در سال‌های اخیر دانشمندان متوجه شده‌اند که همه افراد حس شنیدن صدای درونی ندارند و مطالعه‌ای جدید به ما می‌گوید که زندگی بدون مونولوگ درونی چگونه بر پردازش زبان در مغز تأثیر می‌گذارد.

به گزارش همشهری آنلاین و به نقل از ساینس الرت، مطالعه اخیر که توسط محققان دانشگاه کپنهاگ در دانمارک و دانشگاه ویسکانسین-مدیسون در ایالات متحده انجام شده است، همچنین نام جدیدی برای شرایط نداشتن گفتار درونی پیشنهاد می‌دهد: آنندوفازیا.

در این مطالعه که بر صدای درونی تمرکز دارد، تیم تحقیقاتی ۹۳ داوطلب را جذب کرد که نیمی از آنها گفتند سطح پایینی از گفتار درونی داشته‌اند، درحالی که نیم دیگر گزارش دادند که مونولوگ درونی بسیار پرحرفی دارند! این شرکت‌کنندگان به مجموعه‌ای از وظایف - از جمله یکی که باید ترتیب کلمات در یک توالی را به خاطر می‌سپردند و دیگری که در آن باید کلمات هم‌قافیه را جفت می‌کردند – پرداختند.

یوهانه ندرگورد، زبان‌شناس از دانشگاه کپنهاگ، می‌گوید: «این وظیفه‌ای است که برای همه دشوار خواهد بود، اما فرض ما این بود که ممکن است اگر شما صدای درونی نداشته باشید، کار سخت‌تر باشد، زیرا باید کلمات را در ذهن خود تکرار کنید تا به خاطر بسپارید. و این فرضیه درست از آب درآمد.»

داوطلبانی که گزارش دادند در طول زندگی روزمره صدای درونی می‌شنوند، در این وظایف به‌طور قابل‌توجهی بهتر از کسانی که مونولوگ درونی نداشتند عمل کردند: افرادی که صدای درونی داشتند، کلمات بیشتری را به درستی به‌خاطر سپردند و کلمات هم‌قافیه را سریع‌تر جفت کردند. محققان معتقدند که این می‌تواند نشانه‌ای باشد که صدای درونی به افراد کمک می‌کند تا کلمات را پردازش کنند.

نکته جالب این است که تفاوت‌های عملکرد زمانی که داوطلبان به‌صورت بلند صحبت کردند تا مسائل داده شده را حل کنند، ناپدید شد. ممکن است که استفاده از صدای شنیدنی در این شرایط به اندازه استفاده از صدای درونی مؤثر باشد.

در دو وظیفه دیگر، که شامل چندوظیفه‌ای و تشخیص بین شکل‌های مختلف تصویر بود، تفاوتی در عملکرد مشاهده نشد. محققان این را نشانه‌ای می‌دانند که تأثیر گفتار درونی بر رفتار به آنچه که انجام می‌دهیم بستگی دارد.

بیشتر بخوانید:

ندرگورد می‌گوید: «شاید افرادی که صدای درونی ندارند یاد گرفته‌اند که از استراتژی‌های دیگری استفاده کنند. برای مثال، برخی گفتند که وقتی یک نوع وظیفه را انجام می‌دادند با انگشت اشاره ضربه می‌زدند و وقتی نوع دیگری از وظیفه بود با انگشت وسط ضربه می‌زدند.»

محققان تأکید می‌کنند که تفاوت‌هایی که یافتند، تأخیرهایی را که در مکالمه‌های عادی قابل توجه باشد، ایجاد نمی‌کند.

یافته‌های اولیه از تحقیقات در دانشگاه آکلند نشان می‌دهد افرادی که ذهن خاموش دارند، اطلاعات کلامی را به روش‌های مشابه افرادی که تصاویر شنوایی معمولی را تجربه می‌کنند، به خاطر می‌سپارند.

اما ممکن است تفاوت‌هایی وجود داشته باشد که هنوز نمی‌دانیم. یکی از حوزه‌هایی که تیم تحقیقاتی معتقد است ارزش بررسی بیشتر دارد، تمرین‌های "درمان گفتاری" مانند رفتار درمانی شناختی است که شامل تلاش برای تغییر الگوهای فکری می‌شود. ممکن است داشتن صدای درونی این کار را برای برخی افراد آسان‌تر کند.

ندرگورد می‌گوید: «آزمایش‌هایی که در آن‌ها تفاوت‌هایی بین گروه‌ها یافتیم، درباره صدا و توانایی شنیدن کلمات برای خودشان بود. من می‌خواهم مطالعه کنم که آیا به این دلیل است که آن‌ها فقط جنبه صوتی زبان را تجربه نکرده یا این‌که اصلاً به فرم زبانی مانند بیشتر افراد دیگر فکر نمی‌کنند.»