خواستگار جنایتکار که اصرار داشت قاتل نیست و به اشتباه دستگیر شده، امروز قفل سکوت را شکست و اسرار جنایت را برملا کرد. 

متهم

به گزارش همشهری آنلاین این جنایت شامگاه دوشنبه ۲۴شهریور امسال در مقابل رستورانی حوالی دریاچه چیتگر رخ داد. آن شب پسر جوانی در نزدیکی پارکینگ شمالی دریاچه زنی را با ۲۵ضربه چاقو به قتل رساند و وقتی خود را در محاصره مردم دید پا به فرار گذاشت.

او که خواستگار مقتول بود پس از جنایت به ترکیه گریخت اما چند روز پیش وقتی از ترکیه به ایران برگشت، دستگیر شد. متهم ۲۴ساله پس از انتقال به اداره آگاهی تهران منکر قتل عمدی شد و گفت به اشتباه دستگیر شده است.

او مدعی بود که قاتل یکی از دوستان مقتول که به رابطه آنها حسادت می‌کرده بوده است و این در حالی بود که تصاویر دوربین‌های مداربسته و اظهارات شاهدان حاکی از آن بود که وی دروغ می‌گوید که خودش عامل جنایت بوده است.

مرد جوان دیروز برای بار دوم به شعبه سوم دادسرای جنایی تهران انتقال یافت و پیش روی بازپرس ساسان غلامی قرار گرفت. در ابتدای جلسه همچنان گفته های قبلی را تکرار می کرد تا اینکه سرانجام به قتل اقرار کرد و گفت به شدت پشیمان است. او گفت پس از قتل زن جوان مدام کابوس می‌بیند و عذاب وجدان لحظه ای رهایش نمی‌کند. گفت و گو با او را بخوانید. 

  • انگیزه ات از جنایت چه بود؟

من عاشق مقتول بودم اما آن شب به من گفت که نمی خواهد با من ازدواج کند. گفتم چرا؟ دلیلش را بگو. با لحن بدی به من گفت تو دهاتی هستی و برایش افت دارد که با من باشد و مرا به اطرافیانش معرفی کند. می‌گفت فرهنگمان به هم نمی خورد و باید این رابطه را تمام کنیم. این را که گفت خون جلوی چشمانم را گرفت. از کوره در رفتم وتصمیم گرفتم با چاقو به او ضربه زدم. بعد از دستگیری فهمیدم که آن شب ۲۵ضربه چاقو به او زده بودم. شاهدان می‌گویند دیوانه وار به او چاقو می‌زدم و همه ماجرا به خاطر خشمی بود که وجودم را پر کرده بود. واقعا قصد کشتن میترا را نداشتم چرا که با تمام وجودم دوستش داشتم و می خواستم با او ازدواج کنم. 

  • پس چرا چاقو همراهت بود؟

پدرم دامداری دارد و مغازه قصابی هم داریم. آن روز در شرق تهران اتفاقی چشمم به چاقویی خورد که پشت ویترین یک مغازه بود. آن را خریدم برای مغازه ام و بعد به سر قرار با میترا رفتم. چون با هم در رستوران قرار شام داشتیم و می‌خواستیم درباره آینده‌مان حرف بزنیم که آن اتفاق افتاد. وقتی فراری شدم یک درصد هم فکر نمی‌کردم میترا جانش را از دست بدهد. روز بعد گزارش قتل او را در فضای مجازی خواندم و از ترسم تصمیم به فرار گرفتم. 

  • چطور با میترا آشنا شدی؟

حدود ۲‌ماه قبل از حادثه در فضای مجازی با او آشنا شدم و به شدت دلباخته او شدم تا جایی که تصمیم به ازدواج با او گرفتم. با وجود اینکه او از شوهرش طلاق گرفته و یک فرزند خردسال داشت و من مجرد بودم، اما این مسئله اصلا برایم اهمیتی نداشت. چون با تمام وجودم میترا را دوست داشتم. 

  • چرا با تمام شواهدی که علیه تو بود باز اصرار بر بیگناهی داشتی؟

از مجازات می ترسم. می دانم جرم آدمکشی قصاص است. اصلا برای همین بود که  قاچاقی به ترکیه فرار کردم اما در تمام این ۶ ماه یک شب خواب راحت نداشتم. مدام کابوس می دیدم، عذاب وجدان لحظه ای رهایم نمی‌کرد. دلم برای فرزند کوچک میترا می‌سوخت. کاش آن روز اصلا چاقو را نمی‌خریدم. به خاطر عذاب وجدان بود که تصمیم گرفتم به ایران برگردم که دستگیر شدم.

کد خبر 588627

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha