گلیم طرح کاج آویخته به در انبار ته سالن، دوباره بالا می‌رود و فرش تاخورده دیگری را بیرون می‌آورند. هنوز روی زمین پهن نشده که چکش زن با آب‌وتاب بازارگرمی می‌کند: «و اما فرش ساروق... فرش ساروق، رنگ طبیعی... تمام پشم.... طرح تفرش....»

همشهری آنلاین- رابعه تیموری:کاسبان کارکشته و زنان خانه‌دار در چشم بر هم زدنی دور فرش جمع می‌شوند تا آن را وارسی کنند. پیش از آن که با اشاره چشم و ابرو به هم بفهمانند فرش پاخورده و قیمت‌دار است، چکش زن اعلام می‌کند: «ریشه‌ها تعویضی.... ٤٠ میلیون یک، ٤٠ میلیون دو... ٤٣ میلیون یک... »٤٣ میلیون تمام... فرش لاکی رنگ پر بته جقه فروخته می‌شود تا نوبت به فرش بعدی برسد؛ اینجا تنها مرکز حراج فرش دستبافت کشور است و در همسایگی این سالن حراج، هنر دست فرش بافان گوشه کنار کشور شناسنامه‌دار می‌شوند و به فروش می‌رسند:


به‌دنبال یک شکار خوب

سالن نیمه‌تاریک حراج در انتهای حیاط وسیع شرکت سهامی فرش قرارگرفته است. صندلی‌های پلاستیکی که دورتادور سالن چیده‌اند، پر شده و همه برای شروع حراج انتظار می‌کشند. اغلب خریداران زنان خانه داری هستندکه به فکر تغییر دکوراسیون منزل افتاده‌اند یا کاسبان فرش فروشی که برای جور کردن اجناس مغازه‌های‌شان به‌دنبال جنس دست بافتی ناب و خوش بر و رو می‌گردند. شرکت مجری حراجی است و کسانی که برای فرش دستبافت پاخورده خود به‌دنبال مشتری دست به نقدی می‌گردند یکی دو روز پیش فرش‌ها را به انبار شرکت سپرده‌اند، امروز هم آمده‌اند تا ببینند بخت چقدر یاری‌شان می‌کند. کارشناسان شرکت قیمت تخته‌های فرش و گلیم حراجی را بالا تعیین نمی‌کنند تا برای مشتریان، خرید از حراجی به صرفه باشد، ولی اگر قرعه شانس به نام یکی از فروشندگان بیفتد و گل و بته و اسلیمی‌های فرش‌شان به دل مشتری دست و دلبازی بنشیند، شاید مبلغی بیشتر از قیمت واقعی و منصفانه فرش نصیبشان شود.


حراج ١٣٠ تخته فرش

چکش زن حراج کاربلد است و خوب می‌داند چطور تب و هیجان شرکت‌کنندگان را بالا ببرد. فرش‌های دست بافت تاخورده داخل انبار تا کمره دیوار بلند آن بالا رفته‌اند و در میان آنها انواع فرش و گلیم و پشتی‌های کرک و پشم و گل و کف ابریشم کارکرده و پاخورده به چشم می‌خورند. باید تا ساعت ١٨ و در عرض ٢ ساعت به ١٣٠ تخته فرش و تعداد زیادی قالیچه و پشتی چوب حراج بزنند و وقت تنگ است. حراج را با قالی کاشمری شروع می‌کنند که طرح و بته‌های کرم رنگ زمینه روشنش ساده و کم‌خم وشکن هستند. قیمتش هم چندان بالا نیست و چکش زنی از ٢ میلیون تومان شروع می‌شود. ٢-٣ نفری که طالب می‌شوند، چانه‌زنی‌شان به ٢ میلیون و ٣٠٠ هزار تومان ختم می‌شود و نوبت به زیرپایی ریزنقشی می‌رسد که نقشه آن به طرح سالاری تبریز بی‌شباهت نیست. وقتی میدان حسابی گرم می‌شود، گردانندگان حراج تک و توک فرش‌های شناسنامه‌دار و پر قدمتی را که به انبار سپرده شده‌اند رو می‌کنند. کاسبان بازار دیگر به مشتریان ارزان بخر خانه‌دار میدان نمی‌دهند و رقابت‌شان بر سر به چنگ آوردن فرش داغ می‌شود، گل سرسبد آنها هم فرشی ٦ متری است که بافندگان تبریزی برای بافتنش سنگ تمام گذاشته‌اند: «٦۵ میلیون قیمت پایه... ٦۵ میلیون یک... ٧٠ میلیون یک....» ساعتی بعد که شانزدهمین حراج فرش سال ١٤٠٣ به‌پایان می‌رسد، ٢٠ تخته فرش روی دست صاحبانشان مانده که در حراجی خریداری نداشته‌اند.


