همشهری آنلاین: ساکنان آذری زبان رسم خاصی در واپسین روزهای سال و حتی پس از تحویل سال نو دارند که هریک به نوبه خود شنیدنی و البته جذاب هستند. یکی از این رسوم، آیین «تکم خوانی» است. از قدیم الایام در روزهای پایانی فصل زمستان و موسم شکفتن شکوفهها، صدای «تکم چی» در شهر و روستا میپیچید و از آمدن بهار خبر میداد.
با گذشت سالها، بسیاری از این آیینهای اصیل ایرانی در هیاهوی زندگی ماشینی و همهمه شهر خاکستری، گرد فراموشی گرفتند، با این حال به همت چندی از هنرمندان شهر، تکم و تکم خوانی دوباره در شهر احیا شده و لبخند را به لبهای شهروندان نشانده است. این تکم خوانیها در کوچه و بازارهای نوروزی نه تنها شهروندان آذری زبان را از دیدن تکم بازیگوش سر ذوق آورده؛ بلکه سایر قومیتها را نیز با این آیین سنتی آشنا کرده و نوید آمدن بهار را به اهالی میدهد. در سال های گذشته تکم چی و عاشیق در بازار بزرگ عبدل آباد و محدوده اسلامشهر حضور داشتند. البته در صورت دعوت مراکز فرهنگی در نقاط مختلف تهران برنامه خواهند داشت. با صدیف بایرام نژاد یکی از عاشیقهای آذری که سالها کار تکم گردانی کرده و مدرس موسیقی سنتی است همراه میشویم.
**در همین ابتدا برایمان کمی از این عروسک و رسم تکم گردانی بگویید. خود واژه تکم چی چه معنایی در زبان آذری دارد؟
ریشه تکم گردانی هم از خطه آذربایجان و شهر اردبیل شروع شده و به قسمتهای مختلف کشور راه پیدا کرده است. تکم گردانی یک آیین سنتی است که سینه به سینه از پدر به پسر میرسد. واژه تکم از دو بخش «تکه» و «م» تشکیل شده است. تکه در زبان آذری به معنی بز نر قوی هیکل است که همیشه در راس گله حرکت میکند و گله را به چراگاههای معین هدایت میکند. م هم ضمیر مالکیت است و تکم در واقع به معنی «بز نر من» است. به کسی که تکم را میرقصاند، تکم چی میگویند. برای آنهایی آشنایی چندانی با تکم چی ندارند باید گفت تکم یک عروسک چوبی و سنتی است که با پارچه مخمل قرمز پوشانده شده و روی یک تخته چوبی قرار گرفته است. تکم چی با لباس محلی بین میگردد و زنگوله و آیینه بندانهای تکم را به صدا در میآورد. گاهی هم عاشیقی کنار تکم چی او را همراهی کرده و ساز میزند و میخواند: «تکم گتدی مرنده/ تاماشادی گلنده…»
آشنایی با نمایش تَکَم گردانی - آذربایجان شرقی
**پس کسی که تکم گردانی می کند با عاشیق فرق می کند؟
عاشیق در زبان آذری به نغمه سرای گفته میشود که ساز میزند و میخواند. اما کسی که تکم را میرقصاند، تکم چی میگویند. تکم چی اشعار مخصوص خودش را با آهنگ میخواند.
**منظورتان از شعرهای مخصوص چیست؟ کمی توضیح می دهید؟
در اشعار تکم چی فقط از فرارسیدن نوروز و تبریک سال نو سخن گفته نشده، بلکه به موارد مذهبی، انتقادی و اجتماعی نیز اشاره شده است. مثلا وقتی می خواند «سیزون بوتازه بایراموز موبارک/ آیوز، ایلوز، هفتوز، گونوز موبارک… یعنی این عید تازه بر شما مبارک/ ماه، سال، هفته و روزتان مبارک…» همانطور که گفتم اشعاری مذهبی در تمجید از امام علی(ع) و حضرت محمد(ص) هم خوانده می شود. به خاطر ارادتی که مردم ترک ها به ائمه اطهار دارند، به مرور زمان، عید ملی نوروز را رنگ و لعاب دینی زدهاند تا بتوانند با شکوه هرچه بیشتر برگزار کنند.
