بنیانگذار رشته مطالعات ژاپن در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران روز دوشنبه 16 شهریور 1388 گفت: نظریات اقتصادی غربی به نوبه خود نوعی نظریات بومی محسوب میشوند زیرا مبتنی بر دست یافتن به نتایجی از طریق آزمون و مشاهده در جامعه بومی و واقعیتهای عینی جامعه مورد نظر خویش بودهاند تا اینکه به قوانین جهانشمول (قاعده) دست یافتند.
این است که محقق باید حداکثر استفاده را از این قوانین جهانشمول بکند. لذا شکی در روش استقرایی (از جزء به کل) نظام فکری آدام اسمیت و دیگر اقتصادانان بعد از وی نیست.
دکتر نقیزاده تاریخ اقتصاد را به دو دوره مهم تقسیم کرد که یکی دوران فئودالیسم و دیگری عصر روشنگری تا دهه 1980 را شامل میشود که هریک اقتضا و ویژگی خاص خود را داراست.
وی به تشریح برخی از مفاهیم مهم اقتصادی پرداخت و افزود: یکی از اصطلاحات مهم در علم اقتصاد دیسیپلین اقتصاد است که به این سوال جواب میدهد: قانونمندیهای مبتنی تفکر و رفتار مبتنی بر تولید ثروت (مادی - انسانی) عمومی انسان و گسترش ظرفیت تولید در انقلاب صنعتی انگلیس و به طور کلی نظام سرمایهداری چه بوده و چیستی آن در جامعه انگلیس چگونه تعبیر میشود. و چون دارای بعضی وجوه جهانشمول است از آن به عنوان دیسیپلین اقتصاد یاد کرده و سود میجویند.
برنده ایرانی نشان امپراتوری ژاپن [دریافت نشان امپراتوری ژاپن توسط اقتصاددان برجسته ایرانی] خاطر نشان کرد:
آیا باید الگوی توسعه جهانشمول را پروژه درنظر بگیریم یا پروسه؟ چنین الگویی برای توفیق همه جوامع وجود ندارد. توسعه امکانپذیر است، ولی اجتنابناپذیر نیست و به بستگی کامل به تلاشهای بومی از وجه نظری و عملی در سرمایهگذاریهای نامریی (آموزش و پرورش و فکری - فلسفی) و مرئی (تاسیسات تولیدی) دارد. لذا هیچ نسخه جهانشمولی برای توفیق همه جوامع در جهان وجود ندارد. اگر داشت اکنون باید کشورهای بسیاری توسعه یافته بودند. [چهره بهچهره با طراح اندیشه برنامه درسی در ژاپن]
پروفسور نقیزاده اظهار داشت: یکی از ویژگیهای انسان امروزی این است که کار این جهان و واقعیتهای عینی بومی دور و یر خود را به جد گرفته و به مشاهده میپردازد. محقق حوزههای علوم اجتماعی به استناد مشاهدات و با استفاده از آخرین نظریات علمی و تجربیات دیگران نظریه پردازی کرده و در جهت رفع موانع رشد و توسعه جامعه مورد نظرش به جد میکوشد. [آشنایی با نظریه اشاعه نوآوریها]
وی آموزش و پرورش را مولفههای وابسته به هم توصیف کرد و گفت: آموزش وقتی به پرورش مبدل میشود که در ذهن آموزنده ذوب و درخصلت و رفتارش نمایان گردد. در واقع دانستن و عمل کردن هویتی واحد گردند و جدایی آنها چیزی جز هزینههای مستمر و برخلاف فرایند توسعه نیست. [نظام آموزشی ژاپن در گفتوگو با پروفسور اوئه یاما]
دکتر نقیزاده علم و تکنولوژی را خمیر مایه اولیه توسعه و رشد نوین ذکر کرد و افزود: تکنولوژی تنها مجموعهای از ابزارها و تکنیکهای مادی خنثی نبوده و از چگونگی تفکرات غالب و نظام ارزشی ناشی از اشاعه فرایند فرهنگی در جامعه مورد نظر جدا نیست. [تحولات نظری حوزه علم، تکنولوژی و نوآوری]
استاد دانشگاه می جی گا کوین ژاپن در ادامه سخنرانی خود به موضوع ژاپن پرداخت و گفت: زمانی که سخن از تفکرات و یا فلسفه اقتصادی و یا اقتصاد ژاپنی است، منظور علم اقتصاد ژاپنی جدا از علم اقتصاد جهانشمول در عصر حاضر نیست. بلکه نیّت، بررسی تفکرات اقتصادی موجود تحت تاثیر افکار بومی در میان متفکران اقتصادی و جامعه در دوران فئودالیسم، مفهوم اولیه اقتصاد در زبان ژاپنی (کیکوکو زایمین Keikoku Zaimin به معنی اداره کشور وتسکین آلام مردم) و شیوه به کارگیری علم اقتصاد جدید در حیطه فرهنگی - اجتماعی و نظام ارزشی خاص، شرایط عقب ماندگی و تلاش برای رسیدن و سبقت از دیگر کشورهای صنعتی، در عصر میجی تا کنون است.
