همشهری آنلاین- الناز عباسیان: ۲۵ اردیبهشتماه، روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی ناجی بزرگ زبان پارسی است. این روز بهانهای بهدست ما داد تا گفتوگویی با دکتر جواد رنجبر درخشیلر، شاهنامهپژوه و استاد دانشگاه داشته باشیم. او معتقد است: «شاهنامه خواندن هم زبان فارسی ما را تقویت میکند و هم نگرشهای ما به دنیا را بهتر میکند. انسان را امیدوار، شجاع و آگاهتر میکند. بنابراین شاهنامهخوانی یک ضرورت و فرهنگی ویژه است و باید در سینما، تلویزیون، رادیو و مراکز فرهنگی در محلهها مطرح شود. ما انتظار نداریم که فیلم و سریالهای خیلی بزرگ از شاهنامه بسازند اما حداقل اینکه در تلویزیون شاهنامه را بخوانند. این کار به بنیان فرهنگی و وحدت ملی و همگرایی ملی ما بسیار کمک خواهد کرد.» با هم بخشهای دیگر این گفتوگو را مرور میکنیم.
* * اجازه دهید در همین ابتدا از ارزش معنوی این اثر حماسی صحبت کنیم. آیا ما ارزش این اثر معنوی را دریافتهایم؟
مهمترین مسئله این است که ما بدانیم شاهنامه فردوسی، حماسه ملی ما ایرانیان بوده و ارزش جهانی دارد. خیلی صریح و ساده عرض میکنم گاهی شاهنامه را دستکم میگیریم یا فکر میکنیم که زمانهاش گذشته است. قطعا اینطور نیست. اگر شاهنامه یا متون مشابه آن را حذف یا نادیده بگیریم یا کم به آنها بپردازیم قطعا بنیانهای فرهنگی خودمان را سست کردهایم و وقتی که بنیانهای فرهنگی یک جامعه سست میشود - بهویژه ایران که اساسش فرهنگ است- در واقع هویت و ماهیت خودش را از دست خواهد داد. این خیلی مهم است که ما شاهنامه را بهعنوان سند و حماسه ملی درنظر داشته باشیم.
* * به نکات اخلاقیای که حکیم طوس در شاهنامه مکرر به آن اشاره داشته بپردازیم. چگونه میتوان از پندهای اخلاقی این کتاب برای جامعه امروزی و نسل جدید بهره برد؟ اگر مصداقی به این موضوع بپردازیم شاید برای خوانندگان قابل فهمتر باشد.
یک وجه مهم شاهنامه وجه اخلاقی آن است. کسانی که شاهنامه را خواندهاند میدانند که در ۵۰ هزار بیت شاهنامه حتی یک دشنام و ناسزا هم نیست. به همه احترام میگذارد حتی به بدترین آدمها. از این عمیقتر، وجه اخلاقی شاهنامه است که انسان را نسبت به اصل و اساس زندگی آگاه میکند که ما در جهانی زندگی میکنیم که گذراست. به قولی شاهنامه «سپنجی و عاریتی» است و بهزودی ما از آن خواهیم گذشت بنابراین این دنیا ارزش ستم یا هر بدی دیگری ندارد. اینها وجوه اخلاقی شاهنامه است که فرازمان و فرامکان است یعنی هم در دوره فردوسی، هم امروز و هم در همه کشورها و جوامع دنیا قابل استفاده است بنابراین ما امروز میتوانیم از این مفاهیم اخلاقی استفاده کنیم چون زبان شاهنامه بسیار زبان بلند، فاخر و تأثیرگذاری است و با ناخودآگاه و ذهن و زبان ما ایرانیان کاملا آشناست و برآمده از روحیه ملی ماست. بنابراین وجوه اخلاقی آن هم بیشتر به دل مینشیند و جذب میکند. شاید اگر همان حرفها را به زبان دیگر یا به فرم و صورتی دیگر به ما بگویند خیلی تأثیر نداشته باشد اما وقتی در شاهنامه میخوانیم بسیار دلانگیز، دلچسب و تأثیرگذار است. بنابراین شاهنامه میتواند کاربرد اخلاقی بسیار مفیدی داشته باشد.
