همشهری آنلاین؛ حوادث: بیست و ششم مرداد سال ۹۸، صدای شلیک گلوله در یکی از محله های جنوب پایتخت پیچیده شد. اهالی محل از خانه هایشان خارج شدند و چشمشان به پیکر خونین مردی جوان افتاد. او ساکن یکی از ساختمان های آن حوالی بود که هدف شلیک گلوله قرار گرفته و به قتل رسیده بود. در این شرایط گزارش این قتل مسلحانه به بازپرس جنایی تهران اعلام شد و گروهی از کارآگاهان جنایی تحقیقات خود را برای کشف اسرار این جنایت مسلحانه آغاز کردند.
پلیس بازی
مقتول مردی بود به نام سعید. ساعتی که سعید از خانه اش خارج شده و به قتل رسیده بود، خانواده اش در منزل نبودند اما شواهد نشان می داد که احتمالا او در خانه مشغول استراحت بوده که زنگ خانه به صدا در آمده و سپس او از خانه اش خارج شده بود. تیم جنایی در گام بعدی به بررسی تصاویر دوربین های مداربسته ای که در اطراف محل جنایت وجود داشت پرداخت. دوربین ها صحنه جنایت را نشان می داد؛ ابتدا مردی که لباس پلیس به تن داشت به مقابل خانه مقتول رفته و زنگ را زده است. لحظاتی بعد، مقتول از خانه اش خارج شد و مرد پلیس نما او را به سمت خودروی پژویی که در آن محدوده پارک شده بود، برد. در حالیکه سعید (مقتول) به دستور مرد مامورنما می خواست سوار پژو شود، ناگهان مرد دیگری خودش را به آنجا رساند و در حالیکه اسلحه در دست داشت به سمت مقتول تیراندازی کرد. مرد مسلح، سپس با پلیس قلابی سوار ماشین پژو شدند و گریختند.
ردپای یک آشنا
همه این اتفاقاتی که ظرف چند دقیقه رخ داده و در فیلم دوربین ها ثبت شده بود، اسرار جنایت را فاش کرد. مرد تیرانداز داماد خانواده بود که از برادرزنش کینه به دل گرفته و نقشه جنایت مسلحانه را با اجیر کردن یک پلیس قلابی، طراحی و اجرا کرده بود. بررسی ها حکایت از این داشت قاتل از مدت ها قبل با همسرش دچار اختلافات شدیدی شده بودند. درگیری های این زوج تمامی نداشته و کارشان به دادگاه خانواده کشیده شده بود. از سوی دیگر زن جوان مهریه اش را به اجرا گذاشته و شوهر وی (مرد تیرانداز) همه این اتفاقات را از چشم سعید برادرزنش می دید. همین موجب شده بود تا او برای انتقام جویی، نقشه جنایت مسلحانه بکشد.
۵ سال بعد
هرچند در مرداد ماه سال ۹۸، تیم جنایی پایتخت تلاش بسیاری کرد تا عاملان این توطئه مرگبار را شناسایی و دستگیر کند اما آنها فراری شده و سعی کرده بودند ردی از خودشان به جا نگذارند. با این وجود بررسی ها به شکل ویژه ادامه داشت تا اینکه مشخص شد که یکی از متهمان که با پوشیدن لباس پلیس، نقش مامور را بازی کرده بود در زندان شناسایی شد. او چند روز قبل به جرم درگیری دستگیر و زندانی شده بود که با این سرنخ وی به دستور قاضی محسن اختیاری بازپرس جنایی تهران از زندان تهران بزرگ به دادسرای جنایی تهران انتقال یافت. او در تحقیقات گفت که اطلاعی از جنایت نداشته است. وی گفت: داماد مقتول از دوستان صمیمی من بود. او در آن زمان به سراغ من آمد و گفت با یک نفر دچار اختلافات مالی شده است. می گفت آن شخص یعنی همان مقتول کلاهش را برداشته و حکم بازداشتش را هم گرفته است اما کلانتری به او مامور نمی دهد. من هم که عاشق این بودم که روزی پلیس شوم اما به دلایل شرایط زندگیم نتوانستم به آرزویم برسم، لباس پلیس به تن کردم و تصمیم گرفتم نقش پلیس را بازی کنم.
وی ادامه داد: به خاطر رفاقتمان، حاضر شدم به او کمک کنم و البته هیجان را هم تجربه کنم غافل از اینکه دوستم نقشه مرگباری در سر داشت که من از آن بی خبر بودم.
او درباره روز حادثه گفت: دوستم از دور خانه مقتول را به من نشان داد و من رفتم نقش پلیس را بازی کنم. می خواستم او را تحویل کلانتری بدهم اما دوستم ناگهان به سمتش تیراندازی کرد و جانش را گرفت. از آن روز به بعد دیگر دوستم را ندیدم و از او بی خبر هستم. خودم هم به شهرهای مختلف سفر کرده و با هویت جعلی به زندگی پنهانی خود ادامه دادم تا اینکه چند روز قبل به تهران برگشتم و در جریان یک درگیری دستگیر شدم و لو رفتم.
تحقیقات در این پرونده ادامه دارد تا هرچه سریعتر داماد قاتل شناسایی و دستگیر شود.