تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۸۵ - ۱۲:۲۸

همشهری آنلاین- محمد عجم: مهاجران با آنکه نقش بسیار مهمی را در کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس بازی می‌کنند اما از حقوق اجتماعی و حداقل شرایط زندگی محروم هستند.

کارگران ساختمانی و زحمتکشان کوره های آجر پزی، بلوکه سازی و خدمتکاران، فراموش شدگان همیشه تاریخ بوده اند به‌ویژه در خاورمیانه از آنگاه که اهرام مصر  و کاخ کسرا را می‌ساختند تا امروز که برج العرب و دهکده نخیل را می سازند.

در حالیکه چشمان سبز و آبی توریست‌ها و مسافران سوداگر را زرق و برق لوکس گرایی و آسمانخراش‌ها در دبی  جلب می کند، افراد دیگری هستند که در ورای این لوکس گرایی، آلونکها و گومه های هزاران کارگر آسیایی ( بنگلادشی، هندی، پاکستانی و افغانی) را می‌بینند که در شرایطی همچون دوران بردگی قرون وسطی بسر می برند.

دیدبان حقوق بشر پس از 30 سال که از بردگی خاموش در سواحل جنوبی خلیج فارس می‌گذرد به تازگی در یک گزارش یکصد صفحه‌ای به باز خوانی این برده داری مدرن و این خانه سازان بی خانه و برج سازان بی سرپناه  پرداخته است.

95 درصد نیروی کار و تولید اقتصادی کشورهای خلیج فارس را مهاجران  برعهده دارند. حتی تولید فکر، امر مطبوعات و تبلیغات، سینما، هنر و ورزش نیز توسط مهاجران به پیش می‌رود و بسیاری از امور دیپلماتیک کشورهای خلیج فارس را نیز مهاجران فلسطینی، لبنانی، اردنی، مصری و مراکشی انجام می دهند.

20 درصد مهاجران آسیایی که در کار ساختمانی مشغول هستند متعلق به خانواده های فقیر روستایی هستند که حق کار آنها توسط کارفرما برطبق قرارداد خریده می شود و یک پیش پرداخت صورت می گیرد و گذرنامه و برگه اقامتی کارگران از آنها گرفته می‌شود تا نتوانند  از محل تعیین شده خارج شوند.

گاهی 5 تا 10 کارگر در یک اتاقک زندگی می کنند که در دمای 45 درجه به وسایل خنگ کننده دسترسی ندارند و با حداقل حقوق مجبور به صرفه جویی برای پس انداز و ارسال مختصر پس انداز به افراد تحت تکفل خود در روستاهای زادگاه هستند.

وضع مستخدمه ها و کنیزکان مدرن نیز  بهتر از کارگران ساختمانی نیست، شرایط بعضی  دختران تحصیلکرده  که از کشورهای مغرب عربی به خیال کارهای  هتلداری و مشاغل مدیریتی فریفته می‌شوند بسیار تاسف آور است.

دولت امارات زیر فشار انتقادات شدید حقوقدانان و مدافعان حقوق مهاجرین، مجبور شده است تا قانونی را وضع کند اما این قانون هیچگاه قدرت اجرایی ندارد و کارگران همچنان نه از بیمه و نه از غرامت در مقابل حوادث بهره ای می برند.

یک کارگر آسیایی ماهانه تنها 175 دلار حقوق دریافت می‌کند. در مارس 2006 دولت امارات قول داد که قانون جدیدی را وضع خواهد کرد اما تا کنون از چنین قانونی خبری نیست. هیچگاه حقوق کارگرانی که در حین کار کشته می‌شوند پرداخت نمی‌شود و مشکلات متعدد دیگر. به تازگی دبی واحدی در پلیس را برای رسیدگی به مشکلات کارگران آسیایی تاسیس کرده است اما کارفرمای اماراتی در این موضوعات گوش شنوایی ندارد
شهرهای جنوبی خلیج فارس در سه دهه گذشته منطقه مهاجر پذیر بوده اند و این موضوع هم اکنون  بحران هویت را در این منطقه دامن زده است و نگرانی های زیادی را برای بومیان فراهم کرده است. بومیانی که تا 40 سال قبل تفاوت رفاهی و سرمایه ای  چندانی با کارگران مهاجر نداشتند اما امروزه تفاوت آندو از زمین تا آسمان است.

