تصویری که از دکتر ظریف در ذهن مردم است با آنچه واقعیت دارد و البته شخصیت واقعی او فرسنگ‌ها فاصله دارد. در واقع برداشتی که از ظریف در ذهن بسیاری از ایرانیان شکل گرفته است دارای اعوجاج و کج فهمی است.

به گزارش همشهری آنلاین، بررسی روان‌شناختی شخصیت سیاستمداران از سویی مبتنی بر کنش و رفتار آنان است و از دیگر سو مبتنی بر برداشت افکار عمومی از این رفتار و نیز بازخورد آن در جامعه است. این دیدگاه احتمالا نامطلوب بسیاری از خوانندگان این سطور باشد اما به نظر نگارنده تصویری که از دکتر ظریف در ذهن مردم است با آنچه واقعیت دارد و البته شخصیت واقعی او فرسنگ‌ها فاصله دارد. در واقع برداشتی که از ظریف در ذهن بسیاری از ایرانیان شکل گرفته است دارای اعوجاج و کج فهمی است.

محمد جواد ظریف از آن دسته سیاستمدارنی است که به واسطه کنش شخصیتی و نیز برداشتی که از این کنش در افکار عمومی شده است در سالهای اخیر در کانون توجه بوده است. بر همین اساس، در حالی که منتقدینی دارد که به صورت کلی دست به نقد وی می‌زنند، در اغلب مواقع تصویری مثبت، روشنفکر، مردمی، آزادی‌خواه و و بری از هرگونه نقص از وی در افکار عمومی شکل گرفته است.

شاید بیش از هر چیز نقش سازنده ظریف در مذاکرات هسته‌ای و تعلیق تحریم‌ها، بازگشت آرامش نسبی و رفاه به کشور و نیز پیوست رسانه‌ای موثر آن سبب این دیدگاه مثبت نسبت به ظریف شد که همین موضوع کنشگری‌های بعدی این شخص را در عرصه سیاسی و اجتماعی ایران سبب شد. اما اقدام اخیر وی در استعفا از معاونت راهبردی ریاست جمهوری آن هم یک هفته پس از دریافت حکم از آقای دکتر پزشکیان که در نوع خود اقدامی بدیع محسوب می‌شد ضرورت بازبینی کنش ظریف در عرصه عمومی را صدچندان نموده است. ظریف مصداقی از شخصیت نمایشی (پرسونا) یونگ و شخصیت مهرطلب هورناست. این دو نظریه‌ی روانشناسی سیاسی می‌تواند توصیف کننده برخی ویژگی‌های ظریف باشد.

نظریه پرسونا نشان‌دهنده تفاوت بین این که شخص چه کسی است (شخصیت واقعی) در مقابل اینکه شخص دوست دارد چگونه جلوه دهد (شخصیت اجتماعی) ایجاد می‌شود. پرسونا بازسازی ساختگی شخصیتی است که فرد به آن عادت کرده است و نیز نقشی که ایفا کنند که هر دو اینها به فرد کمک می‌کند تا حضور و تعامل خود با دیگران را مدیریت کند و شخصیت و هویتی بر اساس تعاملات اجتماعی و انتظارات دیگران ساخته می‌شود. مطالعات روانشناسی سیاسی مبتنی بر نظریه شخصیت نمایشی یا پرسونا در پی کشف این است که سیاستمداران چگونه از نظر راهبُردی در چارچوب مقتضیات عمل می‌کنند.

هورنای از دیگر روانشناسانی است که نیازهای ده‌گانه‌ای را برای انسان برمی‌شمارد که همگـی نیازهـای اجتماعی است. هورنای این نیازها را روان‌رنجور می‌خواند؛ زیرا آنها به راه‌حل‌های منطقی منجر نمی‌شوند بااین‌حال باید توجه داشت که این نیازها به افراد روان‌رنجور محدود نمی‌شوند. همۀ ما ممکن است آنها را کم‌وبیش نشان دهیم. این نیازهای نابهنجار عبارت‌اند از: نیاز به تأیید، دوست‌داشتنی‌بودن و تحسین‌شدن نیاز به محافظت‌شدن و پشتیبانی. نیاز به انزوا، نیاز به قدرت و متنفر بودن از ضعف‌ها و بزرگ جلوه‌دادن توانمندی‌ها، نیاز به اینکه معاملات و بازی‌ها همیشه برنده بودن و ازاین‌حیث بر دیگران مزیت داشتن. نیاز به اعتبار به‌دست‌آوردن وجهه عمومی، زبانزد همگان بودن در رادیو، در تلویزیون در روزنامه‌ها به هر عنوانی باشد مورد یادآوری قرارگرفتن، نیاز به تحسین شخصی ستایش‌شدن و مورد تملق و چاپلوسی قرارگرفتن، نیاز به پیروزمندی، جاه‌طلبی و پیشرفت شخصی ثروتمند و مشهورشدن، بدون توجه به پیامدها نیاز به خودبسندگی و استقلال برای مستقل کردن خود از دیگران، نیاز به کمال بری از اشتباه بودن و حساسیت داشتن به انتقاد
بر همین اساس برخی کنش‌های دکتر ظریف طی یازده سال گذشته را مبتنی بر این نظریات مرور می‌کنیم:

