همشهری آنلاین؛ حوادث: رییس پلیس آگاهی تهران روز گذشته درباره دستاوردهای این طرح گفت: از میان ۱۰۵ سارق و مالخر دستگیر شده، ۳۳ نفرشان سارق منزل هستند که به صورت باندی دست به سرقت می زدند.
وی افزود: برخی دیگر در قالب باندهای مجرمانه اقدام به قاپزنی میکردند که از آنها ۳۶۰ گوشی تلفن همراه کشف شده است.
سردار ولیپور گودرزی تاکید کرد: بهدلیل دستگیریها و کشفیات پلیس، جرائمی چون قاپزنی به کمترین میزان خود رسیده است و درباره جرایم خشن، به واسطه تعامل تنگاتنگی که بین دستگاه قضا و پلیس داریم به مجرمان هیچ تخفیفی داده نمیشود و برای آنها اشد مجازات در نظر گرفته می شود.
من عزرائیل هستم
در میان متهمان دستگیر شده، یک پسر کم سن و سال به چشم میخورد که نامش بهادر است. او میگوید همه وی را عزرائیل صدا میزنند و بزن بهادر محله شان است. بهادر علاقه خاصی به خالکوبی هم دارد و فرشته مرگ را روی گردنش خالکوبی کرده تا همه از او بترسند. گفتوگو با او را بخوانید.
به چه جرمی دستگیر شده ای؟
سرقت مسلحانه.
سابقه داری؟
سابقه سرقت ندارم و این اولین بار است که به جرم دزدی دستگیر شده ام اما تا دلتان بخواهد سابقه درگیری دارم. می دانید چرا؟ چون بزن بهادر محله مان هستم و هرکس با من دشمن شود، به قصد گرفتن جانش کتکش می زنم تا از من حساب ببرد.
چه شد که از درگیری و به قول خودت بزن بهادری، به سرقت مسلحانه رسیدی؟
اگر بگویم به خاطر عشق به یک دختر، باور می کنید؟ برایتان عجیب نیست؟ چون می خواستم با دختر مورد علاقه ام ازدواج کنم اما هیچ سرمایهای نداشتم. از سوی دیگر یک رقیب عشقی هم داشتم که بچه پولدار بود. دختر موردعلاقه ام می گفت خانواده اش پایشان را توی یک کفش کرده اند که با خواستگار پولدارش ازدواج کند. اما من که این حرفها را نمی فهمم. به هرچه که می خواهم باید برسم. چون می خواستم یک شبه پولدار شوم، سرقت را انتخاب کردم تا با دست پر به خواستگاری دختر موردعلاقه ام بروم. اگر دستگیر نمی شدم به آرزویم می رسیدم.
چه شد که به عزرائیل معروف شدی؟
این خالکوبی روی گردنم را ببینید. فرشته مرگ است. روی دستم هم نوشتهای خالکوبی کرده ام که خیلی دوستش دارم. نوشتهام «شروع فاجعه! ». با خالکوبی روی گردنم به عزرائیل معروف شدم اما دلم میخواهد بهم بگویند فرشته مرگ!
بقیه خالکوبیهایت هم دلیل خاصی دارد؟
هر خالکوبی من پیام خاصی دارد. مثلا همین فرشته مرگ. معنی اش این است که در محله مان دشمنان زیادی دارم و برای ترساندن آنها این طرح را روی گردنم خالکوبی کردهام. این نوشته شروع فاجعه هم یک پیامی دارد برای رقیب عشقی ام. به او گفتم که اگر وارد حریم من شود فاجعهای رخ خواهد داد.
برگردیم به سراغ پرونده سرقت مسلحانهات، با چه شگردی سرقت می کردی؟
با همدستانم می رفتیم از خانه ها سرقت می کردیم. اغلب مالباخته ها در خانه نبودند اما اگر می رسیدند با اسلحه تهدیدشان می کردیم و اموال قیمتی را به سرقت می بردیم.
به چند خانه دستبرد زده اید؟
تازه شروع کرده بودیم؛ فکر می کنم به ۴ یا ۵ خانه دستبرد زده بودیم اما خیلی زود دستگیر شدیم. آن هم به خاطر یک بدشانسی. رفته بودیم از یک خانه سرقت کنیم که پلیس ما را هنگام خروج از خانه دید. وقتی می خواستیم از روی دیوار بپریم، دستگیرمان کردند.