دکتر شهلا کاظمیپور، جامعهشناس در توضیح عوامل مؤثر بر طلاقهای پنهان خانوادههای ایرانی با عنوان کردن این مسئله تاکید کرد که راهی جز آموزش زنان خانهدار در کشور وجود ندارد.او معتقد است که زنان خانهدار ایرانی مشکلاتی مخصوص بهخود دارند و نمیتوان بدون توجه به این مشکلات انتظار داشت که چالشهای پیش روی خانواده ایرانی را مدیریت کرد.وقتی ابتدای امسال سازمان ثبت احوال اعلام کرد که در سال 1385 استان تهران 20 درصد از طلاقهای کل کشور را بهخود اختصاص داد، انگار زنگ خطر دوباره به صدا درآمد، اینبار اما با صدای بلندتر و دلیل روشنتری که دیگر قابل انکار نبود.
آمارها سخن میگویند
آمارها نشان داد که میانگین طلاق در کشور در مقابل هر 100 نفر 3/13 بود که همین آمار در استان تهران 3/22درصد اعلام شده، یعنی در ازای هر 100 ازدواجی که در استان تهران صورت گرفته 3/22 طلاق رخ داده است.همان آمارها، روشن و شفاف اعلام کردهاست که بعد از تهران استان کردستان قرار دارد که رقم آن معادل 14 درصد است. 5 استان نخست در طلاق عبارتند از: تهران، کردستان، مرکزی، فارس و اصفهان.
غیر از آمار
آنچه که کاظمیپور به آن اشاره میکند، طلاقهایی است که در آمار و ارقام نمیگنجد، او با مطرح کردن طلاقهای پنهان آنها را اینگونه تعریف میکند: در این نوع طلاق زوجین همدیگر را نفی کردهاند و فقط در خانه حضور فیزیکی دارند، به این معنا که ظاهرا زیر یک سقف زندگی میکنند اما هیچ رابطه عاطفی با یکدیگر ندارند، پس هر خانوادهای که طلاق نداشته باشد در دسته خانوادههای موفق و سالم نمیگنجد.
این نوع طلاقها مسلما عوارض منفی بیشتری را برای بچهها دارد، در طلاقهای آشکار درست است که یک سری مشکل برای بچه پیش میآید ولی حداقل، روحیه بچه هر روز تضعیف نمیشود بچه وقتی با دعواهای پدر مادر مواجه است هر روز میلرزد، خودخوری میکند وقتی طلاق آشکار اتفاق میافتد بچه با یک وضعیت روبهروست و با پذیرش وضعیت جدید به زندگیاش ادامه میدهد. معمولا آن خانوادههایی که با جنگ و جدالهای دائمی زندگی میکنند تاثیرش روی بچهها بسیار نامناسب است.
حلقه گمشده
حلقه گمشده داروین هم پیدا شده، اما حلقه مفقوده بروز و شیوع و وسعت پیدا کردن طلاق در خانوادههای ایرانی هنوز پیدا نشده است.
فکرش را بکنید، آمار طلاق دارد بالا میرود همین روزهاست که بر ازدواج پیشی بگیرد، این آسیب اجتماعی گریبان جامعه را گرفته و دارد میفشارد اما باز هم نظرات کارشناسان همچنان از این گوش شنیده و از آن گوش به در میرود.
کاظمیپور افزود: تا زمانی که برای زنان خانهدار آموزشهای برنامهریزی شدهای در نظر گرفته نشود هرگز نمیتوان و نباید امیدوار بود که آمار طلاق را کنترل کرد.
به اعتقاد این جامعهشناس خانواده، زنان خانهدار کاملا فراموش شدهاند و همین فراموشی مسئولان در برنامهریزی برای این گروه از زنان، هزینه هنگفتی را به جامعه تحمیل میکند.
او در توضیح بیشتر گفت: من معتقدم ما در حال حاضر بحران خانواده داریم، در واقع باید یک برنامهریزی کاملا دقیق داشته باشیم تا شاید بتوانیم کاری از پیش ببریم.
کاظمیپور با اشاره به اینکه نیازمند ایجاد یک سری مراکز خاص برای ارائه خدمات به خانوادهها هستیم بر این نکته تاکید دارد که بخشی از برنامههای تلویزیونی که برای کمک به خانوادهها تهیه شده بیشتر تنشزاست، در واقع در این نوع برنامهها به جای ارائه راهکار به خانوادهها محیط خانواده را به سوی تنش هدایت میکند.
او در پاسخ به اینکه آیا وضع قوانین بیشتر مورد نیاز است، ادامه داد که اگر قانونی داشته باشیم که حمایت کند شاید بتواند کمک کند اما در این شرایط بیشتر نیازمند انجام کارهای فرهنگی هستیم تا بتوانیم بهویژه به زنان خانهدار ایرانی اطلاعات و دید وسیعتری بدهیم.