  1. قدم زدن با کری در میانه مذاکرات، دست تکان دادن برای خبرنگاران از بالکن هتل محل اقامت، لبخند زدن در مصاحبه‌های تلویزیونی و اقداماتی این چنینی ناشی از شخصیت نمایشی ظریف بوده است. این شخصیت نقابی است بر شخصیت احساساتی، گاهی متفرعن و گاهی عصبانی ظریف که در مواقع بحران ودر مقابل منتقدین بروز و ظهور می‌یافت. بسیاری دوره زعامت ظریف در وزارت خارجه را دوره رکود و تزلزل وزارت خارجه می‌دانند. برخلاف شخصیت خندان و خوشرو ظریف در مذاکرات و جلوی دوربین‌های خبرنگاران، بسیاری از همکاران وزارت خارجه ظریف با روی دیگر شخصیت وی مواجه بوده‌اند که از قضا نه خندان بوده نه محبوب و نه حتی نه چندان خوشنام. این موضوع نشان از پرسونا و نقابی دارد که ظریف در مواردی که قرار بوده ایماژی از وی در عرصه عمومی به تصویر کشیده شود بر چهره داشته است.
  2. ظریف شخصیتی است که بیش از اقتضائات ملی بر وجیهه المله بودن خود تاکید داشت. به طوری که به نتیجه رسیدن مذاکرات برای وی اولویت بود. او می‌خواست در اذهان ایرانیان به عنوان قهرمان دیپلماسی یاداوری شود. تا جایی که برخی از کنش‌های او در جریان مذاکرات برخلاف منافع ملی و پایداری برجام بود. این به نتیجه رسیدن مذاکرات و اهمیت آن ناشی از ، نیاز به اینکه معاملات و بازی‌ها همیشه برنده بودن و ازاین‌حیث بر دیگران مزیت داشتن است. آنجا که تاکید دارد بازگشت به مذاکرات خواسته تمام دولت‌هاو تیم‌های مذاکره کننده بعد از اوست و چون او نیست این مهم به نتیجه نرسیده است.
  3. تمارض کردن در میانه مذاکرات برای جلب نظر افکار عمومی ( نشستن بر روی ویلچردر پایان یک دور از مذاکرات ایران و 5+1 و کنفرانس خبری آن در سال 1392) برای به دست آوردن همدلی و توجه مردم و استعفاهای پیاپی و انتشار اخبار برخی از این استعفاها برای استفاده از افکار عمومی و محبوبیت خود به منظور ایجاد فشار بر مقامات بالادست تا حذف وی را هزینه بردار جلوه دهد. این قبیل اقدامات ناشی از نیاز به محافظت‌شدن و پشتیبانی از سوی مردم بود. جایی که پای استدلال می‌لنگد و در به کرسی نشاندن نظرات خود ناکام می‌ماند از این ترفند بهره جسته است.
  4. آوردن مباحث مرتبط با امنیت ملی به عرصه عمومی و سعی در جلب همراهی افکار عمومی برای فشار آوردن بر رقبا و سرکوب منتقدین داخلی. این رفتار هم در طی مذاکرات برجام بارها مشاهده شد و هم در مورد اخیر در استعفای از دولت پزشکیان با این استدلال که نتوانسته قول‌هایی که به مردم در شورای راهبردی و وعده‌های انتخاباتی داده است را به سرانجام برساند. اقدام و استعفایی که علی رغم اینکه در کنش رفتاری ظریف سابقه‌دار است اما در حافظه دولتهای پس از انقلاب بی‌سابقه است.
  5. عدم درک صحیح از شرایط کشور و اخذ و بیان تصمیمات احساساتی که برای کشور هزینه بردار است (اقلیت و زن بودن) این صحبت‌ها بدون توجه به موقعیت ایران در منطقه به عنوان تنها دولت تمام شیعی که نقطه قوت ایران در منطقه محسوب می‌شود بیان شده است. صحبتی که نه اقتضائات و ظرفیت‌های داخلی را مدنظر قرار داده بود و نه شرایط بین‌المللی و منطقه‌ای را. قطعا استفاده از ظرفیت زنان و اقلیت‌ها در بدنه دولت اقدامی رو به جلو است. اما در این استفاده تناسب‌های جمعیتی باید مد نظر قرار گیرد و از سوی دیگر ظرفیت جامعه ایرانی در مواجهه با این موارد هم بایستی مد نظر قرار گیرد. جامعه‌ای که در تمام سالهای پس از انقلاب تنها یک وزیر زن داشته است بدون تردید نمی‌تواند کابینه‌ای را هضم کند که اکثریت آن زن باشد، از سوی دیگر جامعه با اکثریت شیعه نمی‌تواند عدم تناسب در ارائه مناصب به اقلیت‌ها را بپذیرد. شاید بیان ظریف در اینکه در مصاحبه تلویزیونی که ر آن بیان کرد زن بودن و اقلیت بودن بالاترین امتیاز را دریافت می‌کند یک اشتباه لفظی بود ولی توقع و انتظاری که در جامعه ایجاد کرد موارد بالا را به ذهن متبادر میکند. این قبیل صحبت‌های دکتر ظریف ناشی از نیاز به پیروزمندی، جاه‌طلبی و پیشرفت شخصی ثروتمند و مشهورشدن، بدون توجه به پیامدهای آن بوده است.
  6. تاکید بر کارامدی برجام و نشنیدن صدای منتقدان برجام پیش و پس از خروج آمریکا از برجام، علی رغم اینکه انتقادات مستدل و جدی برآن وارد بود (کما اینکه خروج بدون تضمین ترامپ از توافق نشان دهنده این ضعف بود)، ناشی از نیاز به قدرت و متنفر بودن از ضعف‌ها و بزرگ جلوه‌دادن توانمندی‌ها در کنار نیاز به کمال بری از اشتباه بودن و حساسیت داشتن به انتقاد بوده است.
  7. صحبت‌های طولانی و مفصل در شبکه‌های اجتماعی (گفتگوی 4 ساعته در کلاب هاووس) که بر خلاف کنش شخصیت‌های کم حرف و تودار دیپلماتیک دنیا بوده است. مصاحبه‌های پیاپی ظریف با رسانه‌های داخلی و خارجی نیز بر همین مبنا قابل تفسیر است. این قبیل اقدامات از نیاز به اعتبار به‌دست‌آوردن وجهه عمومی، زبانزد همگان بودن در رادیو، در تلویزیون در روزنامه‌ها به هر عنوانی باشد مورد یادآوری قرارگرفتن برآمده است.
  8. در مواقعی که اشتباهاتی از وی در عرصه عمومی (به عمد یا غیرعمد) منتشر می‌شود به لاک انزوا فرو می‌رود تا بتواند فضای انتقادی علیه خود را کنترل کند (نمونه آن انتشار سخنان دکتر ظریف در مورد شهید سلیمانی که منجر به کناره‌گیری خودخواسته وی از فضای حقیقی و مجازی شد) این اقدام نیز ناشی از نیاز به انزوا و کناره‌گیری است.

