انسانها همیشه به نوعی از نشانهها بهعنوان ابزار رسانهای بهره گرفتهاند. مثلا برخیها ستارهها را – آن هم در شبهای خاص- نشانه اتفاق و یا حادثهای تلقی کرده و چه بسا، شکل و روند زندگی خود را با آن ستارهها تغییر دادهاند. آنتوان چخوف، نویسنده نامدار روس میگوید حتی میخی که روی دیوار است، باید معنا و دلیلی داشته باشد. شکی نیست که در دنیای هنر نیز برخی از المانهای تصویری بیدلیل و بدون مطالعه بهکار برده نمیشوند.
شاید بعضیها نخواهند از آن نشانهها بهعنوان محور موضوع استفاده کنند، اما هر شیء و یا نشانهای در نوع خود میتواند حامل پیامی باشد و ذهن بیننده آثار هنری و حتی شنونده یک اثر موسیقایی را به خود مشغول دارد.
شاید بسیاری از شما فیلم «در باره الی» ساخته اصغر فرهادی را دیده باشید و موضوع اصلی فیلم ذهن شما را درگیر خود کرده باشد و اینکه چرا الی با وجودی که نامزد داشته- هر چند با هم اختلاف داشتند- به سفری میآید تا با فرد دیگری برای ازدواج صحبت کند؟ و یا اینکه چرا سپیده با توجه به آگاهی از مسائل زندگی «الی» اصرار میکند که او به این سفر بیاید؟
این سئوالها و یا سئوالهای از این نوع، ذهن بسیاری از بینندههای فیلم الی را به خود مشغول میکند، ضمن آنکه اتفاق مهمی هم در این فیلم میافتد که کل ماجرای سفر کاراکترهای فیلم را تحتالشعاع قرار میدهد و آن هم غرق شدن الی در دریاست.
شاید این نکته کانونی خیلی مورد چرایی ذهنها قرار نگیرد، ولی واقعیت این است که آنچه این فیلم را به تبوتاب انداخت و باعث شد که روند داستانی فیلم ادامه پیدا کند، غرق شدن الی در دریا، آن هم دریای مازندران بود.
هر فیلمسازی معمولا نمادهای فیلم و یا داستانی خود را از واقعیتهای اجتماعی و زندگی مردم انتخاب میکند، در این فیلم هم فرهادی از یک واقعیتی گرتهبرداری کرد که گرچه شاید در فیلم عمده نبوده و یا اینکه خیلیها از کنارش به راحتی گذاشتند و آن غرق شدن الی و یا الیهای دیگر است؛ الیهایی که در همین تابستان در دریا غرق شدند و خانواده یا خانوادههایی را داغدار کردند.
این اتفاق ناگوار هر ساله در ساحل دریای مازندران رخ میدهد، از خلیج گرگان تا ساحل آستارا: غرق شناگرانی که شنا بلد نیستند. وقتی که تابستان میشود انگار دریا به شناگران اعلام جنگ میدهد و مردم هم بدون توجه به اعلان جنگ دریا به سویش میروند و جان عزیزشان را تسلیم او میکنند. شاید کارگردان میتوانست در پلانی، لوکیشنی را انتخاب کند که «الی» در استخر ویلا غرق شود و داستان از وجهی دیگر به نقطه اوج برسد؛ چون الی شخصیت اصلی فیلم است، در عین حالی که حضور چندانی در فیلم ندارد، ولی سایه غرق شده الی، در فیلم سنگینی میکند.
اینجا قصدم آن نیست که بخواهم فیلم الی را نقد کنم، بلکه چیزی که در فیلم الی دیدم، و جالبتر آنکه مقالههای فراوانی که در باره الی نوشته شده است، هیچکدام به آن نقطهای که من نگاه میکردم، متأسفانه یا خوشبختانه، نگاه نکردند، همه به رفتار الی، رفتار سپیده و دیگر شخصیتهای فیلم و درونمایه آن پرداختند، اما هر فیلم علاوه بر پرسوناژها، لوکیشهایی دارد که گاهی اگر خود آن لوکیشنها بهخوبی دیده شوند، چه بسا بتوان در باره آنها سخنهای بسیاری گفت و نوشت.
در این فیلم لوکیشن ساحل، ویلا و دریا گرچه محور منظری فیلم بود، اما از نظر من محور موضوعی زیستمحیطی فیلم محسوب میشد. در فیلم، ویلایی که بهعنوان لوکیشن اصلی انتخاب شد، شاید به ظاهر نقش آن مهم نباشد، ولی واقعیت این است که این لوکیش میتواند خیلی معنا داشته باشد.
