کامران محمدی: امروز محمد حقوقی، یکی دیگر از بزرگان دوران طلایی شعر امروز ایران به خاک می‌پیوندد تا عملا تنها یک تن از آنها که یادآور شکوه شعر نیما تا بعدند باقی بماند

محمد حقوقی که همه شهرتش را از شناسایی و شناساندن این شکوه به دست آورده است، به هیچ روی در کنار 7 غول شعر نوی  ایران قرار نمی‌گیرد. او بیش از آنکه شاعر باشد، شاعرشناس است.

یک

43 سال پیش وقتی که محمد حقوقی در مقاله «کی مرده، کی بجاست» نام 7شاعر جوان آن روزگار را به‌عنوان بزرگان شعر امروز و آنها که می‌مانند، صراحتا اعلام کرد. شاید کمتر کسی می‌توانست با این قطعیت نیم قرن بعد را پیش‌بینی کند و اطمینان داشته باشد که واقعا اگر این 7 نام را از صفحه آخر شناسنامه نیما حذف کنیم، تمام دارایی بزرگش را به تاراج برده‌ایم. ‌احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، م. آزاد، منوچهر آتشی، سهراب سپهری و یدالله رؤیایی. این حقیقت تلخی است، اما حالا از این 7 تن، تنها یدالله رؤیایی مانده است و البته در غربت. و تلخ‌تر آنکه هر کدام تنها وقتی به جایگاه واقعی خود -یعنی همان که حقوقی پیش‌بینی کرده بود- رسیده‌اند که دست زمان بر دفترهای شعرشان نقطه پایان گذاشته است.

حقوقی که در آن ایام تنها 27 سال داشت، در آن مقاله شعر روزگار خود را به دوره‌ای، گمراه، مغشوش و پیشرفته تقسیم کرد و با اعتماد به نفس کامل، جایگاه هرکدام از شاعران پرشمار پیرو نیما را روشن کرد. پس از آن، در فاصله نزدیک به نیم قرن گذشته، حقوقی تمام و کمال، خود را برای شناساندن و ارائه شعر امروز وقف کرد؛ کاری که بیش از توانایی، به گذشت نیاز دارد. این نکته وقتی اهمیت بیشتری می‌یابد که دریابیم، جریان نوپای شعر امروز شاعران بزرگی به ادبیات ایران اضافه کرد، تا همین 10 سال پیش، بسیار ناشناخته و گاه، مورد ریشخند بوده است.

حقوقی اگرچه خود شاعر نیز بود، اما ضرورت وجود کسی که بتواند حدفاصل مردم و شاعران قرار گیرد و بنیان‌های مفهومی، جامعه‌شناختی و ادبی نوع ویژه شعرشان را تشریح کند، دریافت و بازشناسی شعر امروز را به اثبات و تثبیت خود به‌عنوان یک شاعر، ترجیح داد؛ کاری که در گروه کارهای خدماتی ادبیات قرار می‌گیرد و خدمت کردن از خلق کردن، بزرگواری (و نه البته بزرگی) بیشتری می‌خواهد. درست مثل رضا سیدحسینی که خدمات‌رسانی به اهالی داستان را به خلق داستان ترجیح داد و از طنازی‌ها و تلخی‌های روزگار است که این دو به فاصله کمی، برای همیشه به کلمات پیوستند.

دو

انتخاب کسوت خادم ادبیات البته شاید از هوشمندی این هر دو نیز باشد. حقوقی شاید خود نیز می‌دانست که بیش از آنکه شاعر باشد، شعرشناس است. مجموعه‌های او نظیر زوایا و مدارات، فصل‌های زمستانی، گنجشک‌ها و گیلاس‌ها، شرقی‌ها، با شب با زخم با گرگ و... اگرچه همواره خوانده شده و مورد توجه اهالی جدی ادبیات بوده‌اند، اما هرگز او را در کنار حتی شاعران پله دوم شعر امروز ایران - نظیر فریدون مشیری، حمید مصدق، شفیعی کدکنی، سیاوش کسرایی و...- قرار نمی‌دهد.

درواقع درست در شرایطی که رقابت در بازار شعر پیشرو پس از نیما، چنان فشرده بود که حتی شاعری با قدرت شفیعی کدکنی را به رده دوم یا حتی پایین‌تر تنزل می‌داد، فضای نقد و بازشناسی همین شعر، چنان فراخ و خالی و نیازمند چهره‌ها بود که کسی چون حقوقی توانست تنها با کتاب «شعر نو از آغاز تا امروز»، جایگاه خود را به‌عنوان یکی از بزرگان شعر امروز ایران تثبیت کند.

آنچنان که برای قضاوت منصفانه و دقیق درباره آنچه او از شاعران ماندگار ایران در سال 1345 گفت، باید خود او را نیز به‌عنوان یار همیشگی آن 7 تن به جمع‌شان افزود تا تصویر و جایگاه گروه 7+1 شعر امروز ایران کامل شود.حقوقی تنها در مجموعه کتاب‌های «شعر زمان ما» راهگشا، معرف و آشتی‌دهنده خیل عظیمی از جوانان امروز ایران با شعر این شاعران بود که شاید برای اینکه نامش را به صفحه آخر  شناسنامه ادبی نیما اضافه کنیم، گواه محکم‌تری را از مجموعه‌هایش فراهم آورند.

سه

مراسم تشییع پیکر محمد حقوقی امروز از بیمارستان خورشید اصفهان (زادگاهش) برگزار می‌شود. مراسم ختم او نیز فردا در مسجد المهدی مرداویج این شهر برپا خواهد بود.