دکتر ظریف فردی است که از قضا هوش اجتماعی بالایی دارد، ادبیات حاکمیت را می‌شناسد و به طور دقیق می‌داند در چه فضای سیاسی عمل می‌کند. رویکرد غربگرایانه ظریف در سیاست خارجی بارها در سطح کلان مورد نقد واقع شده و تذکراتی به صورت مستقیم و غیرمستقیم دریافت نموده است. با این وجود اصرار بر این رویکرد و استفاده از افکار عمومی برای فشار بر حاکمیت تا این رویکرد را به کرسی بنشاند حتی با وجود شکست‌های دیپلماتیک در دوره زعامت وی در وزارت خارجه جای تامل در مورد کنش دکتر ظریف در عرصه سیاست را ضروری می‌سازد. به ویژه اینکه دکتر ظریف در دوره مسئولیت خود قائل به عمل براساس سلسله مراتب بود و هرگونه تخطی از این امر را برنمی‌تابید ولی خود نسبت به مقامات بالاتر، شان و جایگاه ویژه‌ای برای خود قائل بوده است و این سلسله مراتب را رعایت نکرده و گاهی تقاضاهای خارج از چارجوبی داشته است.

حوزه تخصصی دکتر ظریف دیپلماسی و سیاست خارجی و روابط بین‌الملل بوده است چه بسا که تجارب ایشان در سیاست خارجی می‌تواست راهگشا باشد. اما واقعیت این است ورود وی به حوزه سیاست داخلی در دولت چهاردهم هم برای وی هم برای دکتر پزشکیان هزینه‌ساز خواهد بود چرا که دخالت ایشان در حوزه‌های غیرتخصصی اشتباه است. باید بداند استفاده بیش از حد از تاکتیک‌های مشابه در مواقع متفاوت سبب اشباع مخاطب حتی همراه نسبت به او می‌شود. کما اینکه به شهادت شاهدان سیزده بار استعفای وی در دوره وزارت خارجه در هشت سال دوره روحانی نیز کار را به نقطه باریک کشانده بود و بار آخر تهدید شده بود که پذیرفته می‌شود. واقعیت این است دکتر ظریف علی رغم ذکاوت و هوش اجتماعی در بسیاری از موارد نتوانسته است این مورد را مدیریت کند.

سعید باقری