همشهری آنلاین- سحر جعفریان: عبدالله حکاک با بُرس سیمی ظریفی سطح مهر را که حالا نام پیرمرد به نستعلیق بر آن حک شده، صیقل میدهد. مهر را به دهانش که پس انبوهی از تارهای بلند و فِردار سبیل مستور مانده، نزدیک میکند و با فوتی سفت بر آن از ختم کار خبر میدهد: «مبارکت باشد؛ انشالله پای قباله و بنچاق نشانش کنی.» پیرمرد با نازکبینی خاصِ آنها که گرم و سرد روزگار چشیدهاند زیر و زبر مهر را نظر میکند: «دستت طلا. مثل همانی شده که برای ملاآتام ساخته بودی!» هنوز دخل و دشتِ عبدالله حکاک یکی از کمشمار و کهنه مهرسازان بازار بزرگ را از کوری درنیاورده که مشتری دیگر، دختری جوان، حیران و پرسان از راه میرسد: « مهرِ دستی سنتی!؟» عبدالله حکاک حوصله اگر داشته باشد برای مشتریهایی چنین که فقط مهرهای لیزری و هولوگرامی میشناسند از کم و کیف وفاداری امثال خود مانند حاج اکبر، حشمت مهرکَن و باقی مهرسازان که علیرغم بسیاری مشکلات صنفی و اقتصادی در گوشه و کنار شهرهای گونهگونه به این پیشه دیرینه، نقل میکند.
روزگار مهرهای بیسوادی
مهرسازان این زمان یا سنتیکارند و در کناره و کرانههای هر سوق و راسته از بازارهای قدیمی با مهر و دار و پد و مرکبش که جملگی ساخته دستانی ورزیده و هنرمند هستند، خرج میگیرند و یا صنعت و مصنوع کارند که بیشتر، دخلشان را در فضاهای مجازی میان خریداران و کاربران آنلاین گنجاندهاند. عبدالله حکاک اما به قرارِ بقای پدرپیشگی که همین مهرسازی بود برای معدودی از درباریان، متنعمان، متمولان و عالمان مذهبی از جماعت و جمهورِ نخستیست که پیشتر نگاشتیم. قریب به ۶۰ سال است که هر صبح زود با سلام و صلوات، درون حجره بیطاق و جدارش میشود. حجرهای که پهنهاش به ۵ متر هم نمیرسد و پهنایش نیز با پیشخوانی رنگ و رو رفته پر شده؛ جایی جانب یکی از سکوهای (ورودیها) مسجد امام خمینی (ره). آن ۶۰ سال پیش اما با حالا توفیر فراوان داشت. تفاوت از شمار مشتریها تا سنخ و سیاق حاجت و پسندشان. عبدالله حکاک، سامانی به بساط حکاکیاش کُنده، قلم، سوهان، اسکنه، دستگاه حکاکی مینیاتوری و سریهای برنجی خام میدهد: « آقام همینجا برای مهتر و بهترزادهها از سنگ و فلزهای زر و نقره و برنج مهرکنی میکرد. منم از ۱۰ سالگی و بعد از کمی خط و نویسه یادگرفتن، آمدم وردستش.» از آن روزها قالبگیریهای پرزحمت، نقش و تراش انداختنهای زمانبر و بیمِ خبط و خطاهای جبرانناپذیر را خوب به یاد دارد. خاطره آن مهر زرین و گران که پدرش ساخت برای تاجری نام و نشاندار و تاجر هم کمی بعد، از هول و هراس روسازی اسنادش، مهر را به ضرب و زور چکش و پتک خرد کرد (!) را نیز هم در ذهن دارد.
معمولی های ٢٠٠ هزار تومانی و سفارشی های میلیونی
اندکی دورتر از حجره عبدالله حکاک، حاج اکبر با سر انگشتانی پهن و گوشتی که اسکنه فولادی میانشان جای گرفته طرحی از لوگوی یک فروشگاه پوشاک وارداتی میکَند؛ مهری سنتی و دستساز ولی ویآیپی و ویژه. شوخطبع است که زیر شیشه لکآلود پیشخوان حجره تنگش، کاغذی چسبانده به مندرجات زیر: «در این حجره اجرت مهرهای برنجی ساده برابر است با ۲۰۰ اسکناس هزار تومانی، اجرت مهرهای برنجی سفارشی هم پایه ۲۵۰ اسکناس هزار تومانی دارند تا ۶۰۰ اسکناس از همان هزار تومانیها! مهرهای لیزری، ژلاتینی، چوبی، رنگی، برجسته، شمارهزن، تاریخزن و پک مهر و مومهای لاکچری هم داریم؛ جای دیگه نرو!» حاج اکبر که سالهای طول و طویلی از خامدستیاش میگذرد، تاکنون مهر و نشان افراد حقیقی و حقوقی بسیاری را دستینه کرده: «بازار مهرهای دستی و سنتی تا ۲۰ سال پیش سکه بود؛ شاید به ۲ دلیل. اول اینکه خب آن سالها تعداد بیسواد و کمسواد که خط و امضا نمیدانستند، بیشتر بود و از آنجا که انجام بعضی روال و منوال اداری و قانونی نیاز به خط و امضا داشت، مهرهای برنجی با حکاکی نام افراد، جایگزین شدند. دوم اینکه هنر مهرسازی به صنعت مهرسازی تبدیل نشده بود و مهرهای دستساز انحصار بازار را داشتند.»
رسم شاهان است مهر خویش بر عنوان زدن
جمعهخان، کارگر حجره دیرپای حشمت مهرکَن است که عادت دارد برای آوازهگری بیشتر، مهرهای مهیا را رویاروی مشتریها در جوهر استامپ فرو برد و از پیش دهان و «های» پرفشار آن عبور دهد تا رنگ و ثبتی کامل بر کاغذ جای گذارند. او همچنین از خرید و فروش مهرهای سنتی و خاص غافل نیست. نشان به آن نشان که یک بار مهری سنگی با قدمتی بیش از ٧٠ سال را به گردشگری فرنگی و عتیقهباز فروخت و با سودش مدتی دلی از عزا درآورد! سینهکش دیوار ی از حجره تابلو خطی نمایان است: «رسم شاهان است مهر خویش بر عنوان زدن» و حشمت مهرکن نیز توجه هر مشتری را به آن جلب میکند و میگوید: «اسمت با مهرهایی که برات میسازم ماندگار میشه ولی یادت فقط و فقط با اخلاق و رفتارت جاوید میمونه.» رقیبان او و باقی مهرسازان به شیوه سنتی که اغلب حوالی سبزه میدان و مسجد امام خمینی (ره) حجره دارند، مهرسازان جوانی هستند که فوری و آنلاین انواع مهرهای ژلاتینی و حرارتی و لیزری با نوسان قیمت ۲۰۰ تا ۹۰۰ هزار تومان را با دستگاههای لامپدار و اتوماتیک که میتوان با سرمایه تقریبی ۵۰ میلیون تومان هم خریداری کرد، میسازند و ارسال میکنند. حمشت مهرکن محصولات عمده آن رقیبان را بیکیفیت و کمدوام میداند که هرگز کارکردشان به مهرهای قدیمی که جنسهایی از سنگ عقیق یا فلز طلا داشتند برای اعتبار بخشی به مکاتبات شخصی از اجتماعی تا عاطفی (!)، رسمی، اداری، دیوانی و حتی محرمانه نمیرسد. او همچنین در طیف مشتریهایش کارآموزان و هنرجویانی دارد که اصالت را بر فراوانی آوردههای مالی مقدم میشمارند؛ «مهرسازی ساعتی یک میلیون تومان».