**همه اشعار به زبان ترکی خوانده می شود؟
بله البته یکی از بیت هایی که تکمچی به زبان ترکی می خوان و فارسی زبان هم متوجه می شوند این است: «باهارآمد، باهارآمد، خوش آمد/ علی با ذوالفقار آمد، خوش آمد» این بیت تنها بیت فارسی تکم خوانان است. بیت اول بعضاً با علائق دینی ریش سفیدان روستا که فارسی نمیدانند در میآمیزد و اینگونه قرائت میشود: بهار احمد، بهار احمد خوش احمد.
**برگردیم به خود عروسک تکم؛ اجزای این عروسک مفهموم خاصی را می رسانند؟
بله؛ هر یک از تزئینات تکم علت و فلسفه ای داشته است، مثلا زنگوله و سکه برای ایجاد سر و صدای بیشتر بوده تا مردم را از داخل خانه ها به کوچه ها و دم در خانه ها بکشاند. این که در ساخت تکم همیشه از رنگ قرمز برای پوشاندن بدنه اصلی استفاده می کردند شاید به این دلیل بوده که در آذربایجان قدیم لباس و توری سر و روی عروس به رنگ قرمز بوده و خواسته اند تکم نیز مثل هر عروسی مظهر شادی و خوشی باشد. هم چنین زنگولهای بر گردن و مهرههای دور کننده بد نظر بر روی شال، و زنگولهای بر گردن از زیر شکم دستهای چوبی بر آن تعبیه کرده و آن را از سوراخ تختهای مستطیل شکل یا گرد عبور داده و در نتیجه امکان حرکت و رقصاندن آن برای تکمچی میسر میشد.
** حال وهوای مردم با دیدن عاشیق و تکم چی چطور است؟
این رسم قدیمی و نوستالوژی برای همه اقشار مردم جذاب و حال خوب کن است. شهروندان کوچک و بزرگ و به ویژه سالمندان از اجرای این برنامهها خوشحال شده و استقبال میکنند. نوای تک چی برای بسیاری از آنها تداعی کننده خاطرات دور و شیرین روزهای جوانیشان است.
**از تکم خوانی دوران کودکی اتان چیزی در خاطرتان مانده؟
دوران کودکی ما یادم میآید نزدیک عید که میشد یکی از اهالی، لباس مخصوص میپوشید و تکم به دست میگرفت و در روستا میچرخید. ما هم به دنبالش راه میافتادیم و با او آواز میخواندیم. آن موقع تکم چی به هر خانهای که میرسید؛ صاحب خانه با صدای آوازش بیرون میآمد و به او عیدی میداد. این عیدی هم بیشتر شیرینی و نقل و نبات بود. تکم چی هم مقداری از آن شیرینیها را به ما بچهها میداد.
** به نظر شما بازسازی رسم و رسوم قدیم و اصیل ایرانی چه اهمیتی می تواند داشته باشد؟
ما نباید اجازه دهیم این رسمها به فراموشی سپرده شود. وقتی برای نوههایم از تکم چی صحبت میکنم، تعجب میکنند. حق هم دارند چون هیچ وقت آنها را ندیده است. برپایی این مراسمها فرهنگ گذشته ما را حفظ میکند. مثلا رسم قاشق زنی کجا رفت! تا سالها پیش ما رسم قاشق زنی داشتیم. کاش این آیین هم احیا شود. خاطرم هست بعد از پایان آتش بازی شب چهارشنبه، یکی از اهالی لباس سنتی میپوشید و با یک کاسه و قاشق به در خانهها میرفت. او درحالی که قاشق را به کاسه آهنی میزند، صدای زیبای در محله ایجاد میکند و اهالی در کاسه او آجیل شب چهارشنبه میریزند.
** چه جالب، از رسم و رسوم های دیگر برایمان بگویید
رسم دیگری که الان در خاطرم هست سنت فال گوش ایستادن در شب چهارشنبه سوری است. بعضیها در این شب رسم دارند که نیت کرده و فال گوش بایستند و جواب نیت خود را از اولین کلمه که میشنوند بگیرند. امیدواریم چون سال های دور چهارشنبه سوری امسال هم با زنده نگه داشتن آیین های پر خاطره، بیخطر سپری شوند.
