چه تناقضی میتوان از کنار هم گذاشتن سخن 30سال پیش فردی با سخن امروز او کشف کرد؟ موضوعی که دور از بدیهیترین اصول اولیه منطق و استدلال این روزها رو به رشد بوده، هر روز عنوان و تیتر نخست رسانههای مکتوب و سایتهای خبری-تحلیلی و... را به خود اختصاص میدهد کشف و اعلام تناقضاتی از این دست است.
برای سیاستپیشگان که در شمول اهل فرهنگ محسوب میشوند، شایسته نیست اصول اولیه و بدیهی منطق را در احتجاجات و استدلالهای خود نادیده انگارند و چنان غرضورزانه افراد را متهم به تناقضگویی نمایند که موجب وهن استدلال و منطق و ... شود.
برخی سیاستورزان امروز ما چنان سطحی و نحیف استدلال میکنند که گویا افکار عمومی و مخاطبان پشت پرده نتایج غلط آنها که ترکیبی از مواد فاسد است را نمیبینند و یا نمیفهمند.
بیاعتنایی روزافزون و جسورانه این جماعت شگفتآور است. ملاحظه کنید، در حوزههای علمیه و در جامعالمقدمات که از ابتداییترین کتب طلاب است پای منطق در میان است و هکذا در مقطع متوسطه رشتههای انسانی کتابی با نام منطق تدریس میشود که شروط هشتگانه تناقض به کرات تذکر داده شده و عموم دانشآموزان و دانشپژوهان این دو بیت را به حافظه میسپارند.
در تناقض هشت وحدت شرط دان وحدت موضوع و محمول و مکان
وحدت شرط و اضافه جزء و کل قوه و فعل است در آخر زمان
با توجه به آنچه آمد باید بپذیریم کشف تناقضاتی که این روزها افشا میشود در کمال ناسازگاری با ابتداییترین آموزههای منطقی است و جز مخدوش ساختن معیارهای منطقی نتیجهای ندارد.
علاوه بر آن ترویج این نگاه غلط برای اجتهاد و پویایی جامعه خطرات زیانباری همراه خواهد داشت و نگرانی از جامعیت یافتن تفکر واپسگرا، جرأت و جسارت طرح ایدههای نو که لازمه حیات جامعه است را از نخبگان و اندیشمندان میگیرد.
فهم فساد از کشف تناقضات اخیر که مرتب منتشر میشود بر همه آشکار است و موجب آزار اهل ادب و فرهیختگان و سیاستمداران بخرد نیز شده است.
جای سئوال و ابهام است که چگونه جمعی در حوزه خردورزی چنین تغافل میورزند و در میدان فرهنگ معرکهگیری بهراه میاندازند و برسبیل انحراف و اغوای مردم از اصول مسلم عقلی اصرار میورزند.