یا شهر از لحاظ بصری زیبا باشد، کافی است زیبایی یک شهر باید با خواستههای ما هماهنگ و برای ما قابلقبول باشد. یک طراحی خوب شهری به مردم اشتیاق میدهد و آنها را به محیط و شهر علاقهمند میکند.
زیبایی مانند هر پدیده دیگری 3 مولفه فرم، عملکرد و معنا دارد. فرم صورت یک پدیده است که شامل شکل، ساختار، وزن و حجم است. عملکرد همان استفاده ای است که برای انسان و بشریت دارد و معنا مولفهای است که ما را به دنیاها و عالم های دیگر وصل میکند.
نقش یک طراح شهری مثل نقش یک برنامهریز، زمینشناس و پزشک است. وظیفه یک طراح شهری بهعنوان یک هماهنگکننده این است که 3 مولفه فرم، عملکرد و معنا را در جهت ارتقای کیفیت و هرچه نزدیکتر شدن به ایدهآلهای شهری بهکار بگیرد.
مردم با ایجاد فضایی که مانند آینهای تمام نماست روی شهر تاثیر میگذارند که به شرایط اقتصادی و اجتماعی و... بستگی دارد.
شهر، آینه تمامنمای جامعه است. طراحی مکانهای یک شهر میتواند سنتی یا کلاسیک باشد؛ باید دید توقع چیست؟ یک اتوبان یا یک فرودگاه که پدیده های جدیدی هستند سنتی طراحی نمیشوند ولی طراحی مسجد یا فرهنگسرا میتواند سنتی باشد.
آثار و ابنیه شهر تهران و معماری جدید و ساختمانهای جدید باید طوری باشد که موجب زیبایی و انبساط خاطر شهروندان شود.
کارشناسان معماری معتقدند زیباکردن چهره شهر میزان بروز خشونتها، اعتیاد و سایر ناهنجاری های اجتماعی را کاهش میدهند و بالعکس آن ذهن و روحیات شهروندان را نیز خشن میکند و بر روحیه آنان تاثیر مستقیم می گذارد چرا که بیشتر وقت روزانه ما در محیطهای شهری میگذرد.
خیلی وقتها برای همه ما پیش آمده که با دیدن نمای یک ساختمان یا مکان، احساسات متفاوتی داشته باشیم. احساس تحسین و شکوه و یا احساس مصونیت و اطمینان و یا حتی حقارت.
این موضوع یکی از دغدغههای اصلی شهرداری است که موجب شد دستورالعملی صادرکند و موجب جلوگیری تکروی معماران در ساختوساز شود و منظور شهرداری از محدودکردن تنوع ساختوساز در شهر، ایجاد یک نمای چشم نواز در شهر است؛ مسئلهای که میتواند هویت یک شهر را زیر سؤال ببرد و چهره آن را مخدوش کند. چون نما، جلوهای از منش صداقت در سیمای شهر و معرف فرهنگ و اصالت ایرانی است.
زیبا شناسی و طراحی شهری
بر خلاف هر اثر هنری چون نقاشی، موزیک و نویسندگی تئاتر که ناظرش در دیدن یا شنیدن و خواندش مخیر است اگر بخواهد میبیند و اگر نخواهد خیر... ولی یک شهر گالری اجباریست برای نمایش آثار معماران و نماسازان که لایه اجتماع و شهروندان مجبور به دیدن این آثار بدقواره یا موزون هستند و طبعا در آنها هیجانات و تاثیراتی بجا میگذارد که در روند مطلوب و نامطلوب زندگی روزمرهاشان مؤثر است.
هویت یک کشور مسئلهای است که مردم به آن افتخار میکنند. هر بخشی از معماری وظیفه و تعریفی دارد. معماری هنر آمیخته با تضادهاست؛ تضاد بین نظامات و آزادی، تکنولوژی و محیطزیست، مدرنیسم و سنت و... . ولی متأسفانه تکروی در زمینه معماری در کلانشهرها باعث میشود نه شخصیت معماری بروز کند و نه تضادهای بیشمار به وحدت و یگانگی برسند.
بلکه آنچه چشم و گوش و احساس ما را میساید جمع اضداد و تضادهاست. دلایل بروز چنین ناهنجاریهایی ناشی از بیتوجهی و نا آشنایی برخی از معماران به طرز تفکر زمان خودشان است تا به آن اندازه که با زمانه غریبهاند.