کارفرمایان بومی اکتون نه می توانند از سود کارگر ارزان مهاجر چشم پوشی کنند و نه می‌توانند نسبت به در اقلیت قرار گرفتن و خطر انقراض فرهنگ بومی خود بی تفاوت باشند.

ناامنی  و رفتارهای حقارت آمیز غرب علیه مسلمانان و ناامنی و عدم آزادیهای اقتصادی و اجتماعی دربعضی  کشورهای اسلامی در منطقه  باعث هجوم سرمایه  و نیروی کار به دبی شده است. مهاجران مسلمان زیادی که قبلا ساکن غرب بوده اند سرمایه های خود را به دبی منتقل نموده اند.

مهاجرانی از 180 کشور مختلف  جهان در شهر دبی که  هر روز در حال ترقی است، فعالیت می‌کنند. این شهر با ایجاد یخ و برف در وسط بیابان گرفته و احداث ساختمان های سر به فلک کشیده و مناطق آزاد و فروشگاههای عظیم  و جذب انبوه توریست ها از سراسر جهان  سعی دارد هر روز گام های بزرگتری را به سوی تبدیل شدن  به یک مرکز  اقتصادی، تجاری و توریستی جهان بر می دارد.

دبی توانسته است وابستگی به درآمد نفت از 98 درصد در سال 1975 را به کمتر از 6 درصد در سال 2005 برساند.  ترقی دبی منجر به کاهش افراد بومی به 15 درصد شده است بومیان به همین دلیل ناراضی هستند و از آینده بیمناک هستند. البته دولت از بومیان به تمام معنی حمایت می کند و بر خلاف دیگر شهرهای بزرگ دنیا بومیان اصلی دبی هنوز سنتهای محلی خود را حفظ کرده اند.

دولت با صرف هزینه های سنگین به ترغیب بومیان می پردازد. در امارات و در دبی بر خلاف کشورهایی مانند استرالیا و نیوزیلند دولت در دست بومیان است و نه در دست مهاجران. این بدان معنی است که مهاجران شهروند محسوب نمی‌شوند و میهمانانی هستند که فقط به سرمایه و توانایی کار آنها خوش آمد گفته می‌شود.بنابراین مهاجران  عمله هایی هستند که در محلی که هیچگاه وطن آنها نخواهد بود کار می‌کنند و به ترقی آن کمک می کنند و از تبعیض‌ها بشدت رنج می برند.

با مهاجران و حتی بومیان غیر عرب مانند بدوی ها رفتار می شود و انها شهروندان درجه پایین محسوب شده و به آنها نقش سازنده ای داده نمی شود. امارات و حتی دبی علی رغم زیبایی هایش و علی رغم رشد بالای اقتصادی درصدی اش شاهد بعضی نارضایتی های سیاسی در سطح امیران و شیخ ها نیز هست.  اعتصاب کارگران ساختمان و رانندگان تاکسی که همگی مهاجران هستند زنگهای خطر را به صدا درآورده است.
 
در آینده این وضع بدتر هم خواهد شد دولت برای اینکه با حوادثی مانند آنچه در پاریس اتفاق افتاد روبرو نشود از دادن تابعیت به مهاجران خودداری می کند و فقط اقامت می‌دهد در واقع مهاجرین در خلیج فارس خوش نشین هستند و مفهوم مهاجرین با آنچه در آمریکا یا استرالیا وجود دارد متفاوت است در کشورهای عربی خلیج فارس تنها عربهای سنی مذهب قادر خواهند بود تابعیت  این کشورها را بدست آورند این امر در مورد بحرین علنی تر از سایر کشورها است.