علم و تکنولوژی که خمیر مایه اولیه توسعه را تشکیل میدهند، تنها مجموعهای از ابزارها و تکنیکهای مادی خنثی نبوده و از تفکر جدا نیستند و باید به صورت یک مجموعه در نظر گرفته شوند. تکنولوژی غرب نتیجه صدها سال سیر تکاملی و فراز و نشیبهای فکریست. تکنولوژی ژاپن نیز، نتیجه حداقل 200 سال تلاش مستمرکارآفرینان و اندیشه ورزان اجتماعی-اقتصادی در مورد تحولات اقتصادی داخلی وتفحص در فلسفه زندگی و اقتصادی غرب از عصر روشنگری تاکنون و گذار به دوران پیشرفت صنعتی، چگونگی رویارویی مثبت با تمدن و صنعت غرب و نتیجتأ نه تنها به چنگ آوردن دستاورهای علمی - تکنولوژی، که بالندهگی و رویارویی صنعتی - اقتصادی با آن است. [آموزش به مثابه فرهنگ]
در حالیکه کمتر اختلاف نظری بر سرتوسعه چشمگیر اقتصاد ژاپن ظرف 100 سال گذشته وجود دارد، ولی کمتر توافقی بر سر توسعه فکری - فلسفی ژاپن که تفکرات اقتصادی بخشی از آن است، وجود دارد. [فرهنگ، سیاست و زندگی در ژاپن]
دکتر نقیزاده جریان عمده وغالب فکری - فلسفی اقتصادانان ژاپنی را اینگونه توضیح داد:
1- اقتصاددانان آکادمیک و بروکرات در نظام سرمایهداری ژاپن.
2- برتری مکتب تاریخیون بر نئوکلاسیکها، اقتصادانان اکثریت و اقلیت، تاثیر مکتب سیاستهای اجتماعی آلمان.
3- برتری شیوه اسقرایی بر قیاسی و اثباتی.
4- اعتقاد به اقتصاد آزاد ولی ایمان به نقش دولت (توسعه خواه) !!، دولت به عنوان سرپناه رشد و توسعه، طرفداری از چندگونگی نظام اقتصاد سرمایهداری.
5- تلقی از دیسیپلین اقتصاد به عنوان تولیدی فرهنگی و تاریخی . نظریات تاکامیتسو ساوا (Takamitsu Sawa 1942-) (Economics is a cultural product).
6- عدم اعتقاد به انسان انتزاعی جهانشمول اقتصادی فاقد اخلاق و دیسیپلین: نظریات موریشیما میچی او (1923-2004) و اعتقاد به رفتار انسان واقعی و تولید کننده ژاپنی.
7- دیسیپلین اقتصاد نه به عنوان علمی تجریدی و صرفا نظری بلکه به مفهوم و به هدف سیاستگذاری جهت حل مشکلات و معضلات مادی - فرهنگی جامعه به استناد مشاهدات رفتاری از جامعه ژاپنی.
