بحث درباره تسلیحات اتمی به لحاظ تاریخی، میان نخبگان استراتژیک و افکار عمومی در ایران، چیزی شبیه تابو بوده، به این معنی که تسلیحات هسته‌ای برای نخبگان حکومتی پیش و پس از انقلاب و همچنین مردم، یک چهره بیشتر نداشته‌اند؛ «تسلیحاتی برای کشتار همگانی».


به گزرارش همشهری آنلاین، روزنامه جوان در یادداشتی به قلم علی قنادی نوشت: «ایران در حال حاضر فعالیت‌های کلیدی توسعه سلاح‌های هسته‌ای انجام نمی‌دهد که برای ساخت یک وسیله هسته‌ای قابل آزمایش لازم است». این جمله، بخشی از برآورد اطلاعات ملی امریکا (NIE) مربوط به ۲۰۲۲، ۲۰۲۳ و سال‌های ماقبل آن است که از برآورد اطلاعاتی جولای ۲۰۲۴ آژانس اطلاعات ملی امریکا حذف شده است. امریکایی‌ها، حتی در برآورد اطلاعاتی فوریه ۲۰۲۴ (دو ماه قبل از تنش ۱۸ روزه تهران- تل‌آویو در آوریل) هم، جمله بالا را در برآورد اطلاعاتی خودشان درج کرده بودند، ولی در جدیدترین نسخه NIE (جولای) خبری از آن نیست. در عوض، در این ارزیابی، اظهارنظرهای رسمی مقام‌های ایرانی درباره احتمال تغییر دکترین هسته‌ای مورد توجه است و ابراز نگرانی شده که ساخت سلاح هسته‌ای در بین ایرانیان (مقامات و افکار عمومی) دارد از حالت «تابو بودن» خارج می‌شود.

در حالی که جامعه اطلاعاتی امریکا، مواضع علنی مقام‌های ایرانی از جمله کمال خرازی مشاور رهبر انقلاب را رصد کرده‌اند که هشدار داده اگر ایران «ناچار» شود «دکترین هسته‌ای» خود را تغییر خواهد داد، بعید است تغییر ملموس افکار عمومی در بین ایرانیان درباره برنامه هسته‌ای، از نگاه آن‌ها مغفول مانده باشد. نظرسنجی Iran Poll در جولای ۲۰۱۴، نشان می‌دهد که ۷۱ درصد ایرانی‌ها معتقدند ساخت سلاح هسته‌ای برخلاف آموزه‌های اسلام است. این مخالفت در نوامبر ۲۰۱۹ به ۶۶ درصد و در جولای ۲۰۲۲، به کمتر از ۵۵ درصد سقوط کرده است. تغییر افکار عمومی ایرانیان درباره ساخت سلاح هسته‌ای در سال ۲۰۲۴، از هر موقع دیگری ملموس‌تر و در آستانه یک چرخش تاریخی است. طبق نظرسنجی ۲۰ فوریه تا ۲۶ می‌۲۰۲۴، حدود ۷۱ درصد پاسخ‌دهندگان ایرانی با این گزاره که «ایران باید سلاح هسته‌ای داشته باشد» کاملاً موافق یا تا حدودی موافق‌اند (۴۸ درصد کاملاً موافق و ۲۳ درصد تا حدی موافق‌اند). نتیجه این نظرسنجی که در موضع‌گیری مقام‌های ایرانی هم منعکس شده، همان چیزی است که برآورد NIE-۲۰۲۴ در جمله آغازین خود به آن توجه کرده است: «امسال افزایش قابل‌توجهی در اظهارنظرهای رسمی در ایران در مورد تسلیحات هسته‌ای وجود داشته که نشان می‌دهد این موضوع کمتر تابو است.» تابوزدایی تسلیحات هسته‌ای به این معنی که افکار عمومی در ایران آن را ابزار کشتار نبینند، می‌تواند در روندی تدریجی، منجر به تغییر فرهنگ استراتژیک ایرانیان در مورد مالکیت بر تسلیحات هسته‌ای شود.

