زینب‌السادات افتخاری: مجموعه «عملیات 125» سریالی است درباره فعالیت‌های ماموران آتش‌نشانی که در دو بخش ساخته شد؛

بخش اول آن، سال گذشته از شبکه تهران پخش شد که بهروز افخمی کارگردانی‌‌اش را برعهده داشت. پخش سری دوم این مجموعه چند هفته‌ای است آغاز شده و البته با وجود اینکه در ادامه ساخت سری اول مجموعه است اما تفاوت‌هایی با سری اول آن دارد از جمله تغییر کارگردان و تغییر بازیگران. این بار محمدرضا آهنج بر صندلی کارگردانی تکیه زده  و تعدادی از بازیگران هم تغییر کرده‌اند و بعضی هم جانشین بازیگران دیگر شده‌اند.

حال باید صبر کرد و دید این بار چه اتفاقاتی قرار است در پس داستان‌های این سریال رخ دهد. به گفته آهنج قرار است این سریال در چند فاز و در حدود 100 قسمت تولید شود که تاکنون حدود 30 قسمت آن ساخته شده است؛ پس این سریال اکشن ایرانی راه طولانی‌ای  پیش‌رو دارد.

  • چه شد که ساخت سری دوم سریال عملیات 125 را بر عهده گرفتید؟

اتفاقاتی که در سری دوم نسبت به سری اول رخ می‏دهد اکشن‌تر و حوادثی‌تر است و به‌دلیل پیشینه کارهایی که داشتم بر مبنای حوادث و   اکشن تهیه‌کننده کار از من دعوت کرد.

  • از اینکه ادامه ساخت کار شخص دیگری را پذیرفتید، نترسیدید؟ با توجه به اینکه ذهنیات کارگردان سری اول برای مخاطب کاملا روشن بود؟

جای تامل داشت ولی ترس نه. اساسا هدف‌گذاری‌ای که در سری دوم شد، حکایت از آن داشت که با سری اول متفاوت است. در سری اول این سریال، شخصیت پردازی و معرفی شخصیت‌ها را داشتیم و در سری دوم فضا و نوع نگاه و ماجرا متفاوت بود و می‌طلبید یک نیروی دیگر وارد کار شود و آن‌را اجرا کند در نتیجه من اسم آن را ترس نمی‌گذارم بلکه اسمش را تامل می‌گذارم.

  • به نوعی در سری دوم سریال عملیات 125 احساس می‌شود که کار انسجام لازم را ندارد و نسبت به گذشته تغییراتی داشته است، از جمله بازیگران کار و جایگزینی بازیگران دیگر با همان شباهت‌ها و همان نام‌ها. چرا اینگونه شده‌است؟

صحبت‌هایی با علیرضا افخمی به‌عنوان ناظر کیفی، تهیه‌کننده و نویسنده کار داشتیم که آن فضا و آن آدم‌ها را اگر می‌شود تکرار نکنیم و همه چیز نو باشد. این حرف من شاید به مذاق دوستان خوش نیامد ولی نیت من این بود که فضای جدید را با آدم‌های جدید تجربه کنیم. اما زمانی به کار اضافه شدم که تا حدود 10 قسمت از کار کامل نوشته شده بود و طرح کلی قسمت‌های دیگر هم شکل گرفته بود و منتظر پایان کار بودند.

تغییر بازیگران هم به ناچار  صورت گرفت؛ به خاطر فاصله‌ای که بین ساخت دو سری سریال افتاد نمی‌توانستیم همه بازیگران را در کنار خود داشته باشیم. یکسری هم که به خاطر خود داستان کنار گذاشته شدند. ما در سری اول یکسری جوان داریم که می‌آیند آموزش می‌بینند و در پایان این آموزش فیلم تمام می‌شود و در سری دوم دیگر در جایگاه آموزش و استخدام نیستیم و به تبع داستان بعضی از این آدم‌ها را نمی‌بینیم. شخصیت‌ها وقتی در ایستگاه‌ها مستقر می‌شوند قطعا با آدم‌های جدید و فضای جدید و خون تازه‌ای که در رگ فیلمنامه جاری می‌شود روبه‌رو می‌شوند.

  • ولی می‌بینیم که از مجموعه آدم‌های سری اول فقط چند نفر مانده‌اند که نقش‌های  آنها هم تغییر کرده‌ و به نوعی مخاطب را در قسمت‌های ابتدایی سردرگم کرده و اصلا مشخص نیست که چرا این اتفاق افتاده است  که بازیگری به جای بازیگر دیگر آمده و همان نقش را بازی می‌کند!

