تاریخ انتشار: ۲۹ تیر ۱۳۸۸ - ۰۴:۵۱

دکتر اسماعیل کهرم: ما یاد گرفته‌ایم که خیلی از مکان‌های عالم و مملکت خودمان را با نمادهای مشخصی بشناسیم

مثلاً پاریس را نمی‌توانیم بدون برج ایفل تصور کنیم و یا  نیویورک را بدون مجسمه آزادی! مگر می‌شود گیلان را بدون تالاب انزلی لحاظ نمود و یا ایران را بدون خلیج‌فارس؟ اینها چشم‌ها و قلب بدنه ایران عزیز ما هستند و «هر چیزی به جای خویش نیکو است»!

فکر کردم که هر بار که به جزیره زیبای کیش رفتم، در بازگشت یک تصویر قوی‌تر و پررنگ‌تر از هر چیز و همه چیز در ذهن من باقی ماند و این تصویر آهوهای این جزیره ایرانی است.
روزی روزگاری، همه پهنه‌های (نه‌چندان وسیع) جزیره کیش زیبا در اختیار آهوهای ایرانی بود و به‌تدریج با ساخت‌وسازها، خریدوفروش‌ها و اختصاص‌دادن زمین‌ها و ساختن هتل‌های متعدد، عرصه  بر آنان تنگ شد.

به‌ هر صورت با کاهش خاک و نقصان پوشش گیاهی، آهوان کیش در معرض کمبود مواد‌غذایی قرار گرفتند.

این آهوان باید بر سر آذوقه با دام‌ها هم به رقابت بپردازند. حقیقت آن است که تعداد دام‌ها در این جزیره (مانند همه‌جای ایران!) تا حدود 3برابر ظرفیت مراتع است و جایی برای چرای آهو‌ها نمی‌ماند.

مسئله دیگر که عرصه را بر آهوها تنگ کرده است ساخت‌وسازها و تملک زمین‌ها و تجاوز به حریم‌هایی است که روزگاری نه‌چندان دور در اختیار آهوان بود. باز هم طبق روالی که در همه‌جای ایران معمول بوده است، سهمی برای طبیعت در جزیره کیش، در میان این‌همه ساخت‌وساز و تجاوز لحاظ نشده است.

این بی‌توجهی به طبیعت در سال‌های اخیر، به‌خصوص در همه‌جا دیده می‌شود؛ در جاده‌سازی در انزلی، در احداث جاده در جنگل ابر، در احداث سد روی رودخانه‌هایی که دریاچه ارومیه را مشروب می‌کنند... می‌توان دید. طبیعت در مملکت ما به‌حساب نمی‌آید.
مسئله دیگر که آهوها را تحت‌فشار قرارداده جمعیت سگ‌های ولگرد در جزیره کیش است.

سگ‌های نگهبان تأسیسات و کارخانه‌ها وقتی بچه‌دار می‌شوند، بچه‌ها به حال خود رها می‌شوند و اینها گله‌های شکارچی تشکیل می‌دهند (ما سگ‌‌‌ها را از گرگ‌ها به‌وجود آورده‌ایم و در صورت رهایی در طبیعت به اصل طبیعت خود رجوع می‌کنند). به‌راستی که «هرکسی کو بازماند از اصل خویش/ باز جوید روزگار وصل خویش».

این سگ‌ها (گرگ‌ها!) به‌صورت گله به آهوها حمله می‌کنند و آنها را می‌درند.در اثر عوارض ساختگی مانند دیوارها و پستی و بلندی و چاه‌های فاضلاب... تعداد زیادی از آهوها در این ساختارهای دست‌ساز گرفتار شده دست و پای آنها می‌شکند و سازمان حفاظت محیط‌زیست در جزیره فاقد تجهیزات درمانی و حضور دامپزشک است و معمولاً اینگونه موارد به «پارک دلفین‌» در جزیره ارجاع داده می‌شود.

بارها دیده شده که آهوهایی که در حال وضع‌حمل بوده‌اند، عاجز و بی‌حرکت در کنار جاده‌ها مانده، به دست رهگذران افتاده‌اند؛ آنان که خوش‌اقبال بوده‌اند به پارک دلفین برده شده مورد مراقبت درمانی قرار گرفته‌اند و در غیر این‌صورت شاید خود و فرزند نزاییده آنها را در فریزر منازل یا رستوران‌ها باید یافت.

اخبار بسیار تأسف‌باری از این‌قبیل موجب شده که فرضیه همخونی جمعیت آهو‌ها مطرح شود. چون تعداد این جانوران در جزیره محدود است، تغییرات ژنتیکی موجب به‌وجود‌آوردن بره‌های درشت و یا بره‌هایی با نابسامانی‌های وراثتی می‌شود. راه‌حل در انتقال تعدادی آهو به خارج  و معرفی تعدادی از خارج از جزیره به داخل است. با تغییر ساختار وراثتی آهوها، جمعیت پرتوان‌تر خواهد شد.

گاهی فکر می‌کنم شکاربانی یکی از مشکل‌ترین مشاغل در ایران ماست. شکاربان، حیات‌وحش را در فکر و قلب خود دارد و حفاظت از طبیعت را راه زندگی خود انتخاب کرده. برای او این یک شغل نیست؛ یک روش غرور‌آفرین زندگی است. اگر شما یک شکاربان باشید و بشنوید که یک راننده تاکسی در کیش سفارش گرفته که یک آهو را با تاکسی خود زیر بگیرد و به مشتری تحویل دهد، چه احساسی خواهید داشت؟ من دلم به حال محیط‌بان‌های سختکوش کیش می‌سوزد که اینگونه نتیجه زحمات خود را می‌گیرند!
به‌راستی شما فکر می‌کنید جزیره کیش بدون آهوها، مفهومی دارد؟ من فکر نمی‌کنم.

مرجان‌ها

کیش، مروارید خلیج‌فارس لقب گرفته و به‌راستی هم یک مروارید است که از فعالیت مرجان‌ها به‌وجود می‌آید. هر مرجان یک خانه آهکی برای خود می‌سازد که بعد از مرگ او بر‌جای می‌ماند ولی مرجان دیگر از او استفاده نمی‌کند بلکه هر مرجان یک خانه مستقل برای خود می‌سازد. این گفته که «هرکه آمد عمارتی نو ساخت/ رفت و منزل به دیگری پرداخت» در مورد مرجان‌ها صادق نیست.

تعداد بی‌شمار مرجان‌ها در طول میلیون‌ها سال خانه‌‌هایی را می‌سازند که تشکیل صخره‌های مرجانی و بالاخره جزایر مرجانی را می‌دهند. جنس این ترکیبات آهکی از جنس استخوان بدن من و شما یعنی کربنات کلیسم است (CaCo3). این جزایر وقتی که سر از آب بیرون می‌آورند باید در معرض فرسایش فراوان قرار گیرند تا خاک سطح آن جای رویش گیاهان شود. مثلاً حدود 400سال طول می‌کشد تا یک سانتی‌متر سنگ آهکی تبدیل به خاک شود.

ولی حاصل کار  12هزارساله طبیعت را (30 سانتی‌متر خاک سطحی زنده) می‌توان در چند ساعت با بولدوزر و لودر تخریب کرد و این کار در منطقه باغو در کیش به‌راحتی انجام شد. خاک، ایرانی‌ترین بخش مملکت ماست و نمی‌توان آن را از خارج وارد کرد؛ به‌علاوه ما از خاک برآمده‌ایم و بر خاک فروخواهیم رفت و چنین رفتاری با خاک پاک کیش و استفاده از آن به‌منظور ساخت‌وساز عین ناشکری است.