به گزارش همشهری آنلاین، بابای خانه قهرمان دست پینهبسته بچهها بود و بچهها هم عزیزترین دارایی بابا. دختر بزرگ خانوادهشان هم که ازدواج کرد، شادیشان تکمیل شد. برای یک جهیزیه جمع و جور و در حد وسایل ضروری هرچه پسانداز داشت وسط گذاشت، وام گرفت و قرض کرد تا کم وکسری نگذارد برای خوشبختی دخترش، کمکم داشت قسطها را میداد قرضهایش را هم همینطور اما دستش حسابی تنگ شده بود و نتوانست ۱۰۰میلیون تومان قرضی را که گرفته بود پس بدهد. همین شد که خیلی زود حکم جلبش را گرفتند و زندانی شد. روزهای سختی بود، اما قصه این دوری زیاد طول نکشید؛ پزشکان خیر برای این زندانی نسخه آزادی نوشتند. این زندانی جرائم غیرعمد به همت گروه جهادی شهید «قنبر ثامنی» که اعضای آن را پزشکان تشکیل میدهند، بدهیاش تسویه شد و به خانه برگشت؛ البته غیر از او ۳زندانی نیازمند دیگر هم آزاد شدند.
تاریخ انتشار: ۴ شهریور ۱۴۰۳ - ۲۲:۴۲
یک کارمند خدماتی بود و آبرودار، از دار دنیا یک خانه استیجاری داشت و ۳ فرزند. روزیشان کم بود و خانهشان کوچک؛ اما زندگی بر وفق مرادشان بود.