آمریکا نزدیک به سه دهه است رویارویی با انقلاب اسلامی را در رأس برنامههای سیاست خارجی خود ثبت کرده است و حتی آشکارا از براندازی نظام جمهوری اسلامی سخن رانده و برای آن بودجههای علنی و سری نیز تصویب کرده است.
این رویارویی در شرایطی ادامه یافته است که در سیزدهم آبان سال 58، سفارت (بخوانید جاسوسخانه) این کشور در ایران به اشغال دانشجویان مسلمان پیرو خط امام(ره) درآمد و از آن پس ارتباط مستقیم آمریکا با ایران به ارتباط غیرمستقیم و با واسطه تغییر وضعیت داد و این سرآغاز مشکلات عدیدهای برای ایالات متحده آمریکا شد؛ مشکلاتی که دولتمردان این کشور طی ماههای اخیر ضمن اذعان به آن، با بهره گرفتن از تجربه دوران جنگ سرد و نحوه رویارویی با شوروی سابق میخواهند آن را کاهش دهند.
آمریکا در دهه بیست، بهدلیل عدم دسترسیهای لازم به داخل شوروی و شناخت دقیق و سرصحنه از مردم و دولتمردان این کشور، ایستگاه ریگا را در کشور لتونی تأسیس کرد. حال نومحافظهکاران حاکم بر این کشور با نزدیک به یک قرن عقبگرد همان شیوه را برای ایران میخواهند در پیش گیرند.
چندی پیش رایس در گفتوگو با روزنامه والاستریت ژورنال با اشاره به این سابقه گفت: بخش ویژهای که واشنگتن در کنسولگری خود در دبی در خصوص ایران فعال کرده، چیزی شبیه ایستگاه ریگا است.
رایس افزود: هدف این بخش ویژه نظارت بر ایران است، چرا که واشنگتن باید تواناییهای خود را در مورد جمعآوری اطلاعات و منابع اطلاعاتی از ایران بیشتر کند.
رایس همچنین تصریح کرد: حدود 26 سال است که ما در ایران نبودهایم و این موضوع به تواناییهای اطلاعاتی و دیپلماتیک ما خیلی صدمه زده است.
نیکلاس برنز دستیار رایس نیز بهتازگی در جلسه شورای روابط خارجی آمریکا در اینباره چنین گفت: چالشی که هماکنون ما در خصوص ایران داریم، این است که چگونه میتوانیم تحولات داخل ایران را دریابیم. من و رایس طی شش ماه گذشته در خصوص شیوهای که آمریکا در دهه بیست در خصوص شوروی بهکار برد صحبت کردهایم. ما در ریگا ایستگاهی راهاندازی کردیم و بهترین دیپلماتهای (بخوانید جاسوسها) خود را در آن قرار دادیم و وظیفه آنها برقراری ارتباط با مردم شوروی و درک آنها بود، برنز میافزاید: حال نیز که نمیتوانیم در ایران سفارت داشته باشیم، در دبی ایستگاه قرن بیستویکم خود را بنا کردهایم.
این عبارات ضمن اینکه مأموریت اصلی به اصطلاح سفارتخانه این کشور را برملا میکند، به هر حال از تلاش این کشور برای پر کردن خلأ مورد اشاره نیز حمایت میکند.
تلاشی که صرفنظر از امکان به نتیجه رسیدنش، همسایه جنوبی ایران یعنی امارات نیز در آن سهیم است و وزارت امور خارجه کشورمان نباید بهسادگی از کنار آن بگذرد. اگرچه امارات باید بداند روزی هزینه این همکاری برای براندازی ایران را پرداخت خواهد کرد.
در کنار این نکته که آشکارا از عدم شناخت دولت آمریکا نسبت به فضای داخل ایران، روحیه مردم، تواناییها و... حکایت میکند، اقداماتی مانند تلاش برای تحریم ایران یا حتی در حالتی بحرانی اقدام نظامی، حداقل رها کردن تیر در تاریکی است و دولتمردان این کشور لازم است قدری تأمل کنند تا ابتدا دیپلماتهای برجستهشان از ایستگاه دبی اطلاعاتی را درباره ایران به آنها بدهند و آنگاه تصمیم بگیرند. بدون تردید اگر اطلاعات ایستگاه دبی درست تهیه شود و دولتمردان جنگافروز و زیادهخواه آمریکا نیز آنها را بهدقت مطالعه کنند این قبیل اقدامات در دستور کار آنها قرار نخواهد گرفت چراکه ناکارآمدی آن پیشاپیش معلوم است.
کافی است حاکمان این کشور از برج عاج فرود آیند تا واقعیتها را آنگونه که هست مشاهده کنند و نه ارز خود ببرند و نه محنت دیگران را موجب شوند.