ما قراردادی با بازیگران نداشتیم که باید مثلا تا 60قسمت در اختیار این کار باشند. اگر بازیگری جایگزین بازیگر دیگر شده است به‌دلیل نبودن بازیگر اول است. من خیلی دوست داشتم حتی نام سریال تغییر کند و داستان یک سری آتش‌نشان باشد که اتفاقات سریال با آنها پیش می‌رود و اهداف آتش‌نشانی به‌عنوان سفارش‌دهنده کار هم در نظر گرفته شود.

ما یک قصه داشتیم که تکلیف نقش‌ها همه مشخص بود و من وفادار به آن قصه بودم. این پروژه قرار است در 100 قسمت طراحی و ساخته شود و در چند فاز کار می‌شود؛ قطعا در سری‌های بعدی به‌ این شخصیت‌هایی که در سری اول بودند و در سری دوم نیستند  پرداخته می‌شود. تا 100 قسمت راه بسیاری وجود دارد و می‌توان به تمام آن شخصیت‌ها پرداخت. قبول دارم که خلأ شخصیتی مثل دکتر هجرتی در این کار وجود دارد و می‌بایست به آن پرداخته می‌شد؛ ما تا جایی که می‌شد به شخصیت‌ها وفادار بودیم.

  • تغییر بازیگران با این صحبت شما تا حدودی درست است اما ما شخصیتی مثل حسین را داریم که در ذهن مخاطب به خاطر شیرین کاری‌هایش ماندگار شده است و حالا در این مجموعه می‌بینیم که او کاملا متفاوت از گذشته است و حتی این تفاوت را در گریم چهره او هم می‌توانیم ببینیم؟

درست است که به گریم جدیدی رسیده‌ایم ولی هر کارگردانی یک مذاق و سلیقه‌ای دارد و این سلیقه من بود که امیدوارم مخاطب هم خوشش بیاید. شخصیت حسین و بانمکی او همچنان تداوم دارد ولی در این تغییرات چیزی ثابت نمی‌شود که آن بهتر بوده یا این بهتر است. ما اشتباه استراتژیکی که داشتیم این بود که به‌عنوان سازنده باید اصرار می‌کردیم که از آن سری فقط یک نام و نشان داشته باشیم و تنها یادی می‌کردیم تا بگوییم این سری دوم مجموعه است و اگر اینطور بود این شائبه برای بیننده به‌وجود نمی‌آمد ولی سازنده اصرار داشت که بگوییم این در تداوم آن بخش از سریال است. ما دو فضای متفاوت داریم و تنها وفادار به سری اول بوده‌ایم.

  • همیشه در کارهای ادامه دار می‌بینیم که سری اول بهتر از سری دوم مجموعه‌ها و فیلم‌ها ساخته می‌شود. این در مورد کار شما هم صدق می‌کند؟

مورد نقد بودیم که در قسمت اول اصلا اشاره‌ای به ماموریت‌های آتش‌نشانی نکرده‌ایم و در طول کار حتی یک عملیات هم نمی‌بینیم. اگر در سری اول مجموعه همه می‌خواستند به جای آتش‌نشان یک پزشک شوند چه اتفاقی می‌افتاد آیا فرقی در روند کار داشت؟ پاسخ منفی است. مشخصه‌ها و مولفه‌های یک کار آتش‌نشانی در آن سری دیده نشد.

پیرو همین بود که سفارش‌دهنده قبلی از همان تهیه‌کننده خواست تا سری دوم را با این مشخصه‌ها بسازد. به‌نظرم با دیدن چند قسمت از کار این بی‌انصافی است که سریال مورد قضاوت قرار بگیرد. سری دوم در ادامه سری اول قرار است حرف‌های بسیار بزرگ‌تری بزند که بخشی از آن در سری اول زده شده و بخش دیگر در سری دوم زده خواهد شد و سریال راه طولانی‌ای  در پیش دارد. حرف‌هایی که در سری دوم زده شد از ابتدا مبنای کار بود و قرار بود از سری اول به همین شکل زده شود اما در سری اول به داستان‌های اجتماعی پرداخته شد که خیلی مورد رضایت سازمان آتش‌نشانی به‌عنوان سفارش‌دهنده کار نبوده است.

  • در سری دوم چقدