بعضی از آنان مثل «حدیثه امینی» که دانشآموز هنرمند منطقه است، نمرههای خوبی در کارنامه خود خواهند داشت. او تا چند روز دیگر به کلاس سوم هنرستان نرگس میرود و در رشته نقاشی و چهرهسازی تحصیل میکند.
امینی سال گذشته 2 بار در منطقه و یک بار در استان مقام اول را در مسابقههای نقاشی آموزش و پرورش به دست آورده است. با او که در تابلوهایش یک دنیا حرف نهفته است، قبل از یک افطار تابستانی به گفتوگو نشستیم.
- میخواهم یا یک سؤال غافلگیرت کنم. برای اوقات فراغت تابستان امسال به خودت چه نمرهای میدهی؟
امسال بیشتر وقتم را با مسافرت و کشیدن نقاشی در خانه و رفتن به کلاس نقاشی پر کردم. بطور کلی خیلی کمکار بودم. برای همین فکر میکنم نمره 10 ـ 11 بیشتر به خودم ندهم.
- از چه وقت متوجه علاقهات به نقاشی شدی؟
از بچگی. از وقتی میرفتم پیشدبستانی. یادم هست آن موقع کلاسهای مختلف هنری برایمان برگزار میشد. مثل سفالگری و... اما من از همه بیشتر به نقاشی علاقه نشان میدادم.
- توی مدرسه چطور؟ چقدر از خودت علاقه نشان دادی؟
از کلاس اول دبستان هم خیلی وقتها با اینکه گوشم به معلم بود اما در حال کشیدن نقاشی بودم. خیلی وقتها هم سر امتحان و... نقاشی بچهها را برایشان میکشیدم. البته همیشه با مخالفت شدید معلمها روبرو میشدم.
- این کار صدمهای به درست وارد نمیکرد؟
سعی میکردم از درسم عقب نیفتم. اما معمولاً مطلب را دیر میگرفتم چون تمرکز درستی روی مطالب درسی که معلم میگفت نداشتم.
- معدلت معمولاً چند بود؟
غیر از یکی دو سال از دوره راهنمایی بقیه وقتها معدلم زیر 17 نشده. مگر آن موقع چه اتفاقی افتاد؟ آن موقع اوج کارم بود چون شروع کردم به گذراندن دوره نقاشی در یکی از آتلیههای محله. یادگیری را که از آن موقع شروع کردم. پایهای بود و در واقع پایه خوبی هم برای رشته تحصیلیام شد.
- چطور؟
چون متأسفانه در مدارس، هنر را بدرستی آموزش نمیدهند. حتی هنرستان ما که همین رشته را آموزش میدهد، آن قدرها خوب آموزش نمیدهند.
- فکر میکنی این کمبود یا ضعف در اثر چه عاملی پیش آمده؟
رشته نقاشی و مینیاتور رشتههای تازهتأسیسی هستند. اگر مشکلاتی در کار باشد خیلی عجیب نیست. موقع ثبتنام فکرش را هم نمیکردم که بتوانم در رشته نقاشی ثبتنام کنم چون هم تازه تأسیس بود و هم هنرستانهای محدودی این رشته را داشتند. وقتی به هنرستان نرگس سرزدم و از وجود رشته نقاشی در آن باخبر شدم، خیلی خوشحال شدم. هرچند که من به مینیاتور علاقه خیلی زیادی داشتم اما در رشته نقاشی چهرهسازی ثبتنام کردم.
- حالا از رشتهات راضی هستی؟
خیلی، چون کار چهرهسازی را خیلی دوست دارم.
- به عنوان هنرمند نوجوان محله فکر میکنی چه ویژگیای در هنر چهرهسازی هست که بعضی از نقاشان فقط به آن علاقه نشان میدهند و کمتر به نقاشی از طبیعت توجه میکنند؟
هر هنرجویی به شاخهای از هنر علاقه بیشتری دارد و این طبق سلیقه و نگاه شخصی هر فردی بوجود میآید. شخصاً به مینیاتور علاقه زیادی دارم. چهرهسازی را هم خیلی دوست دارم. شاید دلیل اصلی آن هم توجه به درونیات آدمها باشد.
