همشهری آنلاین- فرشاد شیرزادی: فاصله تهران تا خراسان ۹۰۰کیلومتر است اما فاصله میان قلب ما با امام رضا(ع) کمتر از یک قدم است؛ رو به سمت خراسان میایستیم، چشمانمان را میبندیم و خود را وسط صحن آزادی میبینیم و صدای صلوات خاصه استاد کریمخانی در گوشمان میپیچد و چند لحظه بعد، بوی عطر حرم، نجواهای دلنشین دعا و ثنا و نقاره زنیهای دم غروب ما را میبرد تا پشت ضریح امام رضا(ع)... در سالروز ولادتش دوست داشتیم در صحن و سرایش باشیم، شربتهای ناب حرم را بنوشیم و کاممان را به یمن ورودش شیرین کنیم، اما چه کنیم که راه تا خراسان زیاد است. جبرانش را در همین تهران میکنیم، بین دو میدان اصلی شهر؛ هفتمتیر تا ولیعصر. دور هم جمع میشویم تا عرض ارادتمان را اینگونه به امام هشتم(ع) برسانیم و جشن میلاد او را نه فقط در حرم او که در همه شهرها برپا کنیم. این جشن مثل همه جشنهای دیگر شهری که در این چند سال برگزار شده، یک قافیه مشترک دارد و آن ارادت مردم به امامان شیعه است؛ ارادتی که ریشه در کنه وجود ما دارد. ریشههایی که هر روز محکمتر و قویتر میشود.
در گزارش زیر ۱۳ تصویر و روایت از جشن بزرگ امامرضاییها را که دیروز از ساعت ۱۶تا ۲۲ در تهران برگزار شد میخوانید؛ روایتی از عصر جمعه اردیبهشتی که محور حضور مردم در بین ۲میدان مهم شهر، شادی از یک میلاد بزرگ بود.
عکس یک: دوست دارم صدایت کنم بابا رضا! این نخستین صدایی است که با ورود به میدان هفتم تیز آن را میشنوید. دو فرد در پوشش یک عروسک بزرگ با بچهها بازی میکنند تا خاطره امام رضایی بچهها کامل شود. ترانهخوان ادامه میدهد: «این دفعه از امام رضا(ع) نوشتم...». مردم کف میزنند و بچهها با ترانهخوان دم میگیرند: دوست دارم صدات کنم بابا رضا. جمعیت در بدو ورودیه جنوب میدان هفتمتیر مملو است. ترانههای شاد هر امام رضایی را به وجد میآورد.
عکس دو: حاجآقا ناصر باغبانی برای بچهها با کاغذ سبز رنگ سیدی، کبوتر ساخته است: اگر نمیتوانیم عصر جمعه به حرم امام رضا(ع) مشرف شویم، میتوانیم روی کبوتر کاغذی هر چه میخواهیم بنویسیم و در خیالمان آن را پوش دهیم تا به گنبد زرین امام رضا(ع) برسد و حرفمان را آسمانها به گوش امام هشتم برساند. بچهها از حجتالاسلام باغبانی هدیه میگیرند. با خود به خانه میبرند. این هدیه گرچه شاید به لحاظ مادی ارزشی نداشته باشد، اما اعتبار معنویاش قابل ارزشگذاری نیست.
عکس سه: یکی از موکبها از جنوب ایران آمده است. ترانه عربی با لهجه شیرین جنوبی به گوش میرسد. اینجا موکب مردم آبادان است. آبادانیان ساکن تهران دست به دست هم دادهاند تا یک موکب، جنب جنوب میدان هفتمتیر به خودشان اختصاص دهند و دل جنوبیها -گرچه شاید فاصله فیزیکی با مشهد الرضا(ع) داشته باشند- اما با امام رضا(ع) بتپد و با ترانه عربی مدح امام هشتم شیعیان را بگوید. بالای موکب پلاک دارد و نوشته شده است: «پخش قهوه کنیا آبادان». میتوانید قهوهای بنوشید و به راهتان ادامه دهید و عاشقان اهل بیت(ع) را ببینید.
عکس چهار: کمک به ایتام در روز ولادت امام رضا(ع) فراموش نشده است. از نذر قربانی برای ایتام گرفته تا هر چیز دیگر که فکرش را بکنید. این پایگاه، پایگاه جذب حامی اکرام و محسنین است که اتفاقاً کارتخوان هم دارد. پس نمیخواهد دست در جیبتان کنید و دنبال پول نقد بگردید. میتوانید کارت بکشید و به نیت امام رضا(ع) برای ایتام صرف کنید و از امام رضا(ع) یاری بخواهید و مدد بطلبیند. این پایگاه اتفاقاً نبش خیابان قائممقام فراهانی واقع شده و مشتری هم دارد. مردم به عشق رضا(ع) نذر میکنند.