* * پس به همینخاطر است که همه اقشار جامعه با آن ارتباط گرفتند؟ از شاهان و دربار گرفته تا مخاطبان نقالهای محلی؟
بله شاهنامه هم در بین مردم رایج بوده و هست البته الان کمی کمرنگ شده است. هم در قهوهخانهها نقالها میخواندند و برای مردم عادی تعریف میکردند و هم در سطوح بالایی در دربار شاهان، شاهنامه محل توجه بوده است. حتی در دوره شاه طهماسب این کتاب در دربار او نگارگری شده و همزمان در همان مقطع در تبریز نقالها شاهنامه را برای مردم میخواندند. بنابراین شاهنامه کتاب همه ایرانیان است و هیچ طبقهبندی و هیچ نوع گرایش خاصی برای خواندن شاهنامه لازم نیست.
* * این در حالی است که در آن دوره زبان عربی رایج بود و برخی میگویند برای پاسداشت زبان فارسی در مقابل زبان عربی این کتاب سروده شده است؟
زبان عربی در دوره فردوسی رایج بوده اما به این معنا نیست که همه به زبان عربی حرف میزدند و فقط فردوسی بوده که زبان فارسی را انتخاب کرده و شاهنامه را به این زبان نوشته است. اگر اینطور بود که شاهنامه دیده و خوانده نمیشد. بلافاصله بعد از نوشته شدن شاهنامه، شاهنامه خوانده میشود.
بنابراین مشخص است که این مردم این زبان شاهنامه را خوب میفهمیدهاند و نهتنها در خراسان بلکه در آذربایجان با فاصله کمی قطران تبریزی شاهنامه را خوانده و در دیوان خودش استفاده کرده است. پس معلوم است که این زبان، زبان آشنایی مردم آن روزگار بوده؛ هم نخبگان و هم مردم عادی. عربی هم رایج بوده اما اصل زبان فارسی بوده. زبان ملی هم زبان فارسی بوده و همین زبانی که در شاهنامه هست رایج بوده. بعضیها فکر میکنند که فردوسی زبانی را از خودش درست کرده از خودش ساخته و به این شکل شاهنامه را بیان میکنه که در مقابل زبان عربی بایستد که اصلا اینطوری نیست. زبان شاهنامه زبان ساختگی نیست. فردوسی هرگز به زبان جعلی و ساختگی روی نیاورده همان زبانی را استفاده کرده که آن موقع در خراسان و در جاهای دیگر ایران رایج بوده بنابراین زبان فردوسی زبان دوره خودش است. نکتهای هم در مورد زبان عربی عرض کنم که آثاری که در زبان عربی خلق شده بنمایههای اندیشههای ایران شهری را دارد. بعضی افراد فکر میکنند که آنچه در ایران در این دوره به زبان عربی نوشته شده متفاوت با فرهنگهای ایران بوده که اصلا چنین چیزی نیست. بنابراین زبان عربی در تقابل با فرهنگ ایرانی که شاهنامه مهمترین نمود آن است نبوده.
* * کمی برگردیم به شرایط فعلی جامعه، در شرایطی که فضای مجازی گوی سبقت را از رسانههای مکتوب ربوده بهنظر شما چگونه میتوان افراد جامعه بهویژه نوجوانان و جوانان را با فرهنگ غنی ادبیات ایران و مفاخری چون فردوسی آشنا کرد؟
متأسفانه فضای مجازی فضای بسیار مبتذل و غیرعلمیای است و به جرأت میتوان گفت که بیش از ۹۵ درصد مطالبی که در مورد شاهنامه در فضای مجازی بیان میشود نادرست است یا دستکم برداشتهایی بسیار سطحی است. این خودش یک تهدید بسیار بزرگی است. استادان معمولا در شبکههای اجتماعی فعال نیستند و ما هم که در شبکههای اجتماعی فعالیت میکنیم خیلی دیده نمیشویم. ولی کسانی که زبان این رسانهها را میدانند در این فضا خیلی تأثیرگذار هستند و این فضا را بهشدت آلوده کردهاند. یعنی در سالهای گذشته حرفهای نادرست و غلط در مورد شاهنامه در فضای مجازی بهشدت زیاد شده و این یک تهدید فرهنگی است.