 غربی ها، اسلام گرایی، رادیکالیزم، تروریزم و  توسعه ناپایدار و ناهماهنگ  را از مشخصه های خاورمیانه و خلیج فارس می دانند، جو نگرانی و بی اعتمادی متحدان و دوستان و دشمنان در حاکمیت های منطقه را نیز باید به خصلت های موجود در خلیج فارس و خاورمیانه افزود. وجود مهاجرین، اقلیتهای دینی و قومی نیز که می تواند موجب بهره برداری هریک از کشورهای منطقه شود و یا خارج از منطقه شود و بحرانهای ریشه دار منطقه  بر این بدبینی‌ها می افزاید و سرمایه گذاران زیرک  را از اعتماد پایدار به این منطقه برحذر می دارد.
تاثیر مهاجرت بر مسایل اقتصادی و فرهنگی کشورهای خلیج فارس

به دلیل جمعیت مهاجر ساکن در منطقه امروزه زبان رایج در بازار های کشورهای عربی خلیج فارس انگلیسی، فارسی، هندی و اردو است. و زبان عربی به حاشیه رانده شده است هرچند هزینه های هنگفتی از طریق تلویزیون‌های ماهواره ای و مقامات رسمی صورت می‌گیرد اما زبان عربی عملا دیگر زبان اداری نیست  و حتی بیم آن وجود دارد که ساکنان اصلی شیخ نشین ها به سرنوشت بومیان آمریکای شمالی، استرالیا و نیوزیلند  دچار شوند به همین دلیل کارفرمایان بومی هرگز به مهاجران میدان نمی‌دهند.

خلیج فارس که 65درصد نفت و 35 درصد گاز جهان را در بردارد قلب خاورمیانه و جهان اسلام است هنوز  70درصد انرژی در قرن 21 از نفت تأمین می شود. کشف منابع انرژی در خزر نیز بر اهمیت ترانزیتی  خلیج فارس افزوده است.  هرچند که نفت مهم ترین منبع درآمد این کشورها محسوب می شود اما مناسبات اقتصادی هر یک از کشورهای حوزه خلیج فارس نیز  مشابهت کمی به یکدیگر دارد. قبل از زمان پولهای نفتی در  امیر نشین ها نوکر و گارگر وجود داشت اما روابط بین ارباب و نوکر روابط مساوی و بر اساس احترام بود بطوریکه نوکر و یا فرزندان او با فرزندان کارفرما و ارباب غذا می خوردند و با هم معاشرت داشتند و ... بود .

ولی شرایط در دهه های 70 به بعد نه تنها همزمان با مقررات و قوانین بین المللی جدید بهبود نیافت بلکه عقب گرد نیز نمود. بطوریکه در هم اکنون وضعیت معیشت این کارگران با هیچ یک از قوانین و کنوانسیون های مربوطه سازگاری ندارد.

در سال های اخیر انتقادات شدیدی در خصوص وضعیت اسفبار کارگران، از سوی رسانه ها و حقوقدانان مطرح شده است. درست است که  قوانین  کار و کارفرما وجود دارد و پیشرفتهایی بوده است،اما کارگران خانه ای به‌ویژه دختران خانه یا کنیزکان از هیچ حقی برخوردار نبوده و تحت هیچ قانون حمایتی قرار ندارند و در عمل قوانین همواره از کارفرمای خلیجی در مقابل مستخدمه  بیگانه حمایت نموده است و ترس از انتقام گیری و یا اخراج از کار باعث شده است که کارگر هرگز در جهت احقاق حقوق خود برنیاید. و به تعبیر خودشان با نصف مشکل (دستمزد ناعادلانه) ساختن  بهتر از تمام مشکل (اخراج از کار) است.

مزاحمت  جنسی یکی از امور رایج نسبت به مستخدمه ها در منطقه جنوبی خلیج فارس است که توجه محاکم بین المللی را به خود جلب نموده است.

داده های اقتصادی درباره شیخ نشین های خلیج فارس 

عربستان سعودی:  ۷۵ درصد از بودجه این کشور از طریق فروش نفت تأمین می شود. تولید ناخالص داخلی عربستان سعودی براساس شاخص قدرت خرید ۲۸۸ میلیارد دلار و سرانه آن ۱۱ هزار و ۸۰۰ دلار است. بیشتر نیروی کار این کشور از کشورهای مغرب عربی ، سودان و پاکستان تامین می شود.

امارات متحده عربی: این کشور  به علت سرمایه گذاری عمده در بخش تجارت و باز کردن درهای خود به روی سرمایه های خارجی، بازترین اقتصاد در میان کشورهای خاورمیانه و خلیج فارس را دارد. تولید ناخالص داخلی این کشور۷/۵۷ میلیارد دلار و سرانه آن ۲۳ هزار و ۲۰۰ دلار است. سهم بخش های کشاورزی، صنعت و خدمات در اقتصاد این کشور به ترتیب ۴ درصد، ۵/۵۸ درصد و ۵/۳۷ درصد است. 90 تا 95 درصد نیروی کار این کشور را مهاجرین تشکیل می دهد.

