بخش عمدهای از جامعه فکری و اندیشمندان بر این باورند که جنگ هشت ساله عراق علیه ایران، با اتمام عملیاتهای نظامی به پایان رسیده است و اکنون صرفا فرهنگ و اندیشه شکل گرفته در آن سالهاست که باقی مانده و میبایست مورد توجه قرار گیرد.
گروه دیگری از فعالان فرهنگی و حتی سیاسی برخلاف این نظر هستند و معتقدند اگر جنگ در بعد نظامی خود پایان یافته اما ابعاد اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی آن همچنان باقی است و اثرات خویش را دارد. اغلب صاحبان هر دو دیدگاه هرگز زنان را در طول هشت سال دفاع مقدس و سالهای پس از آن یا ندیدند و یا بسیار کلیشهای به آن پرداختند و درواقع در تمام این سالها زن در حاشیه ماند یا کمتر دیده شد.
این در حالی است که بسیاری از فعالان به اصطلاح فمینیستی در ایران فریاد میزدند و باز هم در این سروصداها کسی از زنان موثر در حوزه دفاع مقدس و جنگ تحمیلی یادی با بررسی تاریخ دفاع مقدس از نخستین لحظات آغاز آن که به تاریخی قبل از آغاز رسمی آن در سیویکم شهریورماه برمیگردد، خواهیم دید اولین آسیبها در جنگ به زنان وارد شده و همچنین نخستین هستههای مقاومت در برابر تجاوز ارتش عراق با حمایت کامل و تشویق و حتی حضور زنان صورت گرفته است.
همچنین با تهاجم رسمی ارتش عراق به کشورمان و ورود به روستاهای اطراف خرمشهر، باز این زنان بودند که مقاومت را شکل دادند و مسلما شدیدترین آسیبهای جسمی و روحی را متحمل شدند. اگر امروز وضعیت خانوادههای شهدا، جانبازان و ایثارگران و آزادگان به درستی مورد نقد و بررسی قرار گیرد، درخواهیم یافت فصل عظیمی از مقاومت آن سالها، به واسطه نگاه عمیق و درست زنان از موقعیت اجتماعی و سیاسی آن دوره شکل گرفته است.
آنچه در این مقال دنبال میشود، فیالواقع تلاشی است برای روشن شدن فداکاری و ایثاری که تا به حال یا طرح نشده و یا بسیار مختصر و گذرا بوده اما خالق آن زنان بودند.
کتاب عکسها و مکثها
اگر کتاب عکس سعید صادقی، این عکاس بیبدیل دفاع مقدس را ورق بزنیم با تصویری از حضور زنان در خرمشهر مواجه میشویم که حتی امروز هم برای بسیاری از دختران و زنان و مردان تعجبآور است. درست در زمانی که هر لحظه امکان سقوط خرمشهر بود وحتی بسیاری از فرماندهان وقت نیز این شهر را ترک کرده بودند، گروهی ازدختران و زنان در شهر ماندند تا حتی اگر با شستن پیراهن یک نیروی مقاوم هم که شده مانع از سقوط شهر شوند.
این تصاویر شاید کمترین نماد از تلاش زنان باشد. البته تلخترین اخبار نیز در روزهای نخست جنگ به زنان ودختران سوسنگرد اختصاص یافت که یقینا اگر انعکاس درست مییافت، مردم جهان را عزادار میکرد. یقینا امروزه زمان آن رسیده تا نقش زنان در سالهای دفاع و پس از آن را بررسی کرده تا شاید فتحبابی شود برای تقدیر از زنانی که هنوز در حال مقاومت در برابر دشمناند.
زنان درگیر جنگ
گروهی دیگر از زنان، جمعی بودند که ترجیح دادند مستقیما درگیر جنگ باشند و به عناوین مختلف در مناطق عملیاتی نقشآفرینیکنند. زنان امدادگر و پزشک بخش عمدهای از این گروهاند. همچنین از بین خبرنگاران زن نیز گروهی خود وارد معرکه شدند و ناگفته نماند که سالهای بعد خاطراتشان خبرساز شد.