** سال های گذشته در آستانه سال جدید و در هیاهوی بازارهای نوروزی شاهد هنرنمایی گروه شما بودیم. باز هم این سنت زیبا را اجرا می کنید؟
حضور گروه ما در برنامه های مختلف اغلب به دعوت فرهنگسراها و سراهای محله بوده و خوشبختانه مردم هم استقبال خوبی داشتند. در در چند سال اخیر به دلیل کاهش بودجه مراکز فرهنگی دیگر دعوتی از سوی این نهادها نداشتیم با این حال باز هم برای زنده نگه داشتن این فرهنگ زیبا و ارزشمند در محدوده محل سکونت و آموزشگاه موسیقی خود، با کمک هنرآموزان برنامه استقبال از بهار خواهیم داشت.
** به آموزشگاه و هنروران تان اشاره کردید؟ کمی دراین باره بگویید. استقبال جوانان از موسیقی سنتی چطور است؟
کشور ما خواستگاه موسیقی های غنی و متنوع است. به عبارتی می توان گفت که موسیقی سنتی و بومی ایران یکی از مولفه های فرهنگ و تمدن و هنر ماست و به آن افتخار می کنیم. در ایران تقریبا همه اقوام موسیقی سنتی خودشان را دارند و در آذربایجان هم موسیقی و نغمه سرایی عاشیق ها از افتخارات این خطه است. خوشبختانه جوانان با وجود سلطه موسیقی غربی در دنیا، به موسیقی سنتی از جمله نواختن ساز تار و سه تار علاقه نشان می دهند.
مسئولان حمایت کنند تا این فرهنگ زنده بماند
قربان اشرفی، یکی دیگر از هنرمندانی است که سال ها برای احیا موسیقی سنتی تلاش کرده و تجربه تکم گردانی دارد. او به گذشته این رسم زیبا اشاره کرده و می گوید: «تکم گردانان بین دو چهارشنبه آخر سال که در آذربایجان به این روزها «کول چرشنبه» و «گول چرشنبه» می گویند، به کوچه ها می آیند و با خواندن شعرهایی همراه با تکم گردانی، فرا رسیدن نوروز را مژده می دهند.» اشرفی در ادامه صحبت هایش به کم رنگ شدن این آیین نوروزی اشاره کرده و می گوید: «این روزها دیگر تنها انگشت شماری از تکم چی ها باقیماندند. اغلب آنها جز سالمندان هستند و بنا به تعصب و علاقه ای که به این رسم دارند در آستانه نوروز، این آیین را دوباره در یادها زنده می کنند. البته ناگفته نماند در سالهای اخیر هم هنرمندان جوان هم به تکم گردانی روی آوردند اما در حقیقت اغلب کارشان اوطلبانه نیست و در صورت سفارش مراکز فرهنگی و هنری دست به کار می زنند. به عقیده من با توجه به شرایط اجتماعی و اقتصادی کشورمان، دستگاه های دولتی می توانند برای احیای آیین تکم خوانی اقدام کنند.»
خاطراتی که تکم چی زنده می کند
مادر بزرگ همیشه تعریف میکرد، زمانی که سهند و سبلان از خواب زمستانی بیدار میشدند و برفهایشان را میتکاندند؛ جویبارها در سینه دشت و دمن راهشان را پیدا میکردند. درست همان هنگامی که آفتاب از پس ابرها بیرون میآمد و بر دامن صحرا پهن میشد؛ درختان رخت شکوفه به تن میکردند و صدای زنگوله بره و بزغالهها در کمرکش کوه شنیده میشد. صدای تکم چی در شهر و روستا میپیچید: «سیزون بوتازه بایراموز موبارک/ آیوز، ایلوز، هفتوز، گونوز موبارک» تکم در دستان تکم چی میچرخید و میرقصید. قرمزی لباسش، یادآور سرخی دشت شقایق بود و صدای زنگولههایش هرکسی را از هرکوی و برزن به طرف خود میکشاند. رقص تلالو نور در آینههایش، نوید روشنایی و صفا را میداد و سکه و زردوزیهایش، برکت و روزی را برای مردمش میآورد. حالا خاطرات مادربزرگ با دیدن دوباره تکم و تکم چی در تهران دوباره زنده شده و لبخند را به لبهایش برگردانده است.