به گزارش همشهری آنلاین بین اهالی به خاله زبیده معروف است. اهالی سیستان و بلوچستان او را به کارآفرینی برای زنان و دختران کمشنوا و ناشنوا میشناسند و دیگران به خانه باغش که حالا اقامتگاه بومگردی شده. «زیبده سهراب زهی» به سنت دیرینه زنان بلوچ، سوزندوزی و خیاطی را از مادرش آموخت و با همین هنرش سال ۱۳۹۶ چراغ کارآفرینی را در شهر محمدان ایرانشهر روشن کرد. هر چند همهگیری کرونا کارشان را از رونق انداخت، اما دوباره جان گرفتند. خاله زبیده ۵۶ساله قصد دارد زنان سرپرست خانوار را هم با همین هنر دیرینه زنان بلوچ به درآمدزایی برساند. میگوید: «لباس بلوچ یعنی نقش و نگار سوزندوزی. این هنر را میتوانیم روی لباس زنان سرزمین ببریم.»
بازنشسته بهزیستی نیکشهر هستید. ماجرای راهاندازی مغازه خیاطی بعد از بازنشستگی چه بود؟
بعد از امتحانات کلاس پنجم ازدواج کردم. به درس خواندن علاقه داشتم و هر جوری بود تا پایان دوره راهنمایی درس خواندم و سیکلم را گرفتم و در بهزیستی مشغول کار شدم. سال ۱۳۹۲ یک پسرم را از دست دادم و اندوه زیادی داشتم و تا ۶ سال بعد فقط گریه میکردم. از طرفی هم ضامن وام دوستان و آشنایان شدهبودم و پرداخت نکردن قسط آنان مشکلات مالی زیادی برای من ایجاد کرده بود. من بودم و یک حقوق بازنشستگی.
اما همیشه رویای یک کار بزرگ را داشتید که تا ۱۳۹۶ محقق نشده بود.
بله. یک روز تصمیم گرفتم با این غم بزرگ کنار بیایم. شروع کردم به خیاطی و سوزندوزی و یک مغازه خیاطی اجاره کردم. ۳ دختر و یک پسر داشتم که دانشگاه و مدرسه میرفتند. الان همه بچهها ازدواج کردند و ۸ نوه دارم. مغازه خیاطی را هم با لباسهای سوزندوزی بلوچ تزئین کردهبودم. یک روز که مسئولان برای بازدید میدانی به شهر ما آمده بودند به مغازه من آمدند و پرسیدند میتوانی درباره سوزندوزی بلوچ در یک برنامه تلویزیونی صحبت کنی و من قبول کردم.
بعد از آن سوزندوزیهای شما به نمایشگاه راه یافت؟
سال ۱۳۹۶ بود که در نمایشگاه استانی شرکت کردم و به دلیل فروش اول شدم. بعد هم به نمایشگاهی در برج میلاد تهران آمدم و باز هم بیشترین فروش را داشتم. همین جا بود که تصمیم گرفتم یک کار بزرگتر انجام بدهم و از ۱۰۰ نفر از زنان و دختران بلوچ خواستم که با هم کار کنیم. سوزندوزی بلوچ هم که میدانید یاد دادنی نیست؛ ارثی است. از مادر به دختر میرسد. لباس سنتی ما سوزندوزی و پر نقش و نگار است.
چرا از بین کارآفرینی برای افراد دارای معلولیت به سراغ کمشنوایی و ناشنوایی رفتید؟
سالها در بهزیستی کار کرده بودم و میدانستم که زندگی این افراد با مشکلاتی همراه است و چقدر برای درآمد مشکل دارند. آنان در خانه کار میکنند و محصول دوخته شده را به من میدهند تا در غرفه صنایع دستی بومگردی فروخته شود.از سوی دیگر، دخترم خدیجه کم شنواست. میدیدم چقدر قشنگ سوزندوزی، پردهدوزی و خیاطی میکند. حالا فوقدیپلم کامپیوتر هم دارد. زمانی که در بهزیستی بودم میدیدم به بچههای کمشنوا هیچ خدماتی تعلق نمیگیرد و تحت پوشش بهزیستی قرار نمیگیرند. در حالی که این بچهها خیلی استعداد و ذهنیت سوزندوزی دارند.
زنان ناشنوا یا کمشنوایی که با شما کار میکنند، چقدر از کارشان راضی هستند؟
فقط میتوانم بگویم که چقدر اعتماد به نفس گرفتهاند. بعضیها تصمیم دارند برای خودشان کسب و کار راه بیاندازند و مستقل شوند و این یعنی کارشان را دوست دارند و راضی هستند.
