تاریخ انتشار: ۴ آذر ۱۳۸۵ - ۰۹:۴۱

عباس ثابتی راد: شگفت‌انگیز است. تهران در طول صد سال از عمر مدیریت شهری‌اش، 57 شهردار را به خود دیده.

 در واقع از همان روزهای آغازین که برای اولین بار میرزا عباس خان مهندس‌باشی به عنوان اولین بلدیه چی (شهردار) انتخاب شد تا سه سال بعد که نوبت به دکتر خلیل خان ثقفی اعلم الدوله بلدیه چی تهران رسید، می‌شد انتظار داشت که این سنگ بنا تا سالها بعد حفظ شود و مهمترین ویژگی مدیریت شهری عوض شدن گاه و بیگاه آن باشد و کمتر شهرداری بتواند این سنت معهود را کنار زده و زمان قابل توجهی را بر صندلی شهرداری تکیه زند.

 توجه به عمر مدیریت شهری تهران می‌تواند بسیاری از واقعیت‌های تلخ این شهر هشت میلیون نفری را برایمان آشکار کند و بسیاری از معضلات این شهر پر مشکل را توجیه‌پذیر نشان دهد. نام تعداد 57 شهردار در عمر صد ساله شهرداری تهران می‌درخشد. مردانی که در روزهای آغازین فعالیتشان در مسند شهردار، گمان می‌کردند می‌توانند افسار مشکلات این شهر را در دست گیرند و با تکیه بر تجارب خود، پایتخت فرتوت و لغزان را به سرانجامی خوش برسانند.

اما هنوز این رویای شیرین رنگ نباخته بود و در انبوه معضلات شهری که همیشگی به نظر می‌رسید فراموش نشده بود که بلافاصله رویای رنگین دیگری در اندیشه فردی دیگر جان می‌گرفت و مسند شهرداری مانند یک غنیمت ارزشمند دست به‌دست می‌شد، انگار نه انگار که این شهر پر جمعیت و گسترده ، نیاز به برنامه‌ریزی‌های کلان و ثبات مدیریت دارد.

 در واقع شهر تهران جز در چند دوره هیچ‌گاه نتوانست از سایه شوم تغییر و تحولات آنی مدیریت‌اش رهایی یابد و شهرداران کم‌دوام آن هر روز جایشان را به نفر بعدی می‌دادند. گویا صندلی شهرداری پایتخت، پایه‌های لرزانی داشت و کمتر شهرداری توانست بر این اریکه چموش تکیه زند و سالها به عنوان شهردار در مسند مدیریت شهری باقی بماند.

 حتی کمتر از یک سال

اگر با نگاهی واقع‌بینانه به مسائل شهری بنگریم، پذیرفتن این نکته که هر پروژه عمرانی زیربنایی که بتواند از مشکلات شهر بکاهد، بیش از دو سال طول می‌کشد، چندان عجیب نیست. اجرای پروژه‌های شهری در تهران با وسعت و گستردگی‌شان، حداقل چند سالی به طول می‌انجامد، این در حالی است که متوسط عمر مدیریت شهری تهران در حدود 19 ماه است. به واقع تهران در تاریخ صد ساله مدیریت شهری با داشتن 57 شهردار، تا به امروز چندان در راه‌اندازی برنامه‌های زیرساختی‌شان موفق نبوده و در این میان هر که آمد عمارتی نو ساخت.

