اگرچه از حالا، برخی از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس به سیدمحمدحسینی، گزینه پیشنهادی احمدینژاد برای تصدی وزارت ارشاد چراغ سبز نشان دادهاند و خود او هم در این چندروزه به مجلس سر زده یا در کنار حداد عادل، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس به مترو رفته تا نمایشگاه کتابی افتتاح کند.
اینها نشان میدهد که نمایندگان مردم در خانه ملت نیز چندان حساسیتی به وزیر پیشنهادی ندارند و حساسیتها احتمالا در حوزههای دیگری غیر از فرهنگ خود را نشان خواهد داد. این هم شاید از مظلومیت بخش فرهنگ است که چون همیشه بدون حساسیت چندان دنبال میشود.
حسینی نیز در این چند روزه دربرابر خبرنگاران بیشتر قرار گرفته تا آنها از برنامهها و سابقهاش بپرسند و او نیز سوابق وزیران لاحق را پیش بکشد که مگر آنان چه سابقهای داشتند؟
اما جدا از شخصی که قرار است هدایت وزارت ارشاد را در دست بگیرد، واقعا یک وزیر ارشاد تا چه حد میتواند در امور جاری فرهنگی و هنری تأثیرگذار باشد؟
برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید دامنه تأثیر تصمیمهای یک وزارتخانه را تعیین کرد. همگان نیک میدانند که کلیه اعمال فرهنگی و هنری در این خاک پرگهر منوط به مهر تأیید ارشاد است.
هر کتابی که چاپ میشود، هر روزنامه و مجله و گاهنامهای که به زیور طبع آراسته میشود، هر فیلمی که میخواهد جلوی دوربین برود یا هر فیلمی که بخواهد رنگ پرده سینما را ببیند، هر نمایشی که میخواهد روی صحنه برود، هر نمایشگاهی که بخواهد آثاری در معرض دید بازدیدکنندگان بگذارد، هر ساز و حنجرهای که بخواهد برای عدهای از مخاطبان در یکی از سالنهای کشور نغمهای بنوازد و بخواند، یا احیانا در قالب کاست و سیدی منتشر شود، هر بازی رایانهای، هر محصول تصویری، هر اثر چاپی و هرچه در این حوزه میگنجد، وقتی میتواند در فضای جامعه انتشار یابد که وزارت ارشاد آنرا تأیید کند.
غیر از آن، عرصه فرهنگ و هنر، هزینهبر و کمدرآمد است؛ لااقل در این گوشه دنیا که تولیداتش خارج از تقاضای بازار، فرآوری میشوند و در چارچوبهای خاص عرضه میشوند. از آن روست که وزارت ارشاد تبدیل به کارفرمای بزرگی شده است که محصولات متعددی سفارش میدهد، از محصولاتی حمایت میکند و اگر دلش نخواهد بهراحتی اثری را حذف میکند یا با دیده تحدید بر آن مینگرد یا به تیغ ممیزی میسپارد.
بدین ترتیب، دامنه تأثیر ارشاد آنچنان در حوزه فرهنگ فراگیر و گسترده است که نمیتوان گوشهای خارج از اعمال نظارت آن یافت و لذا در این محدوده بیانتها، نقش کسی که سکان هدایت این کشتی را برعهده میگیرد، علیالقاعده بسیار پررنگ است.
اما مهمترین ویژگی وزیر ارشاد، سکاندار فرهنگ و هنر در این مرز و بوم چه باید باشد؟
حوزه فرهنگ، ساحت سهل و ممتنعی است؛ سهل است چون پیچیدگی ظاهری ندارد و دشوار مینماید چون، سیاستی غلط و گاه بیتجربگی آنرا سریع به ورطه نابودی میکشاند. از این منظر مهمترین ویژگی ناخدای دریای فرهنگ، شناخت زیر و بم و اوج و فرود موجهایی است که او را احاطه کردهاند.
وزیر فرهنگ باید اهالی آنرا بشناسد، از دردها خبر داشته باشد. راهکارها، میانبرها و به سلامت جستنها را بلد باشد و در یک کلام، بداند که قرار است کدام کشتی را از منزلی به منزل دیگر رهنمون کند و مهمتر خبردار باشد که قرار است در کدام منزل سفر به پایان رساند.
بسیاری از مدیرانی که پا در شئون مختلف فرهنگ گذاشتند و از چم و خم آن بیخبر بودند، راه سکوت و دست روی دست گذاشتن را پیشه کردند که نه خطری میآفریند و نه موجی میسازد.
اینگونه بود که لنگرهای کشتی فرهنگ در بسیاری از حوزهها، انداخته شده و اکنون کتابهای بیشماری در انتظار ممیزی خاک میخورند، فیلمسازان زیادی بیکار نشستهاند تا تکلیف کشتیبان معلوم شود، آثار موسیقایی فرصتی بیش از 2 روز برای کنسرت ندارند و... میتوان مثنوی هفتاد من کاغذ نوشت از این لنگر انداختنها و از این دست روی دست گذاشتنها.
اکنون وزیر فرهنگ که در روزهای آینده راهی بهارستان میشود، میراثدار انبوهی از طرحهای پیشنرفته و سوژههای خاک خورده است. او نیز میتواند راه سلف 4 سال گذشته را طی کند و در اتاق خود و معاونانش را محکم به روی هنرمندان و نویسندگان و اهالی فرهنگ ببندد یا راهی دیگر در پیش بگیرد و طرحی نو دراندازد.
این تکلیف نمایندگان مجلس است که اعتماد خود را به وزیر انتخابی فرهنگ و ارشاد اسلامی نشان دهند اما بد نیست گذشته آقای حسینی و سابقه کوتاهمدت او در انتشارات سروش بررسی شود تا معلوم شود، آیا کشتیبان جدید وزارت ارشاد در آن زمان توانست نظم و نسقی به این انتشارات مهم دهد؟ آیا مجلات سروش که در آن زمان سردبیرانی چون قیصر امینپور داشت، رشد داشتند و عملکرد آقای وزیر جدید در آن دوره به شکوفایی خاصی منجر شد؟
ظاهرا در این دریای توفانی، نه بادبانی برافراشته خواهد شد و نه لنگری کشیده میشود. بهارستاننشینان نیز به وضع موجود دلخوش کردهاند، تا آینده چه پیش آرد.