اولا در شمال ایران دریا در اختیار کسانی است که سرمایهای دارند و میتوانند در کنار دریا، ویلاهای اختصاصی بسازند و دریا حیاط بیانتهای ویلای آنهاست. اگر قرار باشد که قاعده حفظ حریم دریا را رعایت کرد و حداقل 60متر از ساحل دریا آزاد باشد، در این فیلم نشان داده میشود که حتی یک متر از حریم دریا آزاد نیست و کاملا بخشی از ساحل دریا به صورت شخصی استفاده میشود.
دوم، شنا کردن در ساحل دریا، بدون آشنایی با اصول شنا باعث میشود که افراد جان خود را از دست بدهند، مهم این نیست که چه کس و یا چه کسانی و از چه طبقه اجتماعی هستند، اصل بر حفظ سلامت شهروندان است. وقتی نهاد یا سازمانی که اجازه ساخت و ساز بنایی را در کنار ساحل میدهند، به موازات آن باید تمهیدات لازم برای حفظ سلامتی شهروندان را هم فراهم کنند.
نباید به صرف اینکه فضای جلوی ویلا مربوط به صاحب آن است و به بهانه اینکه نمیتوان به حریم شخصی افراد وارد شد، از کنار این موضوع گذشت. واقعیت این است که دریا حریم خصوصی هیچ کس نیست. اینجا مسئولان شهری و یا استانی هستند که باید تعریف درستی از دریا و حریم آن داشته باشند. علاوه بر تعریف، مهمتر شناخت آن است که این شناخت متاسفانه در مسئولان استانهای شمالی – حال به هر دلیل – دیده نمیشود.
اگر بخواهیم نگاهی فرافردی داشته باشیم و افراد را بخشی از زنجیره حیات زیستی شهری و اجتماعی بدانیم، حذف هر فرد در حقیقت لطمه به کل این زنجیره است. مرگ یک فرد در جامعه شاید در وهله اول تاثیر سویی برای خانواده آن داشته باشد، اما احساس جامعه هم زخمی و جریحهدار میشود، به همین دلیل همه افراد در مقابل سلامتی و حیات همدیگر مسئول هستند و مهمتر از همه این مسئولان شهری، استانی و کشوریاند که در مقابل سلامت و حیات شهروندان وظیفه خطیر و مهمی دارند.
در حالیکه بر اساس قوانین کشوری و جهانی، همه مردم باید بتوانند از ساحل دریا و یا رودخانهها به صورت مساوی استفاده کنند و هیچکس وظیفه حصارکشی ساحل و یا دریا و رودخانه را ندارد، در این فیلم چنان تصویر میشود که گویی کسی برای ساخت بنا در ساحل، ممانعت نکرده و مالک توانسته در چند قدمی ساحل ویلا بسازد.
ویلایی که در حریم ساحل دیده میشود، چندان امنیت ندارد، و حتی بچههای کوچک، آسیبپذیرترین و ضعیفترین قشر جامعه، میتوانند به راحتی در کنار ساحل بازی کنند و حتی میتوانند بدون هیچ مانعی تن به آب بزنند. شاید این نگاه خیلی سختگیرانه بهنظر برسد، ولی این حقیقتی است که نه در این فیلم، بلکه هماکنون در ساحل دریای مازندران، از استان گلستان تا غربیترین نقطه استان گیلان، یعنی آستارا دیده میشود.
مرگهای خاموش برخی از افرادی که در کنار ساحل ویلا دارند، شاید چندان سروصدایی نکند و احیانا خیلیها هم از آن باخبر نشوند. وجود شهرکهای متعدد در کنار ساحل، که در واقع حق طبیعی دیگر شهروندان ایرانی را از آنها سلب میکنند، نشاندهنده یک معضل و مشکل قانونی در ایران است و کسی یا ارگان و نهادی هم نمیتواند با آن مقابله کند و یا شهرکنشینان را از حریم دریا دور کند.
آیا فرهادی که معمولا بخشی از معضلات درونی و روحی با بنمایههای اجتماعی را تصویر میکند، تعمدا این فضا را انتخاب کرد یا اتفاق او را به کنار ساحل مازندران کشاند؟ اگر الی در دریا، آن هم در یک ویلای ساحلی غرق نمیشد، راستی موضوع فیلم به کدام سمت میرفت و سرنوشت الی به کجا کشیده میشد؟
همشهری استانها