تاریخ انتشار: ۹ شهریور ۱۳۸۸ - ۰۵:۰۴

احسان پیربرناش: این‌بار طرح یک‌طرفه شدن خیابان حضرت‌ولیعصر(عج) سوژه‌ای بود که ما را به میان شهر کشاند تا رضایت و نارضایتی‌هایشان را به مسئولان مربوطه انعکاس دهیم.

قرار بر این شد که نظرات مخالف و موافق را بدون ملاحظه‌کاری بنویسیم. افرادی از سنین مختلف و با مشاغلی متفاوت را مدنظر قرار دادیم تا خوب یا بد بودن طرح یک‌طرفه شدن خیابان حضرت‌ولیعصر(عج) را از آن ها  که در این مسیر تردد می‌کنند، جویا شویم.

این گزارش قطعا شامل همه نظرات مخالف یا موافق با این طرح نیست، چون نظرات شما مطمئنا بسیار بیشتر از این بود که ما نوشتیم، اما سعی شده نظرات مختلف نوشته شود تا حتی‌المقدور و در حد توان، عدالت رعایت شده باشد! رعایت عدالت البته کار سختی است وقتی یکی از شهروندان عصبانی «طرح خوبی نیست» را با استفاده از کلمات دیگری بیان می‌کند، اما ما حتی سعی کردیم با متعادل کردن جملات فوق نظرات او را نیز روی کاغذ
 بیاوریم.

حالا ماشین‌ها با سرعت به مسیر خود ادامه می‌دهند و از ما دور می‌شوند. این‌جا خیابان حضرت‌ولیعصر(عج) است، حوالی یک ظهر داغ تابستان.برای ما، که نه ساکن این منطقه هستیم و نه محل کارمان حوالی این خیابان است فرقی نمی‌کند این خیابان یک‌طرفه باشد یا چندطرفه، اما از آن‌جا که «بنی‌آدم اعضای یکدیگرند» قضیه را جدی می‌گیریم و وانمود می‌کنیم که بچه همین حوالی هستیم!

با سپهوند قرار گذاشتیم لهجه‌هایمان را مخفی کنیم و فارسی را حد توان تهرانی حرف بزنیم، اما خب لباس‌ها را چه‌کار می‌کردیم؟! این بود که همه خیلی راحت متوجه شدند ما نه بچه این محل که حتی خیلی پایین‌تر از این‌ها هم نمی‌توانیم باشیم، اما خوشبختانه مرام به خرج دادند و ما را از خودشان دانستند! پس متنی که پیش روی شماست حاصل نوعی از  گفت‌وگوی بین  تمدن‌هاست!

یه مشتری هم نداشتیم

منظور این آقای مغازه‌دار به طور کلی این بود که طرح خوبی نیست، حالا یک مقداری هم عصبانی بود و نتوانست آن‌طور که دلش می‌خواهد جملات را ردیف کند...«خیلی طرح بدی بود. از موقع اجرای طرح تا حالا یه مشتری هم نداشتیم، چون اصلا جای پارک نیست که مشتری بیاد توی مغازه. اگه بخواد این‌جوری پیش بره خیلی‌ها بیکار می‌شن. یه خیابون رو درست کردن، تموم خیابونای اطراف قفل شده...»

تا تجریش ادامه پیدا کند

یکی از مسافران اتوبوس نه تنها از این طرح به شدت راضی است، بلکه پیشنهاد می‌دهد تا میدان تجریش ادامه یابد. این دوست عزیز علت این پیشنهاد را پارکینگ‌های احداث شده در تجریش عنوان می‌کند و می‌گوید: «اگه این طرح تا تجریش ادامه پیدا کنه می‌تونیم ماشین‌هامون رو تو پارکینگای تجریش پارک کنیم و از اون‌جا با اتوبوس به مسیرمون ادامه بدیم».

اینارو ولشون کن!

وقتی مشغول صحبت با خانمی بودیم که نگران کاسبی برادرش بود، یکی دیگر از بانوان ما را کنار کشید و گفت: «اینارو ولشون کن، خیلی طرح خوبیه آقا»!

عالی شده

راننده اتوبوس می‌گفت: «عالی شده. تا حالا کسی ابراز نارضایتی نکرده. می‌گن ترافیک از اون حالت در اومده. بیشتر آدمایی که ماشین شخصی ندارن از این طرح راضی هستن».

امیدوارم پشیمان شوند!

آقایی که قصد سوارشدن به اتوبوس را داشت گفت: «چون اتوبوس سوار نیستم از این طرح راضی نیستم. حالا هم مجبورم برای این‌که زودتر برسم سوار اتوبوس شم، وگرنه ماشین شخصی رو ترجیح می‌دم. تردد برام سخت شده وچاره دیگری غیر از سوارشدن به اتوبوس ندارم. نمی‌دونم این خیابان چه اشکالی داشت که اون رو یه‌طرفه کردن، اما امیدوارم از این کارشون پشیمون شوند»!

