تازه‌ترین عملیات پلیس آگاهی تهران به دستگیری 112 سارق و مالخر حرفه‌ای در تهران منجر شد که برخی از آنها روایت‌ها عجیبی دارند؛ از جمله اعضای باند که به «لاشخورها» معروف بودند و سارقی که روزگاری قهرمان رالی بود.

همشهری آنلاین - الهه فراهانی: سردار علی‌ولیپور گودرزی رئیس پلیس آگاهی تهران با اشاره به اجرای تازه‌ترین طرح پلیس آگاهی پایتخت گفت: در این طرح، برخورد با مالخران اموال مسروقه بسیار برای ما اهمیت داشت، بر همین اساس ۲۵ نفر از دستگیرشدگان، مالخران حرفه‌ای هستند که از آنها اموال مسروقه بسیاری کشف شده است.

وی تصریح کرد: یکی از راه های شناسایی مالخران توسط پلیس رصد فضای مجازی است. به همین منظور همکاران من با رصد فضای مجازی، آگهی‌های فروش لوازم دست‌دوم را تحت بررسی قرار می‌دهند و از همین طریق بسیاری از مالخران شناسایی می شوند.

رئیس پلیس آگاهی تهران ادامه داد: راه دیگری که منجر به شناسایی مالخران می شود بازدید از صنوف مختلف مانند تعمیرگاه های تلفن همراه است. همکاران من به صورت هفتگی از صنوف مختلف مانند تعمیرگاه‌های تلفن همراه بازدید می‌کنند که در این طرح بیش از 617 تلفن همراه مسروقه در تعمیرگاه‌های موبایل کشف شده است.

سردار ولیپور گودرزی درباره مجرمینی که پابند الکترونیکی دارند نیز اظهارکرد: طی چندماه گذشته ۱۲ نفر از سارقانی که با پابند الکترونیکی آزاد و مرتکب جرم شده بودند شناسایی و مجددا دستگیر شدند، چرا که با این پابندها رصد پلیس بر روی متهمان دائمی است.

باند لاشخورها

به جمشید ژاپنی معروف است؛ مردی 55 ساله با پرونده های متعدد کیفری. جمشید بیش از 15 بار بازداشت شده و به زندان رفته است. همه او را یک سارق قدیمی و کارکشته می دانند و در دنیای سارقان احترام زیادی برای او قائل هستند. او به تازگی باندی راه انداخته به نام باند لاشخورها.

چرا به جمشید ژاپنی معروف شده‌ای؟

می گویند شباهت زیادی به ژاپنی‌ها دارم. مدتی هم در ژاپن کار کردم البته در جوانی. کارهایم و خلق و خویم شبیه به ژاپنی هاست. البته چون در آن کشور خلاف می کردم، دیپورت شدم و به ایران برگشتم.

ظاهرا در ایران هم کلی سابقه‌ داری؟

درست است. تقریبا از نوجوانی سرقت می کردم. با هر روشی دزدی کرده‌ام؛ ‌از کیف‌قاپی و زورگیری گرفته تا سرقت خودرو و منزل.

از این همه سابقه و زندانی شدن خسته نشدی؟

برای هر سابقه، حبسش را کشیدم. عمر را صرف یاد گرفتن راه و روش سرقت‌های مختلف کرده‌ام. شما فکر می کنید سرقت کار آسان و ساده ای است؟ نه اینطور نیست. خیلی سخت است، ‌مهارت و استعداد می خواهد. جرات می‌خواهد که من به مرور همه اینها را یاد گرفتم. اصلا کار دیگری بلد نیستم.

این بار چه جرمی دستگیر شده‌ای؟

سرقت خودرو. با شاه کلید ماشین می‌دزدیدم.

ظاهرا برای باندتان اسم هم داشتید؟

بله. لاشخورها. باند ما 8 نفره است. خودم سرکرده ام و مابقی همدستانم از من دستور می گیرند. ما ماشین سرقت می‌کنیم و بعد مثل لاشخور به جان ماشین ها می‌افتیم و تمام وسایلی که قابل فروش است را جدا کرده و می‌فروشیم. یعنی هر وسیله ای که بشود آبش کرد. اسکلت ماشین را هم در جای خلوتی رها می کردیم.

با پول سرقتی چه می کردی؟

باور می کنید پول سرقتی برکت ندارد. در همه این سالها اصلا پول سرقتی و حرام برایم برکت نداشت. اصلا نمی دانم چه شد. می گویند باد آورده را باد می برد ، برای من هم دقیقات همین بود. من که معتاد شدم و هرچه پول به دست می آوردم خرج موادم می شد.

اصلا چه شد که تبدیل به خلافکار شدی؟

اوایل یعنی در دوران نوجوانی، برای هیجان این کار را انجام می دادم. بعد در 18 سالگی یک خودروی پراید خریدم اما از بخت بدم ماشینم را به سرقت بردند و تا الان پرایدم پیدا نشده است. کینه به دل گرفتم و از آن پس به صورت جدی افتادم در کار سرقت.

برچسب‌ها