واقعیت این است که بحث درباره تسلیحات اتمی به لحاظ تاریخی، میان نخبگان استراتژیک و افکار عمومی در ایران، چیزی شبیه تابو بوده، به این معنی که تسلیحات هسته‌ای برای نخبگان حکومتی پیش و پس از انقلاب و همچنین مردم، یک چهره بیشتر نداشته‌اند؛ «تسلیحاتی برای کشتار همگانی». شواهد و قرائن جدی، از جمله نظرسنجی اخیر Iran Poll و اظهارنظرها در فضای مجازی، نشان می‌دهد که این نگاه تک‌بعدی به تسلیحات هسته‌ای، درحال رنگ‌باختن است و علاوه بر نخبگان استراتژیک، افکار عمومی هم برای اولین بار دارند در مسیر جامعه‌پذیری این واقعیت قرار می‌گیرند که تسلیحات هسته‌ای همزمان با دهشت‌افکنی، خطرناکی و فاجعه‌آمیز بودن‌شان، ابزار بازدارندگی هم محسوب می‌شوند. شاید دیدگاه برخی رئالیست‌ها درباره اینکه «سلاح هسته‌ای تنها سلاح حافظ صلحی است که تاریخ آن را به چشم دیده» لفاظانه یا افراطی به نظر برسد، ولی واقعیت این است که در جهان، دولت‌هایی که تا همین حالا، آلوده و معتاد به داشتن سلاح هسته‌ای شده‌اند و به هیچ‌وجه هم حاضر به کنار گذاشتن آن نیستند، فقط در یک حالت از کاربرد سلاح هسته‌ای در وضعیت‌های جنگی پرمخاطره (مثل وضعیت پرمخاطره امریکا مقابل تسلیم نشدن ژاپن در جنگ دوم) منصرف خواهند شد: «بدانند که دولت متخاصم آن‌ها نیز تسلیحات هسته‌ای دارد.»

بی‌شک، نه خاورمیانه کنونی مشابه جهان در زمان جنگ دوم جهانی است و نه ایران با مخاطره‌ای در آن سطح روبه‌رو است. با این حال، نخبگان استراتژیک در عالم واقع، گریزی جز پیش‌بینی و آماده شدن برای بدترین سناریوها ندارند. جنگ غزه و حمایت ایران و متحدانش از فلسطینیان بعد از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، نگاه نخبگان امنیتی-استراتژیک ایران به فضای پیرامونی خود را دچار تغییرات جدی کرده و خواهد کرد. ۱۸روز تنش بی‌سابقه ایران با اسرائیل در آوریل ۲۰۲۴، یعنی از وقتی اسرائیل به بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق حمله کرد تا عملیات وعده صادق و پنج روز بعد از آن (پاسخ محدود اسرائیل به حمله ایران)، تغییرات مهمی در نگاه نخبگان امنیتی-استراتژیک در تهران به وجود آورد. برای اولین بار، آن‌ها خود را در دل یک تصاعد بحران بی‌سابقه با اسرائیل دارای سلاح هسته‌ای دیدند که ممکن است تا حد و اندازه یک رویارویی تمام عیار گسترش یابد.

طبعاً آنها در ذهن سناریوی تهدید هسته‌ای تل‌آویو را هم مرور می‌کردند. پرسش کلیدی این بود که اگر اسرائیل در فضای تصاعد بحران، چیزی شبیه نوعی اولتیماتوم اتمی (پنهان یا آشکار) متوجه ایران کند، بایستی چگونه با آن کنار آمد؟! ایران چنین سناریوی فرضی‌ای را، یک بار هم در ژانویه ۲۰۲۰ در ذهن خود مرور کرده بود، زمانی که در فاصله ترور فرمانده سپاه قدس تا موشک‌باران پایگاه عین‌الاسد، تنش‌ها با امریکا بالا گرفت و ترامپ تهدید کرد که ۵۲ نقطه ایران را خواهد زد. احتمالاً همان موقع هم، تصمیم‌سازان نظامی-امنیتی، به این فکر می‌کردند که اگر ایران اتمی بود، امریکا وارد چنین تصاعد پرتنشی با ایران نمی‌شد یا اینکه دست‌کم برای ورود به این سطح از تنش، شرایط را چندمرتبه سبک و سنگین می‌کرد.

تنش ۱۸ روزه ماه آوریل ۲۰۲۴ تهران با تل‌آویو، این پرسش را که « چطور می‌توان با بازیگری که چندده سلاح اتمی دارد، کنار آمد؟»، هم در میان نخبگان امنیتی برجسته کرده و هم به ناخودآگاه افکار عمومی کشیده است. در میان تصمیم‌سازان، علاوه بر هشدار کمال خرازی درباره تغییر دکترین هسته‌ای ایران، احمد حق‌طلب، فرمانده سپاه حفاظت و امنیت مراکز هسته‌ای گفت: «تجدیدنظر در دکترین و سیاست‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران و عدول از ملاحظات اعلامی گذشته محتمل و قابل تصور است.»