البته در این بین و در همان روزهای نخست جنگ بخشی از زنان که در مقاومت شهری شرکت داشتند و یا گروهی از آنان که در حال ترک مناطق اشغالی بودند، به اسارت نیروهای بعثی درآمدند که خود این گروه توانستند فصل جدیدی در مقاومت در اسارت را شکل دهند.
حضور زنان در اردوگاههای عراق از دو بعد قابل بررسی است؛ نخست دلیلی است برای اثبات متجاوز بودن رژیم صدام چرا که اگر جمهوری اسلامی ایران به هر شکل و نوع قصد درگیری نظامی با رژیم عراق را داشت، ابتدا مناطق مسکونی نزدیک مرز را از زنان و کودکان تخلیه میکرد و بحث دوم که بیشتر به موضوع این مطلب مرتبط است، نحوه و نوع مقاومت زنان اسیر ایرانی است. خاطرات این گروه بیانگرتاثیر حضور زنان در مناطق عملیاتی و همچنین شکلدهی به مقاومت سایر اسرا در اردوگاههای عراق است.
زنان و نقش مخفی مانده در دفاع
اما گروه دیگری از بانوان نیز در آن سالها نقشآفرینیکردند که البته حضورشان هنوز در سایه مانده است. همسران شهدا، جانبازان و آزادگان بیشک نقش بسیار حساسی را برعهده داشتند که همچنان در سایه باقی مانده و از جمله مسائل ناگفته جنگ تحمیلی است.
بسیاری از همسران شهدا پس از شهادت شوهرانشان دو وظیفه را برعهده گرفتند؛ وظیفه مادری و تربیت فرزندان و مدیریت داخلی خانه و همینطور وظایف همسر شهیدشان را که درواقع هم پدر بودند و هم مادر و دراین بین میبایست فرهنگ و مبانی اعتقادی که مرد خانه جان خود را فدای آن کرده بود به فرزندان آموزش میدادند.
با یک نگاه بسیار ساده به فرزندان شهدا و موفقیتهای علمی، فرهنگی و اجتماعی آنان – حتی در سطح فامیل و اقوام – درمییابیم که همسران شهدا بااین دیدگاه که باید مروج اندیشه همسران خود باشند، توانستهاند به بهترین شکل ممکن و با وجود تمام موانع و مشکلات اجتماعی، اقتصادی و روحی، فداکارانه وظیفه خود را انجام دهند. هرچند که بسیاری معتقدند آنچه همسران شهدا برای فرزندان خود صورت دادند، ایثار، ازخودگذشتگی و فداکاری بوده است.
زنان انتظار
همسران آزادگان نیز نمادی از صبر و مقاومت هستند تصور اینکه دختر جوانی به عقد درآید و همسرش بعد از مدت بسیار کوتاهی به اسارت گرفته شده و پس از 10 سال مرد جوان با ظاهری شکسته و پیر و نحیف بازگردد بسیار سخت خواهد بود. همسران اسرا در تمام مدت اسارت شوهرشان حتی امیدی به بازگشت آنها نداشتند. در این بین بسیاری عهدهدار تربیت فرزندان خود نیز بودند و گروهی درست چند روز بعد از ازدواج، خبر اسارت شوهرانشان را دریافت کردند.
بخش گستردهای از این زنان سالها انتظار را به جان خریدند و درواقع به نمادهای صبر و مقاومت بدل شدند و ناگفته نماند که پس از بازگشت همسران خود، وظیفه پرستاری از روح و جسم بیمار و شکسته آنها در مدت اسارت را برعهده گرفتند و این وظیفه را تا امروز به بهترین شکل به انجام رساندهاند.
‹‹همسران انتظار›› حکایاتی را در دل دارند که یقینا طرح آنها میتواند راهکار مردانه زیستن باشد. به تصویر کشیدن زندگی در روزگار انتظار، میتواند روایتگر زندگی پرمشقت همراه با آرزو و امید گشایش باشد.
همشهری جمعه