کمی پس از پیروزی مردم ایران در مبارزه ملی شدن صنعت نفت، با ایجاد اختلاف میان رهبران نهضت، زمینه بروز یک کودتا علیه دولت مصدق ایجاد شد. این ماجرا یک درس بزرگی هم برای سیاستمداران داشت و آن این که برای انجام حرکتی موثر در جامعه ایرانی باید با دغدغههای دینی مردم و روحانیت همراه باشند.
دلایل اختلاف
عماد افروغ دلایل وجود و بروز این اختلافات را چنین برشمرد: «اختلاف بین رهبران نهضت ملی شدن صنعت نفت کاملاً قابل پیشبینی بود چون 2 ایدئولوژی و فرهنگ سیاسی متفاوت فقط برحسب اقتضائات زمانی و مکانی در پدیدهای به نام ملی شدن نفت در یکجا گرد آمده بود و طبیعی است که پس از حصول نتیجه، از یکدیگر فاصله گرفتند.»
افروغ در خصوص نوع ایدئولوژیهای مرحوم مصدق و آیتالله کاشانی و خاستگاه آنها نیز چنین گفت: در این وادی با 2 ایدئولوژی که دارای یک ایدئولوژی مشترک بودند، مواجه میشویم. یکی آموزههای نسبتا دینی و دیگری نوعی ایدئولوژی ناسیونالیستی. طبیعی است که این دو با هم جمع نمیشوند و خواه ناخواه در جایی منجر به بروز تعارضاتی میشود.
در واقع عدم رهبری واحد در جریان ملی شدن صنعت نفت و نیز فقدان ایدئولوژی واحد یکی از مهمترین دلایل بروز این اختلاف و جدایی رهبران نهضت ملی شدن صنعت نفت از یکدیگر شد.
آنچه مصدق، فراموش کرد
سیدمحسن صالح، مدیر سیاسی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم معتقد است که مشروعیت حکومت اگرچه ذاتی است، اما برای اجرای احکام نیاز به حضور ملت و در واقع مقبولیت مردمی دارد و این نکته را مرحوم مصدق فراموش کرده بود.
صالح گفت: یکی از دلایل جدایی مرحوم مصدق از آیتالله کاشانی، برخوردار نبودن مصدق از پایگاه مردمی مناسب بود و این اتفاق اگرچه پس از ملی شدن صنعت نفت به وقوع پیوست، ولی مصدق همچنان از آن اظهار بیاطلاعی میکرد و خود را مستظهر به پشتیبانی ملت میدانست. غافل از آنکه این ملتی که پس از ملی شدن صنعت نفت نادیده گرفته شده بودند با سرخوردگی طرد و از صحنه کنار رفته بودند.
وی ادامه داد: در واقع مصدق باید پلههایی را برای رسیدن به حکومت و قدرت طی میکرد، ولی به دلیل آنکه ظرفیتهای لازم را نداشت جذب حکومت شد. این در حالی بود که آیتالله کاشانی با برخورداری از تکیهگاه مردمی در جریان ملی شدن صنعت نفت، موجب حضور گسترده توده مردم در خیابانها شده بود و هم او به مصدق نامه نوشت و او را متوجه خطر ساخت، ولی مرحوم مصدق اعتنایی به نامه وی نکرد.
نقش بارز آمریکا
احمد سالک به نقش غیرقابل انکار و البته مستقیم آمریکا در جریان کودتای 28 مرداد اشاره کرد و ضمن انتقاد از رویکرد مصدق، وی را عامل تفرقه در نهضت خواند و گفت: به طور کلی آمریکاییها با سیستمهای خاصی برای اعمال قدرت در کشورهای جهان سوم ورود میکنند. این امر یا از طریق نظامی و کشورگشایی بوده و یا از طریق تربیت نخبگانی وابسته به خود درون کشورهای مذکور.
مصدق اگرچه از پلههای حرکت مردمی بالا آمد، اما با اندیشههای استعمارزدگی، آرام آرام مردم و روحانیت را کنار زد و خود، میداندار قدرت شد و البته از همین ناحیه نیز ضربه خورد. اگرچه کودتای 28 مرداد تنها فروپاشیدگی دولت مصدق را در برنداشت، بلکه زمینه حضور حداکثری آمریکایی در ربع قرن دیگر را رقم زد، لذا در این کودتا همه ملت ضربه خوردند و تاوانی سنگین پرداختند.
خرسند عضو حزب موتلفه اسلامی نیز به نقش اساسی توده مردم در این قضیه اشاره کرد و گفت: حضور آمریکا و بروز کودتای 28 مرداد فقط و فقط در نتیجه اختلاف این دو نفر بود. زمانی که اختلافات شدت بگیرد کسانی بر جامعه مسلط میشوند که نه برای ملت دل میسوزانند و نه نظام.
