و سلایق را نمیتوان در قالبهای خاصی تعریف کرد. این است که نه دلایل توقیف یک اثر چندان منطقی بهنظر میرسد و نه توجیههای رفع توقیف آن. تجربه نشان داده که توقیف یک فیلم بیش از آنکه جنبههای استدلالی داشته باشد بیشتر بازدارنده است.
یعنی یک مدیر برای اینکه با اکران یک فیلم حساسیتهایی ایجاد نشود، بهراحتی صورت مسئله را پاک میکند و یک فیلم را به محاق میفرستد.
خبر رفع توقیف 3 فیلم که مهمترین آن «بهرنگ ارغوان» ابراهیم حاتمیکیا ست، در شروع کار معاون جدید امور سینمایی قطعاً اهالی سینما را خوش میآید، چون نشان میدهد متولی جدید سینما علاوه بر شناخت حوزه مدیریت خود، جسارت کافی برای جلوگیری از فشارهای بیرونی را دارد اما این جسارت کافی نیست.
بهنظر میرسد که آقای شمقدری برای مدیریت سینما دست به کاری بزند که تا پیش از این اتفاق نیفتاده است و آن هم تعریف سازوکار توقیف یک فیلم است یا تعیین خط قرمزها و چارچوبهایی که سینماگران بدانند با تطبیق کار خود با این دستورالعمل دچار مشکل نمیشوند.
در حال حاضر اگرچه نهادی؛ فیلمنامهها را تصویب نمیکند اما برای دریافت پروانه ساخت، فیلمسازان باید فیلمنامه خود را به شورای نظارت ارائه کنند. همچنین برای اکران یک فیلم هم پروانه نمایش ضروری است.
با این حساب یک فیلم قبل از ساخت تا رسیدن به مرحله اکران در 2 مرحله نظارت میشود و علیالقاعده اثری که از این 2 فیلتر عبور کرده نباید مسئلهساز شود اما در سالهای گذشته چند فیلم که پروانه نمایش هم دریافت کرده بودند، رنگ اکران به خود ندیدند و توقیف شدند.
مسلماً اگر دستورالعمل مدون و مشخصی در دست این فیلمسازان بود، نه تهیهکننده خصوصی حاضر میشد سرمایهاش را بهخطر بیندازد و نه فیلمسازان و عوامل تولید یک فیلم دست به چنین ریسکی میزدند.
اگرچه رفع توقیف فیلمها مسرتبخش و قابل ستایش است اما لزوم تدوین چنین مجموعهای که خط قرمزها و حدود را مشخص میکند، همچنان بهقوت خود باقی است. البته با تدوین چنین دستورالعملی، نیاز به هیأتی از اهل فن و کارشناسان حوزه سینما نیز هست تا تفسیر قانون هم سلیقهای صورت نگیرد؛
چیزی شبیه هیأتمنصفه یا حتی همین شورای نظارت که برخی از اعضای خانه سینما نیز در آن حضور دارند. در این صورت توقیف و رفع توقیف آثار سازوکاری مییابد که با رفتن و آمدن مدیران تغییر نمیکند.
روشی که آقای شمقدری در پیش گرفته با هر توجیه و دلیلی پسندیده است؛ حتی اگر برای بهدست آوردن دل سینماگران باشد یا تأمین فیلمهای جذاب برای جشنواره فیلم فجر پیش رو و یا هر استدلال دیگر.
اما معاونت سینمایی برای تکرار نشدن چنین وضعیتی باید قانونی عقلایی وضع کند تا سلیقه مدیران دخالتی در تحدید سینماگران نداشته باشد؛ این میشود کاری، کارستان.