کوتاهترین زمان شهرداری در تهران

سید رضا زواره‌ای

1359

کمتر از یک ماه

ارسلان خلعتبری

1330

در حدود یک ماه

 مصطفی قلی رام

 1320

 یک ماه

تقی خواجه نوری

1317

کمی بیشتر از یک ماه

با ثبات ترین شهرداران تهران

کریم خان بوذرجمهری

1312_1302

120 ماه

غلامحسین کرباسچی

 1377_1368

 108 ماه

غلامرضا نیک پی

 1356_1348

89 ماه

ابراهیم خان یمین السلطنه

1299_1292

 72 ماه

مسلماً بسیار شگفت‌انگیز است که متوسط عمر مدیریتی این شهر بزرگ، این‌قدر ناچیز است. 19 ماهی که زمان زیادی برای شناخت یک شهر و آگاهی از معضلات و پیش‌بینی یک برنامه منسجم نیست. به عبارتی شهرداران این شهر در طول فعالیت صد ساله شهرداری فرصت اجرای برنامه‌هایشان را نیافته‌اند و هنوز با ساختار عریض و طویل این شهر آشنا نشده بودند که بلافاصله مسندشان را در اختیار دیگران گذاردند و این ماجرا مثل کلاف سردرگمی سالها به اندام فرتوت و فرسوده این شهر چنگ انداخته است.

به واقع سهم تهران از ثبات مدیریتی چنان ناچیز است که اگر یک شهردار چند سالی در این مسند به فعالیت می‌پرداخت و پروژه‌های عمرانی و شهری معدودی را به سامان می‌رساند، یک انقلاب در تاریخ مدیریت آن محسوب می‌شد. پایتخت در طول سالهای متمادی حیات خود، کمتر توانست از این موهبت بهره ببرد.

 اگر در روزگاری، شهردار تهران، چند سالی بر مسند پرترافیک مدیریت شهر تکیه می‌زد، ناگهان چهره پایتخت تغییر می‌کرد و این شهر از دام مشکلات همیشگی رهایی می‌یافت و سیمایی نو و دگرگون به خود می‌گرفت.

 اما انگار این تنها یک فرض محال بود و پایتخت در طول صد سال مدیریت شهری‌اش تنها در سه دوره توانست رنگ ثبات بگیرد و نشانه‌های تحول را در خود ببیند. سه دوره‌ای که خیلی خوب در حافظه مردم این شهر برای خود جایی باز کرد و به عبارتی نقطه عطف مدیریت شهری قلمداد شد.

 اگرچه در تمام این سالها مدیریت شهری در تهران فعال بود و این شهر را به‌رغم تغییر و تحولات گاه و بیگاه اداره می‌کرد، اما شاید هیچ‌کدام از شهرداران نتوانستند راهی را که مدیران سه‌گانه‌ای که به واسطه ثبات مدیریت توانسته بودند، چهره شهر را دگرگون کنند، در پیش گیرند.

 بی‌تردید یکی از مهمترین عوامل در عدم دستیابی شهرداران متعدد به موفقیت، نداشتن زمان کافی برای انجام برنامه‌هایشان بود. به عبارتی کمتر شهرداری این اقبال را داشت تا بتواند زمان قابل توجهی بر مسند شهرداری تکیه زند و بتواند شهر را رشد دهد و به سمت آینده‌ای روشن به پیش ببرد.

مرور یک آمار

 در میان شهردارانی که در مدت صد سال بر صندلی ساختمان شهرداری تکیه زده‌اند می‌توان به آمار جالب توجهی دست یافت. از میان 57 شهردار تهران بودند شهردارانی که کمتر از یک ماه به عنوان شهردار سکان مدیریت این شهر را در دست گرفتند یا شهردارانی که دوبار به عنوان شهردار بر تهران مدیریت کردند.

جالب است اگر بگوئیم که برخی از شهرداران در نخستین مرتبه از انتصاب‌شان پس از چند ماه فعالیت به دلیل ناکارآمدی و عدم کفایت از کار بر کنار شدند و پس از چندی دوباره به خاطر کاردانی و لیاقت توانستند! به مقام شهردار تهران منسوب شوند. شاید مروری بر آمار به‌دست آمده برخی نکات جذاب و جالب را در خود داشته باشد.

پایتخت در طول صد سال تاسیس شهرداری چهار شهردار یک ماهه را به خود دید. تقی خواجه نوری در سال 1317، مصطفی قلی رام در 1320 ، ارسلان خلعتبری در 1330 و سید رضا زواره‌ای در سال 1359. در میان شهرداران یک‌ماهه پایتخت، کمترین عمر را زواره‌ای داشته که مدت مدیریت‌اش بر پایتخت کمتر از یک ماه بود.

