تاریخ انتشار: ۱۸ تیر ۱۳۸۸ - ۰۸:۲۵

نفیسه مجیدی‌زاده: «پدال سمت راست گاز است، سمت چپ ترمز. به اندازه‌ای گاز را فشار دهید که بتوانید کنترلش کنید.

دور اول را آرام می‌روید تا قلقش دستتان بیاید. ترمز الکی نمی‌کنید. اگر از مسیر خارج شوید، توقف کنید، مسیر را اشتباه بروید، دور خودتان بپیچید، به کسی ضربه بزنید، خطاست. جریمه یک تا سه دقیقه است و حتی اخراج هم داریم.

پرچم مشکی، ایست، پرچم زرد، احتیاط و پرچم شطرنجی، پایان است که باید با دیدن آن کنار بیایید و از سمت راست وارد«‌تاپ استاپ» شوید، سرعت را کم می‌کنید و می‌ایستید. سمت راست، موتور ماشین است، دستتان نسوزد.»

مربی برای کسانی که اولین بارشان بود چند دقیقه توضیح می‌داد. بعد خانم‌ها به اتاقک می‌رفتند، شال‌ها را برمی‌داشتند و کلاه ایمنی سرشان می‌گذاشتند. یک محافظ گردنی محکم سبز رنگ هم بود که زیر کلاه بسته می‌شد.

عکس‌ها : محمود اعتمادی

آنها هم که مقنعه داشتند، همانجا با کمک مربی، کلاه می‌گذاشتند. سؤال‌ها اغلب تکراری بود. در باره کارکرد پرچم‌ها، گاز و ترمز، و این‌که« ببخشید کلاه را روی روسری‌مان بگذاریم؟»

***

از اول که وارد شدم، دلم قیلی ویلی می‌رفت سوار یکی از ماشین‌ها بشوم. چون ما از داخل پیست و منطقه ممنوعه هم وارد محوطه شده بودیم؛ از کنار ماشین‌های مسابقه. تا به حال یک ماشین مسابقه را از نزدیک ندیده بودم.

از ابتدای ورود به مجموعه ورزشی آزادی پارکینگ‌ها را شمره بودیم: شماره 22، شماره 20، شماره 18، گفتی پارکینگ شماره چند بود؟

- شماره 14. ایناهاش.

یک تابلوی بزرگ و تصویری از همان ماشین‌های مسابقه. به مسئول پارکینگ توضیح دادیم که برای گزارش از کارتینگ دختران آمده‌‌ایم. و او گفت: «آنها که از فرهنگ‌سرای دختران آمده‌اند؟ بفرمایید.»

از همانجا راه را اشتباه رفتیم، چون نمی‌خواستیم از روی پل فلزی نقره‌ای با آن پله‌های ریز بالا برویم.

ما که رسیدیم، اولین گروه داشتند توضیح‌های مربی را گوش می‌دادند.

توضیح هایی که بارها، مثل یک نوار ضبط شده برای گروه‌های بعدی تکرار می‌شد: «پدال سمت راست گاز است. سمت چپ ترمز، دور اول را...»

ولی‌پور، مسئول برگزاری کارتینگ دختران در فرهنگ سرای دختران، به افرادی که برای بار اول آمده بودند توصیه می‌کرد، آموزش‌های کوتاه مربی را با دقت گوش دهند.

و به ما می‌گفت: «کارتینگ در این حد نیاز به آموزش حرفه‌ای ندارد. فقط چند دقیقه توضیحی داده می‌شود در حد یک آموزش کوتاه و البته آنهایی که برای بار چندم می‌آیند به نوعی، تکنیک را یاد گرفته‌اند. در پیست، سرعتشان هم زیادتر می‌شود. پیست، طراحی شده برای این که گاز بدهند و عقده سرعت را خالی کنند.»

ولی پور درباره نحوه حضور در این کارتینگ می گوید:« روز شنبه هفته قبل از مسابقه ثبت‌نام در محل فرهنگ سرای دختران (واقع در بلوار فردوس)، انجام می شود و بعد روز دوشنبه هفته بعد از محل فرهنگ سرا به سوی مجموعه ورزشی آزادی حرکت می کنیم.» 

ولی پور معتقد است: « این کار برای نوجوان‌ها که هیجان را دوست دارند کم‌خطر و سالم است و هیجانشان را تخلیه می‌کند.»

او به من پیشنهاد داد با یکی از گروه‌ها بروم و کارتینگ را تجربه کنم.

***
کسالت، بعد از ظهر تابستان را به هم ریخته بود و حتماً برای آنها که برمی‌گشتند این لحظه‌ها به یادماندنی بوده. گرچه فقط شش دقیقه فرصت حضور در پیست را داشتند.

نازنین حسنی، امسال می‌رود سوم راهنمایی  و 14 ساله است. از ماشین پیاده می‌شود. اولین تجربه‌اش خیلی به او چسبیده است. می‌گوید: «کنترلش راحت بود، دلم می‌خواهد دوباره سوار شوم.»

«مریم موسی‌رضایی»، 15 سالش است. سال قبل هم آمده و می‌گوید: «به رانندگی علاقه دارم. این هم برایم نوعی کسب تجربه است.» وقتی او را می‌بینم که در ماشین نشسته، هیجان مختصری در صورتش دیده می شود.

