فرزانه و نورالدین به مدرسه نیامده بودند. آنها ترک تحصیل کرده بودند و قرار بود به‌جای درس خواندن پابه پای والدین‌شان برای تامین معاش خانواده کار کنند.

همشهری آنلاین- رابعه تیموری: نورالدین و فرزانه بهترین شاگردان آقا معلم بودند و نورالدین سال گذشته در مسابقات مختلف و در رقابت با دانش‌آموزان مرفه شهری توانسته بود نام روستای گمنام گلاز را بلند آوازه کند. آقا معلم نتوانست بی‌تفاوت بماند و به سراغ بچه‌ها رفت. راضی کردن پدر و مادرها برای بازگرداندن نورالدین و فرزانه به مدرسه آسان نبود، ولی آقا معلم دل به دل‌شان داد، حرف‌های‌شان را شنید، برای مشکلاتشان چاره‌جویی کرد و بالاخره راهی پیش پایشان گذاشت که هم بچه‌ها از درس و تحصیل نمانند و هم عصای دست والدین‌شان باشند. روشن کردن آینده فرزانه و نورالدین تنها نقطه درخشان کارنامه آرام احمدپور نیست و دلایل بسیاری سبب شده او شایسته دریافت جایزه ویژه اولین جشنواره «جایزه معلم» شناخته شود. رویداد جایزه معلم ماهیتی عام‌المنفعه و غیردولتی دارد و اختتامیه اولین دوره آن پس از طی پروسه‌ای چند ماهه، با هدف معرفی معلمان برتر ایران و جهان به‌تازگی برگزار شده است. آرام احمدپور، میرحافظ حسینی چورسی، مصطفی اینانلو، علی صیدی و زهرا سلیمانی معلمان ایرانی و وقار حیدر جعفری، معلم پاکستانی‌تبار، منتخبان این جشنواره بودند:

بیشتر بخوانید:ثبت رکورد گینس برای معلم پایتخت | پیرترین آموزگار تهران کیست؟ | عجیب‌ترین هدیه‌ روز معلم

عکاس: محمد عباسنژاد/ همشهری


معلم بچه‌های کلاز

١٨ سال پیش که آرام احمدپور جوان، به‌عنوان معلم به روستای مرزی گلاز پا گذاشت، از این که شغل آموزگاری را انتخاب کرده خود را ملامت می‌کرد، ولی وقتی دید آمدن او و راه افتادن مدرسه روستا چقدر باعث خوشحالی نورالدین، فرزانه و بچه‌های روستا شده، تصمیم گرفت چند سالی دندان روی جگر بگذارد و تا پایان طرحش مشقت زندگی در این آبادی دورافتاده کوهستانی را تحمل کند. آقای معلم خیلی زود متوجه شد کودکان این‌روستا سرشار از هوش و استعداد هستند، اما ازدواج‌های زودهنگام دختران و اهمیت وجود پسران در تامین مخارج زندگی خانواده‌ها باعث می‌شود دوران تحصیل آنها خیلی زود و بی‌فرجام به‌پایان برسد. هیچکس فکر نمی‌کرد آقای معلم بتواند پدران و مادران روستا را مجاب کند که مانع درس خواندن بچه‌ها نشوند، ولی او نه‌تنها نورالدین و فرزانه را به مدرسه بازگرداند، بلکه توانست در همان مدرسه‌ای که سال‌ها درش بسته مانده بود دانش‌آموزانی پرورش دهد که امروز ٤ فارغ‌التحصیلش همکار او هستند. آقای معلم پس از پایان طرحش هم نتوانسته از بچه‌های کلاز دل بکند و با برگزاری مسابقات کتابخوانی خلاقانه و جذاب در کتابخانه‌ای که خودش بانی آن بوده، نسلی کتابخوان و اهل مطالعه در روستا پرورش داده است. احمدپور در حال پژوهش بر روی تاریخچه روستا است و برای گردآوری این تاریخچه هر روز پای گپ‌وگفت مردمی می‌نشیند که می‌دانند آقای معلم برای فرزندان آنها چه کرده است.