تعداد شهرداران تهران که مدت پنج ماه یا کمتر را به عنوان شهردار تهران معرفی شده‌اند در حدود 12 نفر است. فضل‌اله بهرامی، فتح‌اله فرود، عباسقلی گلشائیان و حسین بنکدار در زمره شهرداران پنج ماهه تهران هستند.

 از سویی شهردارانی که یک سال یا کمتر بر صندلی شهرداری تهران تکیه زده‌اند، در حدود 10 نفر هستند. که از آنان می‌توان به جواد شهرستانی، مهدی نامدار و محمد حسین ملک مدنی اشاره کرد.اما 26 شهردار از یک سال تا سه سال بر تهران مدیریت کرده‌اند که بیشترین تعداد از میان 57 شهردار را تشکیل می‌دهند.

موسیو ایپکیان،‌ مهدی مشایخی، غلامحسین ابتهاج، موسی مهام، احمد نفیسی، مرتضی الویری و محمود احمدی‌نژاد در این گروه قرار دارند. این شهرداران هرکدام توانسته‌اند، تاثیری محسوس بر شهر بگذارند و موجب تغییر پایتخت شوند. اما شهردارانی که توانسته‌اند شهر را به نحو قابل قبولی سامان دهند و نظم و نظامی بدهند دارای ثبات بیشتری در مدیریتشان بوده‌اند.

آنان با توجه به طولانی بودن عمر مدیریتشان توانستند گام‌های موثری در شهر بردارند و به نوعی نقطه عطفی باشند بر نظام فرسوده پایتخت. ابراهیم خان یمین السلطنه که توانست بلدیه را سامان‌دهی کند و ساختمانی نیز برای آن تهیه کند و کارمندانی برای آن استخدام کند و اولین گام‌ها را برای تثبیت این اداره نوپا بردارد. او در حدود 72 ماه از سال 99_1292 به عنوان بلدیه‌چی مشغول به کار بود.

سرتیپ کریم خان بوذرجمهر ، یار غار رضا خان پهلوی رکوردی به یاد ماندنی از خود به جا گذاشت. او بر این اریکه همیشه بحران زده توانست 120 ماه دوام آورد و تهران را از یک شهر پر گرد و غبار و فراموش شده به شهری مدرن تبدیل کند و آن را به عنوان  پایتخت کشور شأن و مرتبه‌ای بدهد. او از سال 1302 تا 1312 در تهران شهردار بود و به‌دلیل بیماری از این منصب کنار رفت.

سرتیپ قلی هوشمند که جانشین بوذرجمهر شد با 48 ماه مدیریت از سال 17-1313 بر کرسی شهرداری نشست و توانست برخی اقدامات بوذرجمهری را ادامه دهد. در سال 1348 نوبت به غلامرضا نیک‌پی رسید. او توانست 89 ماه شهردار تهران شود. اولین طرح جامع تهران در دوره او به بار نشست  و تدوین قوانین شهری از دیگر کارهای اوست. او تا سال 1356 شهردار تهران بود.

ششمین شهردار تهران به لحاظ متوسط عمر مدیریت شهری محمد نبی حبیبی بود. او از سال 1362 تا سال 66 شهردار تهران بود. او بسیاری از معضلات شهری را ساماندهی کرد. اگرچه در زمان او به دلیل بروز جنگ تحمیلی حبیبی فرصت چندانی برای اقدامات زیربنایی نیافت و تهران در زمان او زیر موشک‌باران قرار داشت. 44 ماه مدیریت او در تهران بیشتر دستخوش عوارض ناشی از جنگ بود.

 از سال 1368 تا 1377 غلامحسین کرباسچی بر صندلی شهرداری تکیه زد. او توانست تهران را دگرگون کند و با تدبیر سیمای شهر را از قالب گذشته درآورده و به شهری مناسب برای زندگی تبدیل کند. کرباسچی با اقداماتی رویای انتقال پایتخت را محو کرد و دوباره این شهر  را به هیأت یک پایتخت درآورد.