قبلا ترافیک سنگین بود

مسافران اتوبوس معمولا از این طرح ابراز رضایت می‌کردند، برای همین ما از کنار آن‌ها تکان نخوردیم!«من فکر می‌کنم خیلی بهتر شده، چون قبلا این‌جا ترافیک سنگینی بود، اما حالا همه از وضعیت ترافیکی راضی هستن. خودم از تجریش تا این‌جا رو 15دقیقه‌ای اومدم». البته برخلاف گفته این دوست عزیز، همه راضی نبودند، اما اکثر مردم راضی بودند.

اگر مدرسه‌ها باز شود....

پسر جوان مغازه پدرش را اداره می‌کرد. آن‌قدر شاکی بود که جمله‌های ابتدایی و انتهایی‌اش را نمی‌توان نوشت؛ یعنی اگر بتوانیم بنویسیم هم نمی‌توانیم چاپ کنیم تا پدرش وارد بحث شد و گفت:« از لحاظ ترافیکی خیلی بد شده به حالا نگاه نکنید که ترافیک روانه، فردا مدرسه‌ها باز شه بدتر می‌شه».پسر جوان دوباره وارد بحث می‌شود و با تغییری خیلی درجه‌ای می‌گوید: «اگر سرویس‌دهی اتوبوس‌ها خوب باشه حرکت خوبیه، اما سرویس درست و حسابی نمی‌دهند».

بعد از ماه رمضون بدتر می‌شه

پیرمرد روی صندلی پارک ملت نشسته بود و دنبال خبرنگاری می‌گشت که از او سوالی بپرسد و او بتواند از درد زانویش گله کند!«فکر ما پیرمردها  رو هم بکنن  هنوز سرویس‌دهی مرتب نیست، ازدحام جمعیت زیاده. قبلا درسته که شلوغ بوده، اما به هر حال کشش داشته و ماشین‌ها 5دقیقه دیرتر یا زودتر بالاخره می‌رفتند. حالا ماه رمضونه. بعداز ماه رمضون وضعیت بدتر هم می‌شه مگر این که زودتر تعداد اتوبوس ها بیشتر بشه».

باید زیرگذر بزنن

نفر بعدی آقایی بود که ما را به شنیدن نظرات مثبت امیدوارتر کرد تا سپهوند را موقتا از فکر بازگشت به دفتر روزنامه منصرف کنیم. پیشنهاد مرد میانسالی که جنتلمن یا یک چیزی شبیه به این به نظر می‌رسد، این بود که «اون طرف رو بذارن تاکسی و آژانس‌ها هم علاوه بر اتوبوس‌ها تردد کنن، چون اتوبوس‌ها به تنهایی نمی‌تونن این حجم از مسافر را رو جابه‌جا کنن. بهتره یک جاهایی مثل تقاطع‌ها زیرگذر بزنن تا با نصب چراغ‌های راهنمایی‌ورانندگی ماشین‌ها بتونن به مسیرهای روبه‌رو برن و مجبور نباشن این خیابون رو کامل دور بزنن»!

به برادرم کمک کنید!

خانومی که برادرش یکی از کاسب‌های این محل است، بیش از راحتی خودش به فکر کاسبی برادرش است: «از این مسیر خیلی راحت‌تر تردد می‌کنم، اما کار کاسب‌ها خوابیده. شما رو به خدا فکری به حال آن‌ها بکنین. برادرم چک داره، شما رو به خدا کمکش کنین»!
ظاهرا این خانم دقیقا متوجه نشده بود که ما به چه منظوری گزارش تهیه می‌کنیم، وگرنه ریخت و قیافه ما اصلا شبیه به کسانی نبود که می‌توانند به کسی کمک کنند؛ آن‌هم کمک ‌مالی؛ آن هم به یکی از کسبه خیابان حضرت‌ولیعصر(عج)!

قبلا 60ساعت توی راه بودم!

خانم جوان پس از پیاده‌شدن از اتوبوس جوابگوی سوالات ما شد و گفت: «این طرح برای کسانی که قصد دارن با اتوبوس تردد کنن خیلی‌خوبه. قبلا از تجریش تا این‌جا شصت ساعت(!) توی راه بودم، اما الان 10دقیقه‌ای می‌رسم. کسانی راضی نیستن که می‌خوان با ماشینای شخصی تردد کنن، اما برای ما که با اتوبوس سفر می‌کنیم خیلی بهتر شده».
 انصافا از تجریش تا  خیابان حضرت‌ولیعصر(عج) 60ساعت طول می‌کشد؟!

اتوبوس هم طول می‌کشه!

پسرجوانی که در ماشین گران قیمتش نشسته بود، از این طرح اصلا خوشش نیامده و دنبال راه‌حلی می‌گردد که بتواند با وسیله شخصی‌اش به تردد ادامه دهد.
می‌گوید:« خیلی بد شده».می‌گوییم:«خب با اتوبوس رفت‌وآمد کن...»کمی مکث می‌کند و برای این‌که کم‌نیاورده باشد، ادامه می‌دهد: «خب اونم طول می‌کشه، دم افطاری ترافیک و ازدحام جمعیت و.... آقا این طرح اصلا طرح خوبی نیست. نظر من اینه»!