات در دوران پهلوی، که برخی معاندان تلاش ویژهای برای سفیدشویی از جنایتها و خیانتهای این دوره دارند، با عصر جمهوریاسلامی، نشان میدهد پساز پیروزی انقلاباسلامی «مشارکت سیاسی» مردم در امور کشور شکل واقعی به خود گرفت و جامعه توانست در عرصههای مختلف، ازجمله «همهپرسی تاسیس جمهوریاسلامی»، «همهپرسی قانوناساسی»، «انتخابات ریاستجمهوری»، «انتخابات مجلس»، «انتخابات مجلس خبرگان رهبری»، «انتخابات شوراهای اسلامی شهر روستا» و... جلوههای اصیل مردمسالاری به منصهظهور برساند. نکته مهم دراین میان، ویژگیهای «انتخابات نمایشی» و البته «فرمایشی» در دوره پهلوی است که ذکر نکاتی دراین زمینه، امروز بیشاز هر زمان دیگری، ضروری است:
۱- انتخابات در دوران پهلوی بهقدری فرمایشی بود، که کارگزاران این عصر بارها به این موضوع اعتراف کردهاند. یکی از صریحترین اعترافها مربوط به شخص محمدرضا پهلوی است. او در پیام تاریخیاش در آخرین روزهای سلطنت، علاوهبر اینکه اعلام کرد «صدای انقلاب مردم ایران» را شنیده، اعتراف دیگری هم داشت؛ او تاکید کرد که متعهد میشود «انتخابات واقعی» در کشور برگزار میشود؛ تعهدی که بیشاز هر گفته و نوشتهای، گویای وضعیت انتخابات در دوران ستمشاهی است.
۲- نکته دیگری که دراین زمینه باید مورد توجه ویژه قرار گیرد، مواجهه پهلوی اول و دوم با «مشارکت سیاسی» مردم است. همزمان با تکیه زدن رضاخان پهلوی بر اریکه سلطنت، فرایند تهیکردن مشروطه از مفهوم کلید خورد و دوره پهلوی دوم نیز بیوقفه ادامه یافت.
۳- عصر پهلوی را میتوان دوران نادیده انگاشتن حق مردم برای مشارکت در ساختار سیاسی کشور دانست. هدف محوری دراین دوره براین محور تعریف شده بود که مشارکت مردم در اداره جامعه به هیچوجه تحقق پیدا نکند، چراکه تبعاتی در زمینه محدود کردن استبداد حاکم بهدنبال داشت که پهلوی اول و دوم حاضر به پذیرش آن نبودند. براین اساس هم بود که به اذعان بسیاری از کارگزاران عصر پهلوی، در معدود انتخاباتی که برگزار میشد، فهرستی از پیشتعیین شده بهعنوان منتخبان مردم پیروز میدان فرمایشی انتخابات بود.
۴- نکته مهم دیگر ناسازگاری ماهیتی «استبداد» با «انتخابات» است. ماهیت استبدادی عصر پهلوی مایل به محدود کردن قدرت افسارگسیخته خود نداشت، چراکه انتخابات شکلدهنده نهادهای قدرت است و نظارت قانونی جامعه را بهدنبال دارد؛ موضوعی که در تضاد آشکار با تمایلات استبدادی قرار میگیرد. استبداد میکوشد همه کانونهای قدرت را مضمحل کند تا بتواند بدون هیچ مقاومتی، اراده خود را بر مقدرات مردم و کشور حاکم کند.
۵- دست عیان بیگانه در رقم زدن مقتضیات کشور، از دیگر ویژگیهای انتخابات در عصر پهلوی است. رضاخانی که با کودتای اسفندماه ۱۲۹۹ به قدرت رسیده بود و محمدرضایی که با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ قدرت خودکامه خود را حفظ کرده بود، تحتتاثیر خط مشی بیگانگان، ارادهای برای بسط مشارکت سیاسی مردم نداشتند؛ رویکردی که خواست محوری استعمار است. استعمارگران و دولتهای بیگانه حامی کودتا مایل به مواجهه با کانونهای متعدد قدرت نبودند و میکوشیدند در فاصله زمانیای که معلوم نیست به چه میزان استمرار مییابد، بیشترین بهره را از سلطه خود ببرند.