* * در این شرایط شما چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
راه اول این است که باید از صفحات معتبر و علمی دفاع کرد. بهنظر میرسد راه دیگر این است که در مراکز فرهنگی کارهایی برای ترویج شاهنامه و برای فهم شاهنامه انجام شود. مثلا در مراکز فرهنگی که در اختیار شهرداریها و نهادهای دولتی است متأسفانه تقریبا شاهنامه نیست و این باز یک تهدید فرهنگی بزرگ است. شاهنامه تدریس نمیشود یا به درستی تدریس نمیشود. این باعث میشود شاهنامه بهمعنای واقعی آن خوانده نشود. متأسفانه در فضای مجازی اشتباه میخوانند یا نسخه نامعتبر را میخوانند. معانی خیلی عجیب و غریبی مطرح میکنند که پادزهر آن این است که مراکز فرهنگی ما فعال شوند و شاهنامه واقعی و درست را به مردم معرفی کنند بهویژه به کودکان و نوجوانان؛ کسانی که طالب این مباحث هستند.
* * شما در این زمینه چه پیشنهادی به مدیران مراکز فرهنگی دارید؟
در هر محلهای فرهنگسرا یا سرای محلهای برای کارهای فرهنگی وجود دارد و باید در این مراکز به آن پرداخته شود. مراکز باید کلاسهای آموزشی برگزار کرده و برای تدریس از افراد مطلع و کارکرده که خودشان بلد باشند آن را به درستی بخوانند و معنا کنند دعوت کنند. خیلی ساده است و پیچیدگی خاصی ندارد. البته باید یک مقدار حمایت کنند. یعنی کلاسهای شاهنامهخوانی را به چشم منبع درآمد نبینند. این یک نوع سرمایهگذاری فرهنگی درازمدت است. سالهاست که من طرحی را با عنوان «با کودکان شاهنامه بخوانیم» پیاده کردهام و این باعث میشود کودکان ما با مفاهیم اخلاقی به شکل عمیقی آشنا شوند. در این طرح آموزش همزمان شاهنامه به پدر و مادر و فرزندان مطرح است. این افراد وقتی شاهنامه را یاد میگیرند این موضوع گفتوگوی آنها میشود و برای آموزش شاهنامه میتوان استفاده کرد.
* * پیشتر در صفحات مجازی بیتی منتسب به شاهنامه خواندم که به موضوع زنستیزی در شاهنامه اشاره داشت. این مطلب درست است؟
در فضای مبتذل مجازی ما، متأسفانه این تهمتها بسیار رایج شده و تکرار میشود و حتی گاهی به اصول مسلم تبدیل شده است. مثلا یک بیت الحاقی را که در هیچ نسخهای از شاهنامه نیست بهعنوان مصداقی از ضدزن بودن فردوسی تکرار میکنند که نادرست است. نباید به شاهنامه بهعنوان یک متن تاریخ گذشته که از یک فرهنگ یا نگرش ویژه دفاع میکند نگاه کنیم. برخی از شاهنامهدوستان افراطی هم در شکلگیری این نگرش مؤثر بودند؛ کسانی که شاهنامه را ضداسلام و ضدعرب مطرح کردند. این نگرش غلطی است. باید شاهنامه را بخوانیم تا بفهمیم که چه گفته است. نه ضدعرب است و نه ضداسلام. نه ضدترک نه ضدزن. کسانی که شاهنامه را نخواندهاند این اتهامات را به شاهنامه فردوسی زدهاند. همانطور که عرض کردم اگر کلاسهایی داشتیم و جوانان و نوجوانان در آن کلاسها شرکت میکردند قطعا با اصل و اساس شاهنامه آشنا میشدند که شاهنامه کتابی صلحآمیز و انسانی است و هیچ نزاع و جنگی را تبلیغ نمیکند.