همشهری آنلاین: کتاب «زن و جنسیت در پیش از تاریخ» در جستوجوی زنان است؛ به دنبال پیدایی زنان گمشده در تاریخ. نویسندگانِ این کتاب در لابهلای مواد و یافتههای باستانشناسی در پی نقشهای این جنس نامرئی در مسیر دگرگشت انسان هستند. همواره چنین گفته شده بود که مردان نقش اصلی و محوری در روند دگرگشت انسان را داشتهاند ولی اینکه زنان در این میان چه نقشهایی ایفا کردهاند، پنهان و ناگفته باقی مانده بود. شکار و تهیهی گوشت را که نقش مهمی در «انسانشدن» نیاکان ما بازی کرده بودند، همه کارِ مردان میدانستند و حتی نظر بر این بود که ایستاده راه رفتن و در اصطلاح دوپاراهروندگی را هم مردان آغاز کرده بودند؛ پس به راستی زنان در این میان چه میکردند؟ آیا زنان موجودات منفعلی بودند که تنها چشم انتظار مردانشان برای تکهای گوشت در پایگاههای خانگی، بیآنکه وظیفهی مهمی انجام دهند میماندند؟
کتاب «زن و جنسیت در پیش از تاریخ» نگاشته شده تا نشان دهد زنان تنها تماشاگران تاریخ نبودند. زنان نقشهای زیادی را برعهده داشتهاند، همچنان که در لابهلای سطور کتاب میبینیم آنها نقاشان غارهای دوران پارینهسنگی بودند، زنان شکارچی و گردآورندهی خوراک بودند، حتی در میان برخی از گروههای انسان نئاندرتال ثابت شده است این زنان بودند که خانوادههای خود را ترک میکردند و به گروههای جدید میپیوستند، بنابراین در چنین گروههایی زنان بودند که نقش محوری در گسترش جمعیت و انتقال فرهنگ را داشتند.
در میان بسیاری از گروهها و جوامع پیش از تاریخی زنان شمنهای شفابخش و بزرگ خاندان بودند. زنان بهسانِ بخشندگان زندگی مورد احترام بودند. در آنجا که پیکرههای زنانه را از دوران پارینهسنگی جدید تا تاریخهای متاخر در محوطههای گوناگون مییابیم، حال چه آنان نماد الههها بوده باشند و چه بزرگ خاندان که پیکرههایشان برای گرامیداشت و استمداد کمک در زندگی مادی ساخته میشده، میتوانیم خوانشی بر اهمیت زنان از این پیکرهها در میان جوامع گوناگون داشته باشیم. اینکه در دوره یا دورههایی پیش از دوران تاریخی و در میان جوامعی، «مادرسالاری» شیوهای بوده که به ساختار جوامع نظم میداده چندان بر ما روشن و مشخص نیست ولی بیشک میتوان گفت که زنان همواره جنس دوم تاریخ نبودند. آنها دوشادوش مردان این روند دگرگشت را طی کردهاند و وظایف و نقشهای کلیدی را ایفا کردهاند.
برای نمونه زمانی که به جنوب غرب آسیا روی میآوریم که به دلیل کمبود پژوهشها و مواد و یافتهها، ناگزیر از پارینهسنگی به پیشتر حرکت میکنیم و نقبی به دوران تاریخی میزنیم، زنان را در بسیاری از نقشهای کلیدی مییابیم، در این دوران زنان را بهسان بافندگان، سفالگران و حتی کاتبان با سواد میبینیم. البته که با موشکافی بیشتر درمییابیم که گویا از همین دوران است که جنسِ دوم بودن زنان در حال تثبیتشدن بوده و آنها برای انجام بسیاری از امور نیاز به اِذن مردی از خانواده داشتهاند و کمکم از داشتن نقشهای محوری در ادارهی امور جامعه محروم شده و حضورشان در جامعه کمرنگ شده است.
درمجموع دغدغهی این کتاب زنان و جایگاه اجتماعی زنان است، زنانی که از مهرههای اصلی بازی زندگی بودهاند (و هستند) ولی بسیاری آگاهانه یا ناآگاهانه آنان را از این بازی کنار گذاشتهاند.