شاگردانی که با تقدیرشان جنگیدند

زندگی هر یک از شاگردان مصطفی اینانلو حکایتی پرطول و تفصیل داشتند. یکی از آنها را پای بساط دود و دم پدر و مادرش، به زوجی فروخته بودند که با اجاره دادن کودکان به دار و دسته‌های متکدیان و فروشندگان مواد مخدر پول‌های کلان به جیب می‌زدند. دانش‌آموز دیگرش از وقتی چشم باز کرده بود، برای ملاقات با پدر و مادرش در راه و نیمراه زندان‌های شهر بود و دانش‌آموزدیگری به سادگی آب خوردن و در یک چشم بر هم زدن می‌توانست درهای خودروهای ارزان‌قیمت و گرانقیمت را باز کند و با خیال و وجدان آسوده همه لوازم داخل خودرو را سرقت کند... حجت‌الاسلام مصطفی اینانلو می‌توانست با دیدن حال و روز شاگردانش راهش را از آن مدرسه و آن محله کج کند و معلم مدرسه‌ای باشد که شاگردانش هر روز صبح با ناز و نوازش پدر و مادر از خواب بلند می‌شوند و صبحانه خورده به کلاس درس می‌آیند، ولی مردانه پای شاگردانش ماند و با این در و آن در زدن و رو و آبرو گرو گذاشتن نزد کاسبان بازار برای آنها شغل و راه درآمدی حلال و پاکیزه فراهم کرد. هر وقت هم به‌دنبال شانه‌ای پدرانه می‌گشتند که مشکلاتشان را با هم تقسیم کنند، آقا معلم بی‌منت و بی‌ادعا کنارشان بود، اکنون بسیاری از شاگردان اینانلو کاسبانی معتبر، معلمانی خوشنام و افرادی موفق هستند که آقای معلم به وجودشان افتخار می‌کند.


برای اعتلای تاریخ، طبیعت، اسلام

میرحافظ حسینی چورسی برای نشان دادن راه و چاه زندگی به شاگردان روشندلش در جشنواره جایزه معلم شایسته تقدیر شناخته شده است. میرحافظ دنیای روشندلان را می‌شناسد و از آن جا که خودش هم از کودکی با مشکلات نابینایان دست‌وپنجه نرم می‌کند، سعی کرده ابزارهای کمک آموزشی مختلفی طراحی کند که برای شاگردانش درس خواندن سهل‌تر و شیرین‌تر شود. آقای معلم اصفهانی به شاگردان نابینایش کمک کرده تا برای خودشان کار و کسبی راه بیندازند و روی پای خودشان بایستند.


تخصص و تحصیل زهرا سلیمانی در مقطع دکتری رشته تاریخ سبب شده او احساس کند نسل امروز بیش از هر چیز به دانستن پیشینه ایران و ایرانیان نیاز دارد و در دوره ١٩‌ساله معلمیش تمام هم و غمش را برای رفع این خلا بگذارد. خانم معلم زنجانی علاوه بر آن که کلاس‌های درسش را خارج از مدرسه و در فضاهای تاریخی و فرهنگی مختلف برگزار می‌کند، در شهر زنجان موزه‌ای مختص دانش‌آموزان راه اندازی کرده که مانند کتابی گشوده هویت و اصالت فرهنگ و تمدن ایران را برای دانش‌آموزان بازگو می‌کند.


بسیاری از درختانی که در گوشه کنار شهر جوانرود قد کشیده‌اند، به‌دست علی صیدی و شاگردانش کاشته شده‌اند. آقای معلم برگزیده جشنواره جایزه معلم، در مدت ١٨ سال معلمیش توانسته بسیاری از فرزندان این شهر را با طبیعت آشتی دهد و با تدارک برنامه‌هایی مانند پاکیزه کردن طبیعت و آموزش راه و روش بازیافت زباله‌ها، اهمیت حفظ زمین را به شاگردانش آموزش دهد.


آقای معلم پاکستانی‌تبار از میان ٩٩معلم غیرایرانی شرکت کننده در جشنواره جایزه معلم در بخش بین‌الملل جشنواره برگزیده شده است. وقار حیدر جعفری فرزند پدر و مادری معلم است که سال‌ها تلاش کرده در گفتگوی مسلمانان شیعه مذهب و اهل تسنن پاکستانی را باز کند و میان آنها اخوت و دوستی به وجود آورد. شاگردانی که آقای معلم پرورش داده در این مسیر با او همراه شده‌اند و در گوشه کنار کشور خود زنجیره‌ای را تشکیل داده‌اند که هدف آن ایجاد وحدت و همدلی میان مسلمانان است.