- درونیات آدمها؟
بله، برای پاسخ به این سؤال شما نقل قولی از استادم «مرتضی خلج امیرحسینی» که خیلی از او سپاسگزارم را میآورم. استادم معتقد است وقتی چهره شخصی را میکشیم، تنها صورت او نیست که کشیده میشود، بلکه توجه به درونیات اوست که تصویرش را طبیعی و واقعی جلوه میدهد. بطور مثال اگر چهره یک شاعر را میکشیم، خواندن شعرهای او، طرز فکر او، نوع زندگی او و ... کمک میکند تا چهره واقعی او را بکشیم. در این صورت است که تصویر نقاشی شده فرد مورد نظر زنده جلوه میکند و میتواند شخصیت او را به شکل واقعی به نمایش بگذارد.
- پس چهرهسازی در واقع بر اساس شناخت آدمهاست. نه؟
دقیقاً، در واقع چهرهسازی براساس چهرهشناسی و شناخت حس معنوی و درونی افراد صورت میگیرد. یادم میآید یک روز از استادی شنیدم که برای کشیدن چهره یک فرد بهتر است، حتی یکسال، او، اخلاقیات و خلق و خو و رفتارش را زیرنظر گرفت تا موقع کشیدن چهرهاش، تصویر واقعی او را بتوان کشید.
- این نکته حتماً برای تمام هممحلهایها جالب و خواندنی است.
امیدوارم اینطور باشد. استاد خودم برای کشیدن چهره اخوان ثالث، بارها اشعار و زندگینامهاش را مرور کرده است و موقع کشیدن چهره او، شعرها و گفتههای آن شاعر بزرگ به کارش کمک بزرگی کرده است.
- نقاشی کشیدن چه تأثیری در زندگیات داشته است؟
نقاشی به انسان آرامش میدهد. خیلیها ممکن است فکر کنند که من بسیار خونسرد و آرام هستم اما در واقع خصوصیاتی مانند زودرنجی و بیصبری دارم که هرچه میگذرد کمتر میشوند. چون هرچه بیشتر نقاشی میکشم، خلق و خویم بیشتر تغییر میکند. شاید خیلی از هممحلهایها که به نقاشی علاقهای نداشتهاند حالا با خواندن این گفتوگو به این هنر علاقهمند شده باشند.
- برای آنان که میخواهند وارد این رشته شوند چه توصیهای داری؟
به آنهایی که با تمام وجود به نقاشی علاقه دارند پیشنهاد میکنم برای آرامش خاطرشان هم که شده وارد این رشته شوند. اما برای موفقیت در آن تنها علاقه کافی نیست، بلکه داشتن استعداد شرط مهم دیگر آن است. مثل خیلی از هنرجویانی که فقط به دلیل داشتن علاقه به نقاشی وارد این رشته در هنرستان میشوند اما چون استعداد کافی ندارند نمیتوانند در آن رشد کنند. به عنوان مثال خود من به موسیقی و بازیگری علاقه زیادی دارم اما احساس میکنم استعداد لازم را در آنها ندارم. برای همین از تحصیل در آن رشتهها صرفنظر کردم.
- بقیه اعضای خانوادهات هم به هنر علاقه دارند؟
بله، پدرم به خطاطی علاقهمند است و خط زیبایی دارد. مادرم هنر آشپزیاش زبانزد خاص و عام است. برادر کوچکم هم که البته فعلاً پایش شکسته به فوتبال و نقاشی علاقه خیلی زیادی دارد. داییام هم که ساکن همین محله است به موسیقی علاقهمند است و مشوق اصلی من هم برای نقاشی بود.
- درباره تابلویی که در منطقه و استان اول شد بگو تابلویت درباره چه بود؟
تابلو حضرت یوسف¨ع© بود. از 8 شب تا 4 بامداد روی آن کار کردم. من تا به حال چهرههای زیادی کشیدهام اما آن تابلو برایم چیز دیگری بود. برای همین دلم میخواست، تابلو را دوباره به خودم برگردانند. دورههای قبلی وقتی اثرمان را ارائه میدادیم به ما برنمیگرداندند اما خوشبختانه این بار اثر را برگرداندند. خودم که از دیدن این نقاشی احساس خیلی خوبی دارم.
- و سؤال آخر... اگر بخواهی برای هممحلهایها کاری انجام بدهی، آن کار چیست؟
حتماً اگر یک روز پولدار شوم، همه را در راه هنر خرج میکنم. مثلاً سعی میکنم کلاس ارزانقیمت برگزار کنم که همه علاقهمندان بتوانند در آن شرکت کنند. البته از کسانی که وضع مالی خوبی دارند وجه لازم را دریافت میکنم تا قدر کار را بدانند. اما برای آنها که وضع مالی خوبی ندارند شرایط خوبی فراهم میکنم.
همشهری محله - 14