ماجرا از این قرار بود که این زوج در آپارتمان محل سکونتشان مقداری مواد مخدر نگهداری میکردند و گروهی از سارقان پس از آگاهی از این موضوع با تهدید اسلحه وارد خانه آنها شدند و مواد مخدرشان را به سرقت بردند.
این زوج که خیلی عصبانی شده بودند و کاری از دستشان بر نمیآمد با پلیس تماس گرفتند و از ماموران خواستند که سارقان مواد مخدر را دستگیر کنند.
هنگامی که ماموران برای بررسی بیشتر به خانه آنها آمدند، متوجه شدند که مقدار زیادی مواد مخدر در این خانه وجود دارد و در واقع این زوج، قاچاقچی مواد مخدر هستند.
عاقبت حواسپرتی
آمستردام: در حالی که تصور میشود سارقان افراد زرنگی هستند اما گاهی بیدقتی خود آنها سرانجام موجب به دام افتادنشان میشود. این اواخر هم یک سارق با دست خودش به دام پلیس افتاد.
این مرد 40 ساله در حالی که بسیار آرام به نظر میرسید وارد شعبه بانک شد و بدون اینکه توجه دیگران را جلب کند از صندوقدار خواست همه موجودی صندوق را داخل کیسه بریزد و به او بدهد.
وی به صندوقدار گفت در صورتیکه رفتار مشکوکی از خودش بروز دهد با اسلحه او را خواهد کشت. به این ترتیب صندوقدار به درخواست او عمل کرد و این مرد بدون کوچکترین دردسری از بانک خارج شد.
این در حالی بود که او برای طبیعی نشان دادن اوضاع هنگام ورود به بانک کیف پولش را از جیبش بیرون آورده بود و هنگام تهدید صندوقدار آن را روی پیشخوان جا گذاشت. به این ترتیب ماموران مشخصات او را از روی کارت شناساییاش پیدا کرده و در خانهاش، او را دستگیر کردند.
علاقه به خواندن روزنامه
کانبرا: فراموشکاری روزنامهپخش کن، سرگردانی 9 ساعته را برای پیرمردی 81 ساله به دنبال داشت. این پیرمرد عادت داشت هر روز روزنامه صبح را مطالعه کند و در طول سالیان دراز به این کار دلبستگی شدیدی پیدا کرده بود.
این در حالی بود که فراموشکاری روزنامهپخشکن موجب شد که روزنامه به دست این پیرمرد نرسد. او که به هیچ وجه نمیتوانست این موضوع را تحمل کند، تصمیم گرفت خودش برای خرید روزنامه از خانه خارج شود اما کهولت سن موجب شد که نشانی روزنامهفروشی را گم کند و به این ترتیب در بزرگراهها سرگردان شود.
او بیش از 9 ساعت رانندگی کرد و سرانجام با تمام شدن بنزین خودرواش در یک پمپبنزین توقف کرد و از کارگر پمپبنزین نشانی روزنامه فروشی را پرسید. او به خبرنگاران گفت که غرورش اجازه نمیداد از کسی نشانی را بپرسد و به همین دلیل در بزرگراهها گم شده است.
سارق دلرحم
نیویورک: حس ترحم و مهربانی یک سارق جوان موجب دستگیریاش شد. این سارق با تلاش فراوان وارد خانهای شده بود که ساکنانش به خرید رفته بودند. به همین دلیل با خیال راحت سرگرم جستجو برای پیدا کردن اشیای با ارزش شد.
این در حالی بود که کودک شیرخوار این خانواده در اتاقش به خواب عمیقی فرو رفته بود اما سر و صدای سارق، کودک را از خواب بیدار کرد. او بلافاصله گریه سر داد و سارق هم که خیلی دستپاچه شده بود تصمیم گرفت با شیر دادن به کودک او را آرام کند.
او از یخچال شیر بیرون آورد و پس از گرم کردن شیر آن را در شیشه شیر ریخت. اما همین اقدام موجب شد که اثر انگشتش روی گاز باقی بماند و ماموران از همین طریق این جوان 22 ساله را که سارق سابقهداری بود، دستگیر کردند. او پس از دستگیری ادعا کرد که صدای گریه کودک دلش را به رحم آورده و موجب شده بود که فراموش کند برای سرقت به این خانه رفته است.