عکس پنجم: پویش بشردوستی اینجا هم هست. نه بشر دوستی برای راههای دور و نزدیک... بله، درست فکر کردید... اتفاقی که مصیبت را بر سر مردم مظلوم غزه فرود آورد. به قول معروف مردم مظلوم و مقتدر. به نیت امام رضا و تشرف به حرم او میتوانید نذر پویش بشردوستانه خود را در صندوق جمعآوری کمکهای نقدی مردمی ایران برای مردم ستمدیده غزه بیندازید.
عکس ششم: دود اسپند در هوا پراکنده است. بوی اسپند از دورترها میآید. کلپه دود در هوا جریان دارد و شما را از چشمزخم دشمنان این سرزمین و این آب و خاک دور نگه میدارد. آن سو تر هم اگر چشم بگردانید، چایخانه امام رضا(ع) میتواند گلوی شما را تازه کند. پس حالا دیگر باید دانسته باشید که چرا ایران حرم است. آن هم از شمال و جنوب و شرق و غرب.
عکس هفتم: اسپیکرهای بزرگ خبرهای دیگری در راه دارند. مجری برنامه که روی استیج قرار گرفته، با صدای بلند برنامه را اعلام میکند. میگوید: «این برنامهها و شهربازی تا ساعت ۲۲ امشب ادامه دارد و قرار است مداحان اهل بیت(ع) هم که چهرههای آشنایی در تلویزیون برایمان دارند، به جشن بزرگ امام رضاییها بیایند و برای مردم مداحی کنند.
عکس هشتم: گلویی تر کنید. هندوانه شیرین و قرمز بخورید و به بچههایتان هم تعارف کنید. در کنار خانوادهاش، مردی که به همراه همسر و فرزندانش آمده تا در جشن امام رضاییها شرکت کند، به دوربین ما زل میزند، لبخند روی لب دارد و میخواهد عکسش برای همیشه در قاب و قالب خاطره امام رضاییها ثبت و ضبط کند. هندوانه در دست دارد و از او میخواهیم که هنداونه در دست از او عکس بگیریم.
عکس نهم: بازیهای مختلف هم در این جشن بزرگ نوید داده شده بود. عنوان بازی این است: ۳ دقیقه پدر و دختری در کافه بازی ظافر. دو نوع بازی در این کافه وجود دارد: یکی جورچین و دیگری برج هیجان. این بازیها مختص دختران ۱۲ تا ۱۸ ساله است. یکی از دخترها که با پدرش آمده تا جورچین را حل کند، برنده میشود. به عشق امام رضا(ع) گردونه را میچرخاند و یک جایزه نصیب خود میکند. جوایز شامل شمع، جاسوئیچی، گلدان، نوشتافزار و بوسه بر دستان پدر است. چورجین را با این جمله حل میکند: «جمهوری اسلامی ایران حرم است. کاش کبوتر حرم باشم.»
عکس دهم: بچهها با رنگآمیزی مشغولاند. روی صندلیها و میزهای کوچک ناصر خود نشستهاند و مشغول رنگآمیزیاند. یکی از دخترها خردسال است و با وجود خردسالی روسری به سر دارد. رنگ پوست صورتش سبزه است. معصومیت خاصی در نینی چشمانش موج میزند. نقاشیاش را رنگآمیزی میکند. پایین برگهای که به او دادهاند باید نام، نام خانوادگی و تلفن همراه پدرشان را یادداشت کنند و در صورتی که مربیان و موکبداران تشخیص دهند، جایزه بگیرند.
عکس یازدهم: روی پل عابر پیاده میرویم تا جمعیت را بهتر نظاره کنیم. هر دو دست خیابان سرشار از جمعیت است. وقتی صحبت از امام رضا(ع) و محبان او باشد، خانه از انزوا در میآید و عشق او را طلب میکنی. به کوچه و خیابان میزنی و در شهر خودت، در جشنی که تدارک دیده شده است شرکت میکنی. مردم عاشق امام رضا(ع) هستند. لازم نیست حتماً تشرف به حرم نصیبمان شود. همینکه قلبت در پیادهرو خیابان کریمخان به عشق رضا(ع) میتپد، یعنی امام رضایی هستی.
عکس دوازدهم: میتوانید مهمان امام رضا(ع) باشید و ناهار یا شام را هم همینجا بخورید. کنار پل کباب یا اصلاً اگر گوشتخوار هم نیستید، سیبزمینی تنوری بخورید. سیبزمینی با نمکِ کم، جان و روحتان را تازه میکند. آبمیوهای میخورید و میهمان امام رضا(ع) و سر سفره او هستید. این غذا تبرک است.
عکس سیزدهم: بچههای خردسال با کالسکه برای شرکت کردن در جشن آمدهاند. به این سادگیها نمیتوان از خیر محبان اهل بیت(ع) گذشت. یکی دیگر هم آن طرفتر بچه به دوش به عشق امام رضا(ع) آمده. اینها همان مردم سادهزیستی هستند که قناعت میکنند. این بیت حضرت لسان الغیب به ذهنمان میآید که در مورد همه محبان امام رضا(ع) صدق میکند: «در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است/ خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی.»