به همان نسبت که رغبت چندانی در میان عامه مردم برای رفتن به سینما نمیبینیم، اهالی سینما هم تمایل چندانی برای شروع کارهای تازه ندارند و حتی از فیلمهایی که آماده نمایش بوده و طبق برنامه باید در این روزها روی پرده فرستاده میشدند، خبری نیست.
سایه سنگین مسائل سیاسی در چند هفته گذشته در تمامی حوزهها از اقتصادی و ورزشی گرفته تا فرهنگی و سینمایی به شکل روشن احساس میشود و رکودی محسوس را به دنبال خودداشته است.
به نظر میرسد اغلب مردم منتظر هستند تا همه چیز به شکل عادی برگردد تا دوباره فعالیتهای خود را از سر بگیرند؛ مسئلهای که باتوجه به حال وهوای چند روز گذشته، چندان طولانی نخواهد شد اما بدشانسی با آثاری بود که در این ایام روی پرده رفته و به لحاظ اقتصادی هم لطمه بسیاری را متحمل شدند.
هرچند دستیابی به رکورد اخراجیها2 لااقل تا چند سال بعد ناممکن به نظر میرسد، اما در میدان رقابتهای گیشهای تنها فیلمی که حدس زده میشد بتواند در مقام قیاس با اخراجیها2 از پیش بازنده نباشد، « درباره الی» بود.
فیلمی که برخلاف اخراجیها که با تند و تیزترین انتقادات روبهرو شد، پیش از اکران عمومی سیلی از تایید و تحسینهای داخلی و خارجی را در پشت خود داشت و البته در کنار آن از پتانسیل کافی برای جذب طیفهای مختلف مخاطبان نیز برخوردار بود.
اما رقابتهای انتخاباتی و اوضاع و احوال حاکم بر آن، این فیلم را چنان زمین زد که خوشحالی اصغر فرهادی از دریافت مجوز اکران عمومیاش، با روی پرده رفتن فیلم در یک شرایط بسیار نامناسب، رنگ باخته و جای خود را به ناراحتی دهد، شاید این روزها اصغر فرهادی وتهیهکننده فیلم به خود بگویند که ای کاش درباره الی کمی دیرتر و بعد از انتخابات امکان اکران عمومی به دست میآورد و فرصت بزرگ روی پرده فرستادن فیلمی که از هر دو جنبه (هنری و اقتصادی) از ظرفیت و پتانسیل بالایی برخوردار بود، اینچنین از دست نمیرفت.
فروش روزانه یک پنجشنبه فیلم درباره الی، زمانی که تبلیغات انتخاباتی، 24ساعت قبل از برگزاری انتخابات موقتا تعطیل شد، رقمی حدود 50میلیون بود، کارکرد دربارهالی در این روز که همچنان مردم در تب و تاب انتخابات بودند، به روشنی نشان از این واقعیت داشت که درباره الی اگر در یک شرایط مناسب به اکران عمومی گذاشته میشد، اگر به رکورد اخراجیها2 دست نمییافت لااقل به عنوان دومین فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران میتوانست فاصلهای بسیار با فیلمهای بعدی جدول پرفروشهای تاریخ سینمای ایران داشته باشد.
مشکلی که درباره الی با آن دست به گریبان بود، تنها مشکل این فیلم نبود، دیگر آثاری که تقریبا همزمان با این فیلم روی پرده رفتند، هر یک در نوع و سطح خود، ضربهای اساسی از شرایط پیش آمده خوردند.
درست است که اصولا در زمان انتخابات مهمی همچون ریاست جمهوری توجه بسیاری از مردم به طور مشخص به این زمینه جلب میشود، اما اینبار حوادث در قبل و بعد از انتخابات به گونهای رقم خورد که همه پیشبینیها را به هم زد.