8- طرفداری از اصالت جمعگرایی و معتقد به جامعه همگانی ژاپن در مقابل فرد گرایی. طرفداری از اصالت بنگاه (کمپانیسم) و جهان شمول قلمدادن آن. انتقاد از خلاء اخلاقی در اثر انتقال ازجامعه انباشت در بلند مدت به جامعه نقدینگی در گردش در کوتاه مدت. زوال مفهوم فردگرایی از نیروی خلاق به نیروی ضداجتماعی و خود پرست.
9- مخالفت با بازارگرایی مطلق (Shijo Bannoshugi).
10- نقش بخش خصوصی متکی به سرمایههای ملی (موتور رشد و توسعه: معتقد به اصالت تولید و پیشرفت تکنولوژیک مستمر، بسیج عوامل فیزیکی - انسانی تولید، ابداع کننده نهادهای تکمیلی با رشد در روند تولید و توزیع).
11- موتور رشد به تعداد ابعاد جامعه ژاپنی.
12- سرمایههای تجاری در خدمت صنعت ملی.
13- مخالفت با نظریه مزیت نسبی ایستا و پیروی از مزیت نسبی پویا: الگوی توسعه به شیوه پرواز غازها (Akamatsu Kaname 1896-2002).
14- نگرش به نیروی کار نه به عنوان متغیر فرایند تولید بلکه به عنوان دارایی بنگاه.
مدیر گروه مطالعات ژاپن دانشکده مطالعات جهان یکی از ویژگی بسیار مهم ژاپنیها را بومیسازی علوم مختلف و تخطی آنان از قواعد و قوانین حاکم بر نظریههایی دانست که منشا آنها غرب است. بر این اساس بعضی خلاف قاعدههای ژاپن در حوزههای خاص را این گونه فهرست کرد:
1- در حوزه نیروی کار (جامعه ژاپن تحمل نرخ بیکاری فزاینده را ندارد)
1-1- تفاوت در نگرش و نظریه عمومی نسبت به نیروی کار.
2-1- تربیت نیروی کار در بنگاه ، تلقی نیروی کار به مثابه دارایی های بلند مدت بنگاه و تفاوت در رفتار و سلوک با نیروی کار.
3-1- برتری مدیریت نیروی کار بر مدیریت مالی بنگاه.
4-1- رابطه کارگر و کارفرما و چگونگی اتحادیه ای کارگری جداگانه در بنگاها (Kygyo-betsu Rodo Kumiai).
2- در حوزه سرمایه
1-2 - اتکاء بنگاه به بانک گروه تا به بازار سرمایه.
2-2 - عکس العمل به مشارکت سرمایه های خارجی در بنگاهای ژاپنی .
3-2 - نرخ پایین بازده سرمایه
3-2 - عدم دسترسی به نرخ بهروری بالا در مقایسه جهانی( تفاوت نگرش در بهروری تولیدی و توزیعی)
3- استراتژی بلند مدت مدیریت بنگاه
1-3 - سود نتیجه است نه هدف. هدف نه حداکثر سود در واحد تولید که حداکثر ابعاد بازار است.
2- 3 - اعتقاد به برتری مزیت های نسبی پویا و هزینه بر، بر مزیت های نسبی ایستا.
3-3 - اولویت کارمندان و مشتریان بر سهامداران
4- سازمان بندی صنعتی
1-4 - ایجاد گروه بندی های صنعتی از زایباتسو (Zaibatsu) قبل از جنگ به (Keiretsu) بعد از جنگ
2-4- نهاد سهامداری متقابل (Mochiai Kabushiki Seido) بین شرکت های گروه و گرانی قیمت سهام
3-4 - چگونگی رابطه بنگاه مادر با شرکت های اقماری گروه.
4-4 - ویژه گی بنگاه های اقتصادی ژاپنی شباهت سازمانی به بنگاهای غربی ولی مدیریت به شیوه ژاپنی.
5- اتحاد مثلث:
رابطه بین بوروکراتهای میهنپرست، کارفرمایان و سیاستمداران.
پروفسور نقیزاده به عنوان نتیجه بحث خود خاطر نشان کرد: الگوی توسعه ژاپن استثنا نیست بلکه یک قاعده است اما قاعدهای که تنها در شرایط فکری - فلسفی و فرهنگی ژاپن کارکرد دارد. وی در پایان به پرسشهای حاضران در جلسه پاسخ گفت.