تصور چهره بهتزده سردبیر نشریه کار مشکلی نیست. او آهی میکشد و از قفسه کتابخانه پشت سرش، یک جلد از شمارههای کتاب هفته را به دست جوان دانشجو داده، میگوید: «پنجاه سال پیش ممیز این کار را کرده پسر».
و دانشجو سادهدلانه جواب میدهد: «همون پدر گرافیک ایران»؟قطعاَ ممیز در بیست و چند سالگی نمیدانست و شاید هم دوست نداشت به او لقب پدر گرافیک بدهند. او جوان بود و جویای نام، اما میدانست نوآوری، ابداع و یگانه بودن در عرصه هنر حتماً به موفقیت میرسد. چاشنی پشتکار، تداوم و صبر و حوصله هم بیتاثیر نیست و نباید انتخابهای درست را از نظر دور داشت.
اما به نظر خیلی از دوستان ممیز آنچه او را از دیگر گرافیستها جدا میکرد، تجربهگراییاش بود. در نظر بگیرید همان دانشجوی ساده دل به سراغ همان سردبیر برود و بگوید: «ببین من یک فکر بکر دیگه دارم. بیا داستانهایتان را روی CD با تصویرهای سه بعدی و به صورت مجازی برای خوانندگان یا بهتر است بگوییم بینندگانتان طراحی کنیم».
جوابهای سربالای سردبیر، قابل پیشبینی است، اما آنچه را که نمیدانیم روش جلب اعتماد دانشجو است، بهطوری که سردبیر را به نوآوری و سرمایهگذاری بر روی چیزهای تازه ترغیب کند.
آنچه ممیز به لحاظ دیدگاهی وارد عرصه گرافیک تبلیغاتی در ایران کرد، همین گوش دادن به خواسته کارفرما و ایجاد یک فضای قابل اعتماد بود تا آنجا که کارفرما، گرافیست را مشاور و محرم اسرار خود بداند و به او صادقانه بگوید معایب کالایش چیست و مزایای آن کدام است.
دیدگاه مشاوری ممیز زمینه در اعتقادات و مرام حرفهای داشت و این آییننامه اخوت و کاری ممیز طوری بود که به راحتی همه اذعان دارند او پدر گرافیک ایران است چرا که از جیب خود میزد تا بچههایش سرپا بایستند و مستقل و با اعتماد به نفس وارد بازار کار شوند.امروز که یک سال از درگذشت او میگذرد، میتوان مویه سر داد که وای بر ما که او رفت، اما فضای هنری و حرفهای گرافیک در ایران، بیشتر از آنکه نیازمند ذکر مصیبت فقدان او و شرح سجایای اخلاقیاش باشد، نیازمند تحلیل و بررسی روش کاری کسی است که اخلاق حرفهای را در تمام شئون کاری خود رعایت میکرد.
وقتی هنرمند، هنرمند است هیچ مرام و آیینی جز هنرمندانه زیستن را برنمیتابد. اما وقتی حرفهای شد، باید بداند رعایت اخلاق هنرمندانه، تضمین کننده روحیه حساس او در بازار کار است وگرنه بهجای آنکه او بازار را به عطر هنر تلطیف و زیبا کند، این مناسبات خشک اقتصادی بازار است که بر طبع روحانیاش،چیره شده و از او یک کاسب میسازد.
مرور زندگی حرفهای ممیز سراسر نشاندهنده اهمیت او به مرام و اخلاق هنری و حرفهای است تا پیشرفتهای مادی و مالی و تاکید بر این بخش از زندگی پدر گرافیک ایران، میتواند برای فرزندان خلفش نوعی مرامنامه اخوت هنری قلمداد شود. منظور آن است که ذات گرافیک، ریشه در جنبههای اقتصادی و سفارش کارفرما دارد، از این رو هنرمند گرافیست با رعایت اصول اخلاقی میتواند خود را در برابر گرایشهای غیرهنری و تجاری مصون کند.اگر پرسیده شود این اصول اخلاقی یا مرامنامه اخوت چیست، بهراحتی میتوان زندگی حرفهای مرحوم ممیز را الگو قرار داد.