نکته آنجا بود که برنامه اکران فیلمها به گونهای تنظیم شده بود که پایان نمایش عمومی فیلمهای نوبت قبل همزمان باشد با روز برگزاری انتخابات و یا یک هفته قبل یا بعد از آن، به این ترتیب پیشبینی میشد که فیلمهای اکران شده در نوبت بعد کمترین لطمه را از شرایط روز خورده و بعد از آنکه اوضاع روال عادی خود را پیدا کرد میتوانند مخاطبان خود را به دست آورند. چرا که تصور آن بود که همچون گذشته پس از پایان انتخابات همه چیز به حالت عادی خود برگشته و این فیلمها میتوانند عمده زمان اکران عمومی خود را در شرایطی متعارف پشت سر بگذارند.
اما بعد شدید رقابتی در این دوره هم در روزهای قبل از برگزاری انتخابات و هم پس از آن شرایط غیرقابل انتظاری را رقم زد. در روزهای پیش از انتخابات به ویژه یکی دو هفته قبل ذهن اکثریت قریب به اتفاق جوانان به عنوان طیف اصلی مخاطبان سینما در حول وحوش انتخابات و حمایت از کاندیدای موردنظر خود میچرخید.
شور و حال حاکم بر این روزها نیز به گونهای بود که کمتر کسی برای رفتن به سینما روی خوش نشان میداد.خیابانهای شهر شلوغ و گاه جوانان تا پاسی از شب در خیابانی مشغول تبلیغ نامزدهای موردنظر خود بودند و در این روزها شاهد چنان شور و حالی بودیم که نظیر آن را هیچگاه در طول 30سال گذشته انقلاب به چشم ندیده بودیم.
تاثیر این شور وحال نیز به هنگام حضور مردم در پای صندوقهای رأی کاملا مشهود بود؛ صفهایی چنان طولانی جلوی محلهای اخذ رأی تشکیل شد که خوشبینترین ناظران هم تا چند ماه پیش احتمال آن را نمیدادند؛
صفهایی که تا آخرین دقایق رأیگیری از مردم همچنان قابل رویت بودند و در نهایت نیز رکوردی دست نیافتنی را از خود به جای گذاشتند که از این منظر نقطه عطفی در تاریخ انقلاب محسوب میشود.
اما غیرمنتظرهترین بخش ماجرا ادامهیافتن حال و هوای انتخاباتی پس از پایان رأیگیری و روشن شدن نتایج بود. در واقع پارهای از اعتراضات که به نتایج انتخابات صورت گرفت باعث شد تا شهرهای بزرگ و به ویژه تهران شاهد تجمعات گوناگون و درگیریهای پراکندهای شود که در مجموع زمینهساز شرایط غیر عادی شد که نه تنها فعالیتهای اقتصادی، بلکه فعالیتهای فرهنگی و هنری را نیز تحت الشعاع قرار داد.
به این ترتیب در طول این چند هفته پایین رفتن کرکره مغازهها در خیابانهای اصلی شهر از جمله صحنههایی بود که بسیار شاهد آن بودهایم.
از سوی دیگر ناآرامیهای به وجود آمده، تیراندازیها و حتی بمبگذاریهایی که خوشبختانه بسیاری از آنها با ناکامی همراه بود، باعث شده است که بسیاری از مردم احساس امنیت لازم برای حضور در مراکز و محلهایی که جمعیت زیادی حضور دارند، نکنند.
بنابراین طبیعی است که برای مدتی برخی از مردم تمایلی برای حضور در خیابانهایی که احتمال شلوغی دارند، نداشتند و ترجیح میدادند، تا اوضاع آرام نشده در خانه بمانند.
با این اوصاف در افت محسوس فروش محصولات هنری، بهویژه عدم استقبال از فیلمهای روی پرده دلایلی چند را میتوان در کنار هم قرارداد که درنهایت به شرایط کنونی انجامیده است نخست آنکه بسیاری از مردم هنوز دست و دلشان به کار نمیرود تا روند عادی زندگی را دوباره از سربگیرند.
