دو دوست صمیمی که هردو ورزشکار و مربی بدنسازی بودند، به خاطر یک ساعت برند با یکدیگر درگیر شدند و دعوای آنها با جنایت پایان یافت؛ حالا با گذشت ۱۳ سال از حادثه، اولیای دم، ‌قاتل پسرشان را بخشیدند و خانواده قاتل نیز عملیات احداث یک باشگاه ورزشی در یکی از مناطق محروم سیستان و بلوچستان را شروع کردند.

همشهری آنلاین؛ حوادث: یکی از روزهای اردیبهشت سال ۹۰، گزارش یک درگیری به پلیس یکی از شهرستان های استان مرکزی اعلام شد. در جریان این درگیری، پسری جوان که حدودا ۲۶ ساله بود با یک ضربه چاقو زخمی شده اما پس از انتقال به بیمارستان جانش را از دست داده بود. تحقیقات اولیه حکایت از این داشت که مقتول با یکی از دوستانش به نام میثم درگیر شده است. دراین شرایط بود که میثم دستگیر شد و در بازجویی ها به قتل دوستش اعتراف کرد.

امانت

میثم که در آن زمان ۲۶ ساله بود درباره جزییات درگیری مرگبار گفت: من قصد گرفتن جان دوستم را نداشتم و فقط می خواستم او را بترسانم اما شدت ضربه به حدی بود که جان دوست صمیمی ام را گرفت. وی ادامه داد: من و مقتول بچه محل بودیم و از کودکی با هم بزرگ شده بودیم. حتی در یک مدرسه با هم می رفتیم و با هم ورزش بدنسازی را شروع کردیم و ورزشکار حرفه ای شده بودیم. هیچ خصومتی بین ما نبود تا اینکه امانت گرفتن یک ساعت، باعث بروز مشکل میان ما شد. وی گفت: دوستم یک ساعت گرانقیمت داشت که من از او امانت گرفتم. می خواستم به یک مهمانی بروم و تصمیم گرفتم ساعت او را امانت بگیرم؛ اما امانت دار خوبی نبودم. فردای روز مهمانی، ساعتی که امانت گرفته بودم را روی میز آشپزخانه گذاشتم و بعد به طرز عجیبی ساعت، مفقود شد. هر جای خانه را گشتم اثری از ساعت نبود. از سوی دیگر دوستم مدام سراغ ساعت را می گرفت و من امروز یا فردا می کردم. نمی دانستم چطور به او بگویم ساعت گرانقیمت او را گم کرده ام. در نهایت تصمیم گرفتم سناریوی دروغین طراحی کنم و به مقتول بگویم که سارقی، خفتم کرده و اموالم را به سرقت برده است اما دوستم باورش نمی شد. همین موضوع موجب درگیری میان ما شد و روز حادثه او با مشت به صورتم زد، من هم عصبانی شدم و با چاقویی که همراهم بود، یک ضربه به او زدم که به قیمت جانش تمام شد. از آن روز تا الان به شدت دچار عذاب وجدان شده ام و باورم نمی شود که به زندگی دوستم پایان داده ام.

زندگی دوباره

با تکمیل شدن تحقیقات در این پرونده، ‌عامل جنایت به مرحله محاکمه در دادگاه رسید که با شکایت اولیای دم به قصاص محکوم شد. حکم به تایید قضات دیوان عالی کشور رسید و شمارش معکوس برای مجازات عامل جنایت شروع شد. عذاب وجدان عامل جنایت موجب شده بود تا او تبدیل به یک انسان دیگر شود. وی هر هفته برای مقتول، خیرات پخش می کرد و همه از او راضی بودند. با این حال مرد زندانی، تلاشی برای نجات جانش نمی کرد و حتی از خانواده اش هم خواسته بود تا آنها هم تلاشی نکنند تا او مجازات شود. این خبرها که به گوش اولیای دم رسید، ‌دل آنها به رحم آمد و تصمیم به بخشش قاتل پسرشان گرفتند. از سوی دیگر چون می دانستند مقتول آرزویش، افتتاح یک باشگاه ورزشی بوده، شرط گذاشتند تا قاتل یک باشگاه در منطقه ای محروم به نام مقتول بسازد تا روح او به آرامش برسد. مرد زندانی شرط را پذیرفت و از خانواده اش خواست تا در یکی از مناطق سیستان و بلوچستان، زمینی بخرد و عملیات احداث را شروع کنند. به این ترتیب، قاتلی که در یک قدمی مجازات مرگ قرار داشت، زندگی دوباره یافت و چند روز قبل، بعد از گذشت ۱۳ سال از زندان آزاد شد.