صداهای دیگری هم می‌شنوم. علاوه بر نوجوانان، جوانان و خانم‌های بزرگسال هم جزو شرکت‌کنندگان هستند که از کنارم رد می‌شوند.

- سرعتش خیلی زیاد نیست.

- فکر نمی‌کنم 50 تا بیشتر برود.

- فرمانش سفت است.

- دنبال کلاج می‌گشتم!

فرنوش صبا، 12 ساله است و برای بار اول می‌خواهد سوار شود. اما می‌گوید:« کمی اطلاعات دارم. چون پسردایی‌ام معمولاً اینجا می‌آید و برایم تعریف کرده است.» بعد او می‌رود و در اولین ماشین سوار می‌شود.

* * *
صبا برگشت؛ با یک تصادف مختصر؛ ماشین شماره 18 از پشت به او برخورد کرده بود. اول که آمد کمی برافروخته بود. گردنش درد می‌کرد. حالا فهمیدم آن محافظ‌های گردن چه‌قدر به درد می‌خورند.

صبا را در سالن دیدم. در آن سالن بزرگ یک بوفه مواد خوراکی، یک فروشگاه لوازم ورزشی، تعدادی صندلی و... یک میز فوتبال دستی بزرگ هم بود.

حالش را پرسیدم. گفت: خوبم. اما من فقط سرعتم را کم کرده بودم. نایستاده بودم،  چون او خیلی محکم به من زد، گردنم درد گرفته بود.

***
حسین یارمحمدی، مربی کارتینگ، کاور قرمز رنگ پوشیده و می‌گوید: «برای آنها که اولین بارشان است، گازها را کم می‌کنیم و می‌بندیم. برای همین بعضی از ماشین‌ها گاز نمی‌خورد.»

او در باره کلاس‌های کارتینگ می‌گوید: «به‌طور حرفه‌ای برای همه سن‌ها و خانم‌ها و آقایان آموزش می‌دهیم. مدرسه هم داریم. بعد از آموزش ،گواهینامه می‌دهیم.  البته به کسانی که اینجا تفریحی می‌آیند، این ماشین‌ها را اجاره می‌دهیم که به اصطلاح به آنها «رن‌تال» می‌گوییم. پایه اتومبیلرانی کارتینگ است. ما اینجا تیم نداریم، اما هر سال سه تا سهمیه داریم که به تیم ملی معرفی می‌کنیم و مسابقه‌ها هم دائم برگزار می‌شود. همین جمعه، 19 تیرماه، مسابقه کارتینگ داریم و... »گروه بعد هم می‌آیند و او شروع می‌کند. دوباره:
« پدال سمت راست گاز است، سمت چپ ترمز... دور اول آرام می‌روید، سر پیچ‌ها سرعت را...»

* * *
گروه‌ها مختلف بودند؛ گرچه تصادفی انتخاب شده بودند، اما مثلا ًاعضای یکی از گروه‌ها وقتی به نقطه پایان رسیدند، همه بدون استثناء از پشت سر به هم ‌زدند. فقط نفر اول درست ایستاد! شرکت‌کنندگان یکی از گروه‌ها داخل پیست با هم کورس گذاشتند. و در یکی از گروه‌ها، برخوردها زیاد بود:

- یک نفر رفت توی لاستیک‌ها و حفاظ‌های کنار پیست.

- یک نفر وقتی برای دوستانش دست تکان می‌داد رفت توی چمن‌ها.

- یک نفر دور خودش می‌چرخید.

- یک نفر در «پیت استاپ» زد به ماشین جلویی و راننده ماشین که داشت پیاده می‌شد، پرت شد پایین.

- یک نفر داشت می‌رفت تو اتاقک کنار پیست.

- یک نفر خورد زمین...

وهمه می خندیدندو پر از هیجان بودند.

گفتم دلم قیلی ویلی می‌رفت، اما ظاهرم را حفظ می‌کردم.

وقتی دور آخر را برای ما گذاشتند، دیگر تعارف نکردم. محافظ گردن سبز اذیت می‌کرد. کلاه سنگین بود، گوش‌هایم را گرفته بود و یک جور احساس کم‌شنوایی می‌داد.

گفته بودم تا به حال یک ماشین مسابقه را از نزدیک ندیده بودم. از مربی پرسیده بودم: سوختش چیست؟ باکش چه قدر جا می‌گیرد و کجاست؟ نمایشگر سرعت دارد یا خیر؟ از کجا و به چه وسیله روشن می‌شود و...

حالا می‌دانستم پنج لیتر بنزین می‌گیرد، نمایشگر سرعت ندارد و در آخر او ماشین خاموش من را با شیوه غیر از ماشین‌های معمولی روشن کرد.

دور آخر برای همراهان گروه بود و برای من تجربه عجیب یک روز گرم تابستان، با آن کلاه بزرگ و پیست پرپیچ و خم.

و من دانستم که فرمان سفت، ایمنی در پیچ‌ها را تضمین می‌کند و من دانستم که راندن در این پیست‌ها، چه‌قدر ساده‌تر از رانندگی در خیابان‌های تهران است.