بنابراین باتوجه به ناراحتیهای موجود حال و حوصله ندارند به سالنهای سینما بروند. دوم آنکه در طول این روزها بسیاری از سالنهای سینما ترجیح دادند کرکرهها را پایین بکشند به ویژه آنها که در خیابانهای مرکزی شهر قرار دارند و جالب اینکه از قضا توزیع سالنهای سینما در جغرافیای شهری بهگونهای است که اغلب آنها در همین محدوده درگیریها قرار داشتند، بنابراین بسیاری از سالنهای سینما در این محدوده، اوضاع و احوال متغیری را
پشت سرگذاشتند که نشان میداد مدیران آنها میان تعطیل کردن یا نکردن سرگردانند، هرچند که در نهایت برخی اولی را برگزیدند.
و سوم آنکه باتوجه به حرکتهای کورتروریستی که در گوشه و کنار دنیا شاهد بودهایم و در ایران نیز به ویژه در این روزها برخی از آشوبگران برای بهرهبرداری از شرایط موجود و گلآلود کردن هرچه بیشتر آب حرکتهایی (خوشبختانه اغلب ناکام) در این راستا انجام دادهاند، دور از انتظار نیست که تا آرام شدن شرایط، برخی از سینما روها از ترس آتشسوزی و حوادث غیرمنتظره یا حتی شلوغشدنهای ناگهانی خیابانی، گذرشان به سالنهای سینما نیفتد.
این شرایط در طرف متقابل در میان اهالی سینما نیز دیده میشود، در انتخابات اخیر به شکل بیسابقهای بسیاری از اهالی سینما پای خود را به رقابتهای انتخاباتی باز کردند و به شکل آشکار و روشنی به حمایت از کاندیدای موردنظر خود وحتی صحبت علیه کاندیدای رقیب پرداختند، حرفهای بسیاری زده شد، مکتوبات و فیلمهای گوناگونی هم از آنها منتشر و دست به دست شد.
این مسئله از چند جنبه به ضرر فضای سینمایی کشور ختم شد، به ویژه اینکه برخی از اهالی سینما نیز در این شرایط پای تسویه حسابهای گذشته را به میان کشیده و به تندی با یکدیگر روبهرو شدند و بازار محکوم کردن یکدیگر بسیار داغ بود.
بنابراین در شرایط فعلی یک بلاتکلیفی احساس میشود که به هر حال پایان کار چنین ماجراهایی در فضای سینمایی کشور کجاست و آیا میتواند دامنگیر اهالی سینما نیز شده و حتی موجب عدم فعالیت برخی از آنها و ایجاد مشکلاتی برای فیلمهایی که با حضور آنها ساخته میشود، شود؟ چشمانداز این ماجرا هرچه باشد به هر حال باعث یک بیحوصلگی و عدم رغبت برای فعالیتهای فرهنگی و هنری میشود و طبیعی است که هنرمندان برای کار نیاز به فضایی آرام دارند.
به همین لحاظ بسیاری ترجیح میدهند، آبها از آسیاب افتاده و در یک شرایط آرام فعالیت خود را دوباره از سربگیرند. به این ترتیب بسیاری از پروژهها متوقف شده و زمان کلید خوردن آنها به بعد موکول شده است.
وضعیت نابسامان اقتصادی حاکم بر سینمای ایران در چنین شرایطی که با عدم استقبال مردم از سالنهای سینما همراه بوده نیز باعث شده، صاحبان فیلمها تمایلی به روی پرده فرستادن فیلمهای خود نداشته باشند تا در کنار این چند فیلمی که عملا فرصت نمایش عمومی خود را از دست دادهاند و در قیاس با پیشبینیهای قبلی با شکست تجاری همراه شدهاند، فیلم دیگری به این مجموعه اضافه نکنند.
اینگونه بود که پخشکننده فیلم پسر تهرونی ساخته کاظم راست گفتار با بهانه کردن آماده نشدن کپیهای فیلم ترجیح داد که حتی به فرض از دست دادن نوبت اکران عمومی فیلم خود را در چنین شرایطی که پیشاپیش شکست تجاری فیلمها قابل پیشبینی است، فیلم خود را روی پرده نفرستد.
این مسئلهای است که بیتردید دیگر پخشکنندهها نیز از نظر دور نداشتند و فعلا احتمال آنکه فیلم تازهای روی پرده قرار گیرد نمیرود. مگر اینکه شرایط همچنان که رو به آرام شدن دارد، پیشرفته و در روزهای آینده همه چیز به روال قبلی خود نزدیک شده و در یک شرایط طبیعی و آرام فعالیتها از سرگرفته شود.