قطر: رابطه تازه قطر با آمریکا و اسرائیل به تا سیس پایگاه های جدید آمریکایی در قطر و افتتاح دفاتر بازرگانی در قطر و تل آویو منجر شد. این روابط ویژه باعث شد در جریان حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ فرماندهی آمریکا در قطر مستقر شود. اقتصاد قطر بر صنایع نفت و گاز متکی است. تولید ناخالص داخلی این کشور ۵/۱۷ میلیارد دلار و سرانه آن ۲۱ هزار و ۵۰۰ دلار است.

بحرین: بحرین علاوه بر منابع محدود نفت، دارای تکنولوژی پیشرفته پالایش است و ممر اصلی درآمد آن تصفیه خانه های این کشور است که نفت دیگر کشورها را پالایش می کند.تولید ناخالص داخلی این کشور ۵/۱۱ میلیارد دلار و سرانه آن ۱۶ هزار و ۹۰۰ دلار است. سهم کشاورزی در تولید ناخالص داخلی بحرین حدود ۷/۰ درصد، خدمات ۲/۵۷ درصد و صنعت۱/۴۲ درصد است. نرخ سرمایه گذاری در بحرین ۹/۱۱ تولید ناخالص داخلی است.

کویت: اقتصاد کویت هم مانند دیگر شیخ نشین های منطقه عمدتاً  به صادرات نفت متکی است. این کشور کوچک ۱۰ درصد ذخایر نفت جهان را در اختیار دارد. تولید ناخالص داخلی کویت ۴۶/۴۱ میلیارد دلار و سرانه آن ۱۹ هزار دلار است. نرخ رشد اقتصادی کویت در سال گذشته میلادی ۶/۴ درصد و نرخ سرمایه گذاری۸درصدبود.
 
عمان: عمان نیز از خطر اسلام گرایان در امان نیست. اقتصاد عمان به تازگی جنبش آزادسازی را آغاز کرده و این کشور امیدوار است با تکمیل این فرآیند در سالهای آینده به سازمان جهانی تجارت بپیوندد. تولید ناخالص داخلی این کشور ۷/۳۶ میلیارد دلار و سرانه آن ۱۳ هزار و ۱۰۰ دلار است. وضع کشاورزی در این شیخ نشین کوچک از همسایگان آن- به جز عربستان سعودی- بهتر است.

در گزارش سالانه برنامه توسعه سازمان ملل متحد آمده است که، اگر کشورهای شیخ نشین خلیج فارس بخواهند  که این رشد اقتصادی فعلی را حفظ کند، باید ظرف ده سال آینده یک میلیون نفر مهاجر را  بپذیرند.لازم است که قوانینی برای ایجاد شرایط مناسب مهاجرت و تابعیت  در نظر بگیرند".و باید قوانین گرفتن ملیت  ساده تر شوند و مسئله مهاجرت بین المللی را به عنوان یکی از وظایف اصلی در نظر بگیرند.  

تاثیر مهاجرت بر مسایل اجتماعی کشورهای خلیج فارس 

بر اساس  گزارش توسعه بشری:
- جمع کل درآمد داخلی کشورهای بیست و دو گانه عضو اتحادیه عرب کمتر از درآمد کشوری مانند اسپانیاست. در منطقه عربی شمال آفریقا  یک سوم از افراد  با درآمد روزانه کمتر از دو دلار زندگی می کنند.  مغرب کمتر از 2 درصد رشد و در سوی دیگر کشورهایی مانند امارات در خلیج فارس  16 درصد رشد اقتصادی دارند و  اگرچه ثروتمند هستند اما در توسعه مدنی و انسانی عقب هستند.

- حدود ۴۰ درصد اعراب بالای ۱۸ سال یعنی ۶۵ میلیون نفر بی سوادند و زنان یک سوم این تعداد را تشکیل می دهند.  با ورود به سال ۲۰۱۰ بیش از ۵۰ میلیون جوان وارد بازار کار می شوند و با ورود به سال ۲۰۲۰ این تعداد به ۱۰۰ میلیون نفر خواهد رسید، از این رو باید حداقل ۶ میلیون شغل جدید ایجاد شود تا بتواند این افراد تازه وارد را جذب کند.

