همشهری آنلاین: این روزها برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بار دیگر موضوع کتاب را به سرتیتر اخبار رسانه ها تبدیل کرده و بحث های مربوط به کتاب و کتابخوانی در میان مردم داغ و پرشور است. البته موضوع کتاب و علاقه ملت ما به این ابزار فرهنگی ریشه در تاریخ و تمدن این سرزمین دارد. اصولا ما ملتی هستیم که مدعی مشعلداری فرهنگ، کتاب، تمدن و هنر در طول تاریخ هستیم و باارزشترین، غنیترین و قدیمیترین کتابخانههای دنیا را داشتهایم. زمانیکه در کتابخانههای بزرگ اروپا حداکثر 100 نسخه وجود داشت در کتابخانه خواجه نصیرالدین طوسی (مراغه) بیش از 400 جلد کتاب و نسخه خطی وجود داشت. اما امروز ما نسلی داریم که با گسترش رسانههای جمعی و بهرهگیری از اینترنت و فضای مجازی به کل کتاب و کتابخوانی را فراموش کرده و فرهنگ مطالعه در جامعه ما رو به افول است. در حالیکه سرانه مطالعه یکی از شاخصهای توسعه یافتگی جوامع و پایه و اساس توسعه ملی است و کتاب یکی از مهمترین ابزارهای انتقال پیام، فرهنگ و ارزشهای ملی از نسلی به نسل دیگر است و مسیر تعالی جامعه را هموار میسازد، جامعه ما هر لحظه در شرایط وخیمتری قرار میگیرد. اما علت این بیگانگی با کتاب و کتابخوانی در جامعه ما چیست؟ این شکاف بین مردم با کتاب و آگاهی از کجا سرچشمه میگیرد؟ در باب مهجوریت کتاب و مطالعه بسیار نوشتهاند، در باب گرانی کتاب، غلبه فرهنگ شنیداری به فرهنگ نوشتاری، تنبلی ذهنی افراد، افزایش نسبی بیسوادی، عدم نقد صحیح کتابها، عدم تعامل و مشارکت ارگانها و سازمانها، و ... و من قصد تکرار آن مطالب را ندارم. بلکه میخواهم علاوه بر آنچه گفته شده به این نکته اشاره کنم که به گمان من مشکل اصلی عدم درک لزوم و فایده مطالعه در بین اقشار مختلف جامعه است. برای برخی کالاهای خوراکی مضر، تبلیغاتی گسترده و با کیفیت تهیه و پخش میگردد، اما برای ترویج فرهنگ مطالعه و تشویق افراد به کتابخوانی به ندرت تبلیغ میشود و نکته مهمتر در باب آسیبهای فقدان مطالعه بر زندگی شخصی افراد و جامعه هیچ سخنی بیان نمیشود. افراد نمیدانند چرا باید کتاب بخوانند و یا اگر کتاب نخوانند چه خطراتی آنها را تهدید میکند و هیچ ارگانی نسبت به آگاهیرسانی در این خصوص اقدام نمیکند. خانواده اولین و موثرترین نهاد جهت ترویج مطالعه است که در اکثر موارد ناآگاهی والدین این وظیفه خطیر را به یغما میبرد، در مدرسه و دانشگاه تاکید آموزگاران بر استفاده از تک منبع آموزشی، جایی برای تشویق به مطالعه باقی نمیگذارد، رسانهها هیچ تلاشی جهت گسترش فرهنگ کتابخوانی نمیکنند، کتابداران و کتابخانهها با انجام فعالیتهای سطحی و نمایشی بهجای برنامهریزیهای دقیق و گسترده مانند حباب روی آب عمل میکنند. اگر والدین گاهی بهجای اسباب بازی، کتاب بخرند، احساس نیاز به مطالعه در کودک پدید میآید. اگر در مدارس و دانشگاهها به جای کتب مشخص و جزوات درسی، یک کتاب برای مطالعه اختیاری و آزاد معرفی شود، لذت مطالعه در فرد ایجاد میشود. اگر رسانهها در باب فواید مطالعه و مضرات عدم آگاهی، اطلاعرسانی کنند، مطالعه و کتابخوانی ترویج داده میشود و اگر کتابداران و کتابخانه بهعنوان پرچمداران عصر انفجار اطلاعات فعالیت ترویجیشان محدود به اعضای کتابخوان نباشد که تنها باعث کتابخوانتر شدن این قشر خواهد شد و نسبت به ترغیب سایر افراد جامعه برنامهریزی کنند، کتابخوانی از مقوله سرگرمی به مقوله فرهنگ و نیاز تبدیل خواهد شد. گسترش فرهنگ کتابخوانی و مطالعه منوط به اجرای برنامههای گستردهای است که در افراد احساس نیاز به وجود آورد و افراد درک کنند که مطالعه برای زندگی آنها مفید است و جهل و ناآگاهی ریشه زندگی و جامعهشان را خواهد سوزاند.
- سمانه ابوالقاسم، کارشناس ارشد مدیریت اطلاعات