هرچند که باتوجه به تنشهای به وجود آمده، انتظار اینکه خیلی سریع این مهم به وقوع پیوسته و دوباره شاهد رونق اقتصادی و فعالیت در حوزههای فرهنگی و هنری باشیم، قدری دور از ذهن به نظر میرسد و باید زمان کافی پشت سرگذاشته شود تا این ضرورت به شکل طبیعی محقق شود.
بنابراین حتی با آرام شدن اوضاع، احتمال میرود چند هفتهای هم زمان لازم باشد تا سینماها دوباره رونق گرفته و مخاطبان خود را بازیابند؛ مدت زمانی که بعید است شامل حال فیلمهایی که فعلا روی پرده هستند شود.
درباره الی که نزدیک به 3 هفته از آغاز اکران عمومی آن میگذرد و باوجود در اختیار داشتن 25 سینما هنوز از مرز 350میلیون تومان نگذشته است و این بدترین اتفاقی بود که برای این فیلم پرمخاطب میتوانست بیفتد.
بنابراین اگرچند هفته دیگر نیز از این فرصت در چنین شرایطی سپری شود، احتمال اینکه این فیلم فرصت جبران شرایط فعلی را نداشته باشد بسیار ضعیف به نظر میرسد، چراکه با توجه به برنامههای فعلی اکران، باید جای خود را به فیلمهای بعدی بدهد.
این مسئله شامل حال فیلمهایی همچون امشب شبه مهتابه، هرچه تو بخواهی، خروسجنگی و پاتو زمین نزار هم شده است که همگی اگرچه جزو فیلمهای بدنهای سینمای ایران محسوب میشوند اما هیچ یک حتی نتوانستهاند به یک سوم فروش که برای آنها پیشبینی میشد دست یابند و ارقام فروش آنها در گیشه بسیار ناامیدکننده مینماید، به گونهای که شکستی سخت را در کارنامه سازندگان خود بههمراه داشتهاند.
اینجاست که میتوان توجه داشت که همیشه پتانسیلهای یک فیلم برای جذب مخاطب کفایت نمیکند و نکته بسیار مهمتر از آن که حرف اول را میزند شرایط اکران عمومی فیلمهاست.
چرا که تا پیش از این برخی باور داشتند که یک فیلم پرمخاطب حتی در یک شرایط نامناسب نیز میتواند مخاطبان خود را به سالنها کشیده و شرایط زمان اکران نمیتواند عامل اصلی در موفقیت یا عدم موفقیت فیلمها محسوب شود، بلکه درصد نهچندان بالایی از تاثیرگذاری را خواهد داشت اما اینبار در یکی از فصول نه چندان بد اکران پارهای اتفاقات غیرمنتظره شکست سختی را برای مجموعهای از فیلمهای تماشاگر پسند سینمای ایران به همراه داشته که همه معادلات را برهم زده است و پارامترهایی را به میان کشیده که پیش از این در سینمای ایران نمونه مشابهی نداشته است.
اما با این حال نباید فراموش کرد که تجربه تاثیرپذیری حوزههای مختلف از دنیای سیاست در کشورهای جهان سوم امر بیسابقهای نیست و کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست.
وقتی التهابات دنیای سیاست قدری بیش از حد متعارف باشد، چنین مسائلی قابل پیشبینی است حال اگر نتیجه انتخابات امسال نشان از پیروزی هر کاندیدای دیگری نیز داشت، احتمال چنین رخدادهایی وجود داشت.
نکته آنجاست که در طول هفتههای گذشته در کشور ما مردم یک فضای خاص سیاسی را تجربه کردند که پیش از آن تجربه نکرده بودند؛ تجربههایی نظیر بازبودن فضا برای تحلیلها، نظرات و حتی شعارهای سیاسی و به ویژه مناظرههای تلویزیونی که رل مهمی را در فضای سیاسی این دوره برعهده داشت که البته حوزه فرهنگ بیشترین لطمه را در این میان دید .