خیابانی لاغر و فرسوده که سالهاست در میان انبوهی کاغذ، خاطراتش را یکی یکی گم میکند و یادگارهایش را بی سرو صدا از دستش در میآورند. حالا دیگر این خیابان در محاصره مغازههای ریز و درشت و پاساژهای چند طبقه کاغذ فروش هاست و کمتر کسی گذرش الا برای خرید چند تن کاغذ به اینجا میافتد.
اما این خیابان همسایه پا به سن گذاشتهای دارد که سالها رفیق گرمابه و گلستان هم بودهاند. خانهای آجری نبش بنبست صبا؛ خانه صبا. خانهای که سالهای سال نوای پیانو و ویولن استاد ابوالحسن خان صبا در گوشش میپیچید و رهگذرانی که از کنار این خانه رد میشدند زخمههای آرشه استاد را بر سیمهای ویولن جادوییاش میشنیدند.
حالا آنهایی که این روزها گذارشان به خیابان ظهیرالاسلام میافتد، همان خانه قدیمی را این بار قرص و محکم میبینند و با آجرهای تازه و تابلویی فلزی بر دیوار خانه که نشان میدهد اینجا خانه و موزه استاد ابوالحسن خان صبا یکی از برجسته ترین موسیقیدانان ایران است.
همه چیز درباره صبا درخانهاش
در چوبی و کوتاه خانه صبا که حالا جایش را به دری خوش آب و رنگ و البته با ویژگیهای همان درهای قدیمی کلون دارداده، آدم را وا میدارد که سر را خم کند تا داخل شود. این هم شاید ادای احترام به مردی باشد که بسیاری از ما ملودیهای دلنشینش را در خاطرمان حفظ کردهایم.
راهرو کوچکی ما را به حیاط خانه میبرد. خانه صبا هم مانند بیشتر خانههای قدیمی، حیاطی درمیانه دارد و ساختمانی در چهارطرف. راهرو را که تو میآییم، همان اول دست راست موزه صبا آغاز میشود. سالن بزرگی که جا بجا روی دیوارهاش عکسهای قدیمی چسباندهاند با توضیحی در کنارش که بازدیدکنندهها را از چند و چون عکسها آگاه کنند.
خوشبختانه اینجا مثل موزههای دیگر همه بازدیدکنندهها را دانای کل فرض نکردهاند واطلاعات کافی را در کنار عکسها گنجاندهاند. یکی از ارزشمندترین این یادگارهای قدیمی، عکسهای دیده نشده جوانی درویش خان با پدر«ابوالحسنخان صبا» است که برای اولین بار در موزه صبا به نمایش درآمده است.
همچنین در کنار اینها عکسهای دیده نشده از هنرستان موسیقی رشت که صبا در آن درس میداده نیز در معرض دید عموم قرارگرفته است. البته به نظر میرسد موزه صبا ظرفیت کافی برای نمایش تمام عکسهای استاد را در اختیار نداشته و قرار است بقیه عکسهایی که خانواده صبا در اختیار موزه قرار دادهاند در سایت موزه قرار بگیرد.
در میانه سالن هم ویترینهای شیشهای از یادگارهای صبا مراقبت میکنند و زیر و روی زندگی او را برایمان روشن میکنند. از قباله ازدواج و شناسنامه و عینک و تسبیح و فندک تا دوات و قلم و گرامافون و لباس فراک برای رهبری ارکستر. خلاصه خرده ریزههای زندگی صبا همه و همه در این موزه به نمایش گذاشته شده است.
انگار پس از بازسازی موزه همه چیز همان طور که باید سر جای خودش قرار گرفته و بازدیدکنندهها به آسانی میتوانند شمهای از زندگی صبا را با سرک کشیدن در این عکسها و لوازم و زندگینامه او را دوباره مرور کنند.
آخرین نسخهای که برای استاد پیچیده شد
دریکی از ویترینها، 3 تار کوچکی به چشم میآید که دست ساز استاد صباست و در کنار آن ویولن صبا که ساز تخصصی او بود و پس از ورود به مدرسه عالی موسیقی نواختن آن را فراگرفت. چند قدم بعد از ویترین سازهای صبا، دفترچههای نتی قرار دارد که دست نوشته آهنگهای صبا و نیز سیاه مشق شاگردانش به چشم میآید.
صبا از سال 1310 در منزل شخصی خود کلاس آموزش تأسیس کرد و درآن به شاگردان خود نواختن انواع سازها را آموخت. درجایی دیگر صفحات گرام و کتابهای چاپ شده صبا را به نمایش گذاردهاند. اینها بیشتر، نتهایی است که یا او خود ساخته یا از جای دیگر گردآورده است. صبا با جمع آوری آوازها و نتهایی که ساخته بود آنها را به چاپ سپرد.
بین سالهای 1306 تا 1318 صفحات بسیاری از آهنگهایش در ایران و سوریه ضبط شد که مهمترین آنها قطعه «وطن» ساخته کلنل وزیری بود. درگوشهای از سالن پیانو قدیمی صبا جلب توجه میکند. همان پیانویی که استاد سالها پشت آن مینشست و دستش که روی کلاویههایش میرفت ، قطعات ماندگاری چون کاروان و دیلمان و... را با سر انگشتانش خلق میکرد.
ویترین دیگری مدارک پزشکی صبا را نشان میدهد: آزمایش نوار قلب او، نسخههای پزشک و“ . «صبا در سالهای آخر عمر به دلیل ابتلا به بیماری قلبی بیشتر اوقات خود را در منزل میگذراند و سرانجام در 29 آذر 1336 به دلیل پاره شدن یکی از رگهای قلبش درهمین خانه درگذشت.» اما موزه علاوه بر آثار و یادگارهای استاد صبا ، مجموعه عروسکهای مومی با لباس اقوام مختلف ایران را که ساخته خانم منتخب صبا همسر استاد هم هست به نمایش درآورده است.
او اولین کسی است که کتابهای آموزش گلدوزی، خیاطی و عروسک سازی را در ایران نوشته است. به گفته کارشناسان، مجموعه خانم منتخب صبا کاملترین و دقیق ترین مجموعه مردم شناسی لباس اقوام ایران است.
میراث ارزشمند قلب تهران
وقتی گشت و گذار در خانه صبا به پایان میرسد، مدام از خودم این سوال را میپرسم که چرا این موزه که در نوع خودش اولین خانهموزه از یک موسیقیدان است باید اینقدر مهجور بماند که کسی ظهیرالاسلام را با این خانه به یاد نیاورد. هنوزبه این خانه که 12 سال پیش در فهرست آثار ملی قرار گرفته ، مثل یک اثر ملی نگاه نمیشود و کوششی برای شناساندن آن به شهروندان تهرانی نمیشود.
خانه صبا یادگار ارزشمندی برای قلب تهران است که باید سازمانهای مختلف از میراث فرهنگی گرفته تا شهرداری دست به دست هم بدهند تا صبا و یادگارهایش در هیاهوی کاغذ فروشیهای ظهیرالاسلام گم نشوند.
همشهری محله - 12