تغییر در سطح افکار عمومی نیز بسیار ملموس است. در نظرسنجی Iran Poll، ایرانیانی که «کاملاً موافق» داشتن تسلیحات هسته‌ای هستند از ۴۰درصد قبل از اول آوریل ۲۰۲۴، به ۴۸درصد پس از آن افزایش یافته (افزایش ۸ درصدی) و در مقابل، درصد کسانی که صرفاً «تا حدودی» موافق داشتن تسلیحات هسته‌ای هستند، بعد از ۱ آوریل، از ۲۷ به ۲۳ کاهش یافته است (کم شدن ۴درصدی)؛ این، یعنی آنکه تردید افکار عمومی درباره مهم بودن سلاح هسته‌ای به عنوان ابزار بازدارنده کمتر شده و قشر خاکستری کمتری از ایرانیان درباره استراتژیک بودن آن تردید دارند. اگر وضع به همین منوال ادامه پیدا کند و تنش‌های بین‌المللی پیش روی ایران در فضای ۱۰ماهه جنگ غزه بیشتر شود، معنای جمعی ایرانیان از هسته‌ای‌شدن، تسلیحات اتمی و کارکردهای آنها، بیش از هر موقع دیگری در طول چند دهه گذشته متحول خواهد شد.

در حالی که فضای تنش‌آلود پس از ترور رهبر سیاسی حماس در قلب تهران ادامه دارد، احتمال اینکه سناریوهای ذهنی، بر خودآگاهی استراتژیک ایران اثر بگذارد، همچنان رو به فزونی است. نخبگان و افکار عمومی بعد از ترور ۳۱ جولای ۲۰۲۴، بیش از پیش به این فکر خواهند کرد که اگر ایران یک دولت هسته‌ای به معنای خاص کلمه بود، آیا ماجراجویی‌هایی مانند ترور اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس در قلمرو حاکمیتی ایران، به سادگی اتفاق می‌افتاد؟ و آیا اسرائیل به‌سادگی پا به جاده تصاعد تنش با ایران می‌گذاشت؟

تسلیحات هسته‌ای، جامعه‌پذیری خاص خودشان را دارند. همانطور که دولت‌های هسته‌ای به سادگی یا اصطلاحاً مثل نقل و نبات، تسلیحات اتمی را به رخ همدیگر نمی‌کشند و همدیگر را به کاربرد آن تهدید نمی‌کنند (تابوی هسته‌ای)، برای ایجاد تنش‌های متعارف با همدیگر هم، دست به عصا، محتاط و حزم‌اندیش هستند. گزارش جولای ۲۰۲۴ آژانس اطلاعات ملی امریکا گفته که تابو بودن تسلیحات هسته‌ای در ایران در حال کمتر شدن است و ادامه داده که ایران «زیرساخت‌ها و تجربه لازم برای تولید سریع اورانیوم با درجه تسلیحاتی در چند تا از تأسیسات خود را دارد، اگر انتخاب کند که چنین کاری انجام دهد.» نکته کلیدی این گزارش، هشدار درباره غنی‌سازی ۹۰ درصدی ایران در «پاسخ به تحریم‌های اضافی، حملات (احتمالی) یا سرزنش برنامه هسته‌ای خود» است.

گزینه دوم، یعنی تأثیر حملات احتمالی بر سرعت گرفتن برنامه هسته‌ای ایران، چیز جدیدی نیست و مدت‌هاست که محققان حوزه کنترل تسلیحات هشدار می‌دهند اقدام نظامی، افکار عمومی و جامعه استراتژیک در ایران را مجاب خواهد کرد که پشت حامیان بازدارندگی استراتژیک معتبر، صف بکشند. با این حال، مهم این است که «حمله به ایران» به عنوان کاتالیزور توسعه برنامه هسته‌ای ایران، برای اولین بار وارد برآورد علنی جامعه اطلاعاتی امریکا شده است. NIE-۲۰۲۴، یک هشدارباش به بازیگرانی مثل اسرائیل است که بر طبل تنش با ایران می‌کوبند: «دستی دستی ایران را به سمت سلاح هسته‌ای سوق ندهید.»

منبع: جوان