از مسجد شاه اصفهان تا لچک ترنج

فروشندگانی که با پولی کم‌یا زیاد از حراج بیرون آمده‌اند، نمی‌توانند از مقابل فرش‌هایی که در سالن‌های آن سر حیاط دلبری می‌کنند، به سادگی بگذرند. این سالن‌های وسیع فروشگاه‌های شرکت هستند و از درودیوار تا گوشه کنار آنها پر از فرش و قالی، تابلو و لوازم زینتی دستبافت است. همه آنها هم شناسنامه و نام و نشان دارند و روی کاغذی که به پشت هرکدام وصل شده، ابعاد، تعداد رج و چله، جنس و محل تولید بافتینه به همراه بارکد درج شده است. قالی‌های دستبافت مانند محصولات ماشینی سبک نیستند که فروشندگان پرحوصله فروشگاه، آنها را روی دیوار ورق بزنند و آثار نفیس بافندگان هر شهر روی تختی جداگانه چیده شده‌اند.
در میان آنها همه طرح‌ها و نقش‌های زیبا و اصیل ایرانی هم یافت می‌شود و نقش‌های اسلیمی و ختایی که در لچک‌های قالی‌های ترنج شاه‌عباسی، شاه عباسی درختی و شاه عباسی شیخ صفی خودنمایی می‌کنند، در زیبایی از نقش‌های تاریخی گنبد قابوس، مسجد شاه اصفهان، تخت جمشید، طاق بستان، طاق کسری وزیرخاکی کم‌ندارند.


این هنر بی‌قیمت و قیمت‌های میلیونی

در بافت کیف و کوسن و بشقاب‌های تزئینی حسابی سلیقه به خرج داده‌اند و در نقوش آنها تلفیقی از نقوش سنتی فرش‌های دستبافت و طرح‌های امروزی فرش‌های ماشینی به چشم می‌خورد، اما در میان تابلوفرش‌های گرانقیمت سالن که لابه لای چله‌های پشمی آنها چند تار ابریشمی هم تابانده‌اند، نقشه‌های به روز و متفاوت کمتر به چشم می‌خورد و تصاویر نقش بسته بر قاب‌های چوبی همان طرح‌های می‌نیاتوری و تصاویر پر گل و بته‌ای هستند که از سال‌ها پیش زینت سنتی خانه‌های اعیان نشین به شمار می‌آیند.
بافنده‌های این فرش‌های خوش رنگ و طرح در شهر و روستاهای گوشه کنار کشور پراکنده‌اند و هرکدام طرح و نقشه‌های سنتی ولایت خود را می‌بافند، اما مشتریان بافته‌های آنها باید وقتی گذرشان به این باغ پرگل و رنگ می‌افتد، باید سر کیسه را شل کنند تا بتوانند یکی از این تخته فرش‌های شناسنامه‌دار را به خانه ببرند. سهم بافنده‌ها هم از رج روی رج زدن بر روی این قالی‌های پرگل به‌اندازه حقوق ثابت ماهیانه‌ای است که در ازای کارشان دریافت می‌کنند.


فرش افغانی آفت بازار فرش نفیس ایرانی

شناسنامه‌دار کردن فرش‌های نفیس ایرانی تدبیر شرکت سهامی فرش برای برجسته و متمایزماندن فرش وطنی در میان دست بافته‌های سایر کشورها بوده است، اما گردانندگان صنعت فرش افغانستان با سوء استفاده از عطش بازار جهانی برای تصاحب فرش ایرانی و بالا بودن قیمت این دست بافته‌های هنری، این تدبیر را کم‌اثر کرده‌اند. در چند سال اخیر تعداد قابل‌توجهی از فرش‌های نامرغوب افغانستانی به‌صورت انبوه، با قیمتی پایین و به نام فرش ایرانی وارد بازارهای جهانی شده که تشخیص اصل و تقلبی بودن آنها برای افراد عادی آسان نیست و کیفیت پایین این دستبافته‌های زنان افغان بر شهرت و نام نیک فرش ایرانی خدشه وارد می‌کند. اگر چه شناسنامه داشتن فرش‌های دستبافت وطنی تا اندازه‌ای می‌تواند این هنر اصیل کشور را از این آفت حفظ کند، اما به نظر می‌رسد پیشگیری از قاچاق فرش‌های افغانستانی به کشورهای خواهان فرش ایرانی راهکارهای تاثیرگذارتری می‌طلبد.

بیشتر بخوانید:هنر رفوگران ایرانی خریدار خارجی دارد | حقوق دلاری برای ترمیم فرش ایرانی