 پس از 11 سپتامبر در یک تحلیل کلی جهان غرب به این جمع بندی رسید که توسعه نیافتگی، حکومت های خودکامه و غیر منتخب، تفکرات قبیله ای و قومی در کشورهای خاورمیانه عربی مهم ترین زمینه ساز تروریسم است  بنابر این  مقابله با تروریسم بدون توسعه این کشورها و بدون تحقق روند انتخابات آزاد غیرممکن است .
 
هیچ یک از این کشورها به لحاظ جمعیت، منابع، نحوه توزیع قدرت، نوع مشارکت، شکل گیری جوامع مدنی، نقش فرهیختگان، تولید ملی، تعدد فرهنگ ، جمعیت بومی و جمعیت مهاجر، شفافیت حکومت و احزاب و رسانه های مستقل به دیگری شبیه نیست.

از تعداد 750 هزار جمعیت ساکن در قطر تنها 150 هزار نفر تابعیت قطر را دارا هستند و از این تعداد نیز جمعیت قابل ملاحظه ای ایرانی بندری الاصل هستند. دربحرین ، امارات و سایر کشورهای خلیج فارس نیز وضعیت به همین شیوه است در خود امارات که ایالات متحده عربی نام دارد تنها 19 درصد( کمتر از 400 هزار نفر) عرب اماراتی محسوب می شوند و این کشور امروزه به یک سرزمین غیر عربی با قوم های متعدد و چند ملیتی  تبدیل شده است که ناچار است  برای حفظ هویت بومیان اصلی هزینه های زیادی انجام دهد  کویت وبحرین نیز وضع مشابهی دارند عمان و عربستان و یمن نیز بنوعی با تعدد اقوام و اقلیت ها روبرو هستند .

در عمان بیشتر  از 70 درصد مردم اباضی هستند. در یمن نیز اقلیت قابل ملاحظه ای از طوایف شیعه زیدیه وجود دارند که هر چند گاه این جمعیت برای احقاق حقوق خود با دولت مشکلاتی پیدا می کنند. در کشور لبنان ، سوریه و کشورهای مغرب عربی اقلیت های غیر عرب جمعیت قابل ملاحظه هستند.مسیحیان در تحت حکومتهای ناسیونالیست عرب طی 50 سال گذشته مهاجرت را انتخاب نموده اند . مسیحیان در مصر از 20 درصد 50 سال قبل به کمتر از 10 درصد کاهش یافته اند، در عراق از 10 درصد به 3 درصد و در لبنان نیز از 60 درصد به 35 درصد کاهش یافته اند  بیشتر از نیمی از مردم مراکش  (75درصد امازیق بربر) هستند) همین وضعیت در مورد الجزایر، لیبی و سودان وجود دارد جمعیت بربرهای الجزایر و غیر عرب های جنوب و شرق سودان بیشتر از30 تا 35 درصد هستند.

جمعیت جنوب سودان به سه گروه مهم

1- نیلی شامل دنکا،نویر ، شیلوک واتوک که در استان بحر غزال زندگی می کنند و ادامه جمعیت اتیوپی محسوب می شوند

2- نیلی (هامی) که متشکل هستند از قبایل دینگا، بویا، توبوسا و لاششوشکا که با قبایل اوگاندا و کنیا خویشاوند هستند. 

3- قبایل سودانی شامل منداری، زاندی، بالی، فاجولو، ولولیا و مورو تقسیم می شوند. 14 % جمعیت سودان را این قبایل تشکیل می‌دهند که زبان غیر عرب دارند. منطقه قبایل حاصلخیزترین منطقه سودان محسوب می شود دین بیشتر آنها قبیله ای است و اسلام و مسیحیت در دو سده اخیر  به این منطقه آورده شده است.

 کشورهای مهاجر پذیر برای توسعه خود به نیروی کار کشورهای مهاجر پذیر نیاز دارند و کشورهای مهاجر فرست نیز به بازار کار نیاز دارند این یک نیاز متقابل است. چه بخواهیم یا نخواهیم مهاجرین بر فرهنگ بومی تاثیر می گذارند و از سوی دیگر همه کشورهای در حال رشد به نیروی کار مهاجران نیاز دارند.

برچسب‌ها