چه شد که به فکر راهاندازی بومگردی افتادید؟
همینطور است. در جشنواره فرهنگی برج میلاد تهران و هم جشنواره روستایی و عشایری در نمایشگاه بینالمللی تهران در سوزندوزی و غذای محلی اول شدم. همانجا چند بار گردشگران به من پیشنهاد کردند که اقامتگاه بومگردی راهاندازی کن. مدتی بعد هم در مسابقه آشپزی در هتل گردشگری زاهدان که سیستان و بلوچستان، یزد و کرمان باهم مسابقه دادند، رتبه سرآشپز برتر را آوردم و تصمیم گرفتم سراغ مجوز بومگردی بروم.
و خانه باغ ۲هزار متری خودتان را به اقامتگاه بومگردی تبدیل کردید؟
بله. در این خانه ۱۰۰ نفر، محصولات و صنایع دستی مثل کوسن و لباس سوزندوزی شده، حصیر بافی و زیورآلات را میفروشند. بعضی دخترها از روستاهای دورافتاده هستند و دوختهای عتیقه و قدیمی سوزندوزی را به یک کالای دوباره قابل استفاده، مثل کوسن، جلیقه، رومیزی یا روتختی تبدیل میکنند. در فصل بومگردی هم یعنی از مهر تا فروردین ۱۲ نفر در بومگردی مشغول کار هستند. اتاقهای بومگردی هم همان کپرهای سنتی است. از سوئیس، ژاپن، روسیه، بلاروس، ترکیه و ایتالیا مهمان داشتیم.
گویا مسافران بومگردی هم با نیت خیر شما همراه میشوند؟
۱۸ چرخ خیاطی، ۶ شومینه گازی، ۳ اجاق گاز، تعداد زیادی لوازم التحریر، کیف و کفش، کمک به درمان ۱۳ بیمار که برای معالجه به شهرستان دیگری اعزام شدند، از سوی مسافران بومگردی انجام شد.
بومگردی شما یک کتابخانه هم دارد؟
کتابخانه به همت دریا درست شد که یک خانم کتابدار و مربی مهدکودک است. پول آسیاب قهوه خرما را هم همین دخترم کمک کرد جمع کردیم.
قصه قهوه خرما را هم برای ما بگویید.
قهوه خرما یک نوع نوشیدنی بدون کافئین جایگزین قهوه است. هسته خرما ساعتها در آب میماند، نرم میشود، بو داده میشود و بعد آسیاب. با پودر آن نوشیدنیهای بدون کافئین و مغذی درست کرد. اما پودر کردن هسته خرما آسیاب صنعتی میخواهد. دریا جان وبیناری گذاشت و من قصه درخت نخل را گفتم که درخت نخل برای ما بلوچها احترام خاصی دارد. از تنه، ساقه و هسته، میوه و حتی چوبهای خشک درخت خرما استفاده میکنیم. افراد هم برای حضور در وبینار بلیت خریده بودند و سوالاتشان را هم از من پرسیدند. دریا با پولی که از این طریق جمع شد، آسیاب خرید و به ما هدیه داد به نیت درست کردن قهوه خرما تا هم هسته خرماها خراب نشود و هم ۱۰ نفر از بچهها مشغول بهکار شوند.
و حالا همه رویای شما محقق شده؟
آرزو دارم این بومگردی به یک خیریه تبدیل شود برای تمام مردم سرزمینم.
درباره سوچن
سوزندوزی، بلوچیدوزی یا سوچن دوزی، یکی از قدیمیترین و کهنترین هنرهای بشر است که با خلق آثار روی پارچه به کمک نخ آنچه در خیال هنرمند بوده را پیش چشم بیننده قرار میداده است و یکی از مهمترین و تنها مهد قدیمی سوزندوزی متعلق به جامعه بلوچستان است که هنرشان را به صورت سینه به سینه به صورت ارث از مادر به دختر منتقل کردهاند. این هنر آنقدر قدیمی است که نمیتوان برای آغازش تاریخی را تعیین کرد، اما به صورت کلی میتوان گفت از زمانی که مدنیت و تمدن در این خطه رواج یافته، بلوچیدوزی هم به عنوان یک هنر شاخص از سوی زنان ارائه شده است. این هنر ارتباط مستقیم با طبیعت دارد و در واقع به نوعی یک فهم خیالانگیز از طبیعت بلوچستان را به چشم بیننده میآورد.گفته میشود که این هنر با صنعت تولید ابریشم ارتباط نزدیکی دارد و بررسیهایی هم نشان میدهد در گذشته پرورش کرم ابریشم در بلوچستان معمول بوده و تجارت ابریشم بازار گرمی داشتهاست. پارچههای بافته شده در گذشته با ابتداییترین ابزار و روشها بافته میشد و بسیار ساده، با تارو پودی عمودی-افقی بودند. از آنجایی که این پارچهها بسیار ظریف و نسبت به شرایط محیطی و زیستی بالا کم دوام بودند با بلوچیدوزی در بخشهایی از لباس که بیشتر در معرض فرسایش است استحکام بیشتری به آن میدادند.
بیشتر بخوانید:
کار عجیب زنان یک روستا ؛ آنها از زیر سنگ پول درمیآورند + فیلم