 بسیاری از اقداماتی که وی انجام داد و به ثمر رساند هنوز هم در حافظه این شهر باقی مانده است. کرباسچی در حدود 108 ماه به عنوان شهردار تهران مشغول به کار بود.

کیمیایی به نام ثبات مدیریت شهری

 شاید به ظاهر چندان عجیب نباشد، مرور واقعه‌ای که بر مدیریت شهری تهران گذشته این‌که این شهر از آغاز فعالیت بلدیه مشابه امروز 57 شهردار را به خود دیده است و متوسط عمر مدیریت شهری در پایتخت بزرگ کشور، کمتر از 19 ماه است، چندان شگفت نیست. چراکه این گوهر کمیاب را در کمتر عرصه‌ای از مدیریت کشور می‌توان یافت.

اگر تهران امروزه چندان حال و هوای خوشی ندارد و به‌لحاظ شهری جزو شهرهای آلوده و غیراستاندارد جهانی است، نمی‌توان از تأثیر این عدم ثبات در ساختار مدیریت شهری اش غافل ماند. به‌واقع هنگامی‌که تونل رسالت، یکی از مهم‌ترین پروژه‌های شهری تهران در حدود 9 سال به‌طول می‌انجامد و حدود چهار شهردار را به خود می‌بیند، واقعا چه توجیهی می‌توان آورد؟ چگونه می‌توان تأخیر در احداث پروژه‌های مختلف را توجیه کرد؟ این اتفاق چندان غیرمعمول نیست.

در این شهر بسیاری از برنامه‌های شهری، سال‌ها از مدیری به مدیری دیگر به ارث می‌رسد، بالاخره آن‌که تواناتر است، موفق می‌شود مهر پایان بر آن بزند. اما این سرنوشت شوم تا کی بر تهران حکمفرما خواهد بود. آیا هنوز هم قرار است که در آمارهای جهانی که هرساله از سوی سازمان‌های مختلف زیست‌محیطی، اقتصادی، رفاهی و... منتشر می‌شود، نزول کنیم و شاهد تهرانی باشیم که دیگر جایی برای زندگی نیست.


بی‌تردید، شهروندان تهرانی، اولین و مهم‌ترین قربانیان این تغییر همیشگی مدیران شهری‌اند. آنانند که  به‌دلیل نبود ثبات مدیریت شهر، زندگی در گردوغبار و آلودگی و ساعت‌ها در ترافیک ماندن را پذیرفته‌اند. اگر تهران دارای ثبات در مدیریت‌اش باشد، بسیاری از معضلات که هم‌اکنون لاینحل نشان می‌دهند، به‌آرامی رنگ می‌بازند و تهران رفته رفته به‌سوی شهری متعادل و مناسب به پیش می‌رود.


براساس تجارب هرچند محدود اما قابل تکیه می‌توان نتیجه ثبات مدیریت شهری تهران را به‌خوبی پیش‌بینی کرد. همانگونه که در سه دوره مختلف این شهر، تجربه خوبی از مدیریت‌اش به‌دست آورد و توانست در آن دوران، سیمایی به غایت مطلوب به خود بگیرد، مسلما با تکرار این تجربه، می‌توان شاهد جهش این شهر پردغدغه بود. با مروری به شیوه مدیریتی شهرهای بزرگ جهان و ثبات مدیریت آنان، می‌توان آثار و نتایج آن‌را در شهر دید. بی‌تردید ثبات مدیریت یک جلوه بیرونی دارد و آن هم نظم و نظام ساختار شهر است.

به‌عبارتی، ثبات مدیریت شهری می‌تواند موجب ایجاد حاشیه امنی شود برای مدیرانی که با تکیه بر آن برنامه‌ها و اهدافی را طرح کرده و برای رسیدن به آن شهر را به پیش ببرند. گویا این گوهر نایاب چونان کیمیا دست‌نیافتنی است و تهران هنوز نتوانسته به هیأت یک پایتخت، مولفه‌های یک شهر را داشته باشد.