مصدق نیز که خود را مستظهر به پشتیبانی ملت میدانست، جایگاه خود را به خوبی نشناخته بود، چه، اگر مردم پشتیبانی میکردند این کودتا ناکام میماند.» وی همچنین برضرورت برخوردار بودن حرکتهای سیاسی از پشتوانه دینی و قشر روحانیت نیز تاکید دارد.
پس از سالها
بیشک کودتای 28 مرداد ضربه بزرگی به مذهبیون و ملییون بود و موجب حضور قدرتمند آمریکا در ایران شد. اما اکنون پس از گذشت 30 سال از انقلاب شکوهمند اسلامی در حالی که زمزمههایی مبنی بر از سرگیری روابط ایالات متحده شنیده میشود، آیا میتوان از مذاکره سخن گفت؟ در این صورت شرایط و ضوابط حاکم بر این مذاکرات چیست و چگونه باید باشد؟
خرسند به میل وافر آمریکا برای گفتوگو با ایران و دلایل این اشتیاق اشاره کرد و گفت: الان آمریکاییها به مذاکره با ما بسیار علاقهمندند چراکه ایران راهکاری مناسب برای برون رفت از مشکلات عراق و افغانستان و نیز صلح خاورمیانه محسوب میشود.
اما این مذاکرات در شرایطی باید انجام شود که به تعبیر امام راحل «آمریکا باید نشان بدهد که آدم شده است» و یکی از بارزترین نشانههای آن باور مردمسالاری دینی و عدم دخالت در امور داخلی کشور ماست. وی افزود: آمریکا در حالی دم از مذاکره میزند که در کنگرهاش برای دخالت در امور داخلی ایران، پول خرج میکند.»
آنچه مسلم است با روی کار آمدن «اوباما» و بروز برخی تغییرات در ادبیات آمریکاییها، گمانهزنی درخصوص مذاکرات با آمریکا تقویت شد. سیدمحسن صالح با تاکید بر اینکه کشور ما براساس تعامل و همکاری با همه کشورهای دنیا – به جز رژیم صهیونیستی که مشروعیت آن را نمیپذیریم – پایهریزی شده است، تصریح کرد: مذاکره با آمریکاییها و یا هر کشور دیگری – به جز رژیم صهیونیستی – نه تنها مشکلی ندارد، بلکه مورد استقبال دولتمردان ایرانی نیز واقع میشود، اما مشروط بر اینکه نخست حسن نیت طرف مورد مذاکره ثابت شود.
به نظر میرسد اگر آمریکا رویه خود را تغییر دهد، ایران هیچ مشکلی در این رابطه نخواهد داشت، ولی با روی کار آمدن اوباما،آمریکا بار دیگر ثابت کرد که دموکراتها و جمهوریخواهان در ثبت خصومت با ایران تغییر تاکتیکی چندانی ندارند.
فرمان رهبری
خرسند نیز تنها شرط مذاکره با آمریکا را فرمان مقام معظم رهبری برشمرد و گفت: قدرتهای استعمارگر هنوز هم در پی آشوبطلبی و برداشتهای شخصی خود از کشورهایی نظیر ایران هستند لذا مذاکره در شرایط فعلی به مصلحت نیست و اگرچه ما در مبانی نظری با اصل مذاکره مشکل نداریم، چراکه اساسا اسلام براساس تعامل است، ولی این امر بستگی به تشخیص مقام معظم رهبری و تدبیر ایشان دارد. من گمان میکنم با توجه به وضعیت کنونی و عدم صداقت آمریکا، این امر در حال حاضر غیرممکن است.
گرگ و میش
افروغ گفت: آمریکا نشان داده است که طرف قابل اعتمادی برای مذاکره نیست و حداقل مردم ما حافظه تاریخی مثبت و قابل اعتمادی از آمریکا ندارند. این همه برخلاف ادعای آزادیخواهانه و مبنی بر حقوق بشر و توسعه سیاسی آمریکاست.
این حافظه تاریخی از زمان کودتای 28 مرداد آغاز میشود؛ همان زمان که برخلاف شعارها و آرمانهای توخالی خود عمل کردند و کودتایی علیه دولت ملی به راه انداختند. وی ادامه داد: من درخصوص مذاکره با آمریکا به این سخن امام راحل بسنده میکنم که فرمودند تا زمانی که رابطه آمریکا مبتنی بر رابطه گرگ و میش است، مذاکره معنا ندارد.
حال کارشناسان و متخصصان و اهل فن باید بگویند که آیا این رابطه، رابطه گرگ و میش است؟ افروغ تاکید کرد: فراموش نکنیم که قرار نیست آمریکا تمام خوی گرگ صفتانه خود را از دست بدهد، چراکه ما در حال حاضر با دیگر گرگها هم رابطه داریم بلکه باید این خصلت را در مقابل کشور ما فراموش کند.
در هر حال در واقعه ٢٨ مرداد این مسئله بار دیگر به اثبات رسید که هر حرکتی در ایران زمانی میتواند تاثیرگذار باشد و به فرجامی خوش برسد که از عقبه دینی هم برخوردار باشد. دین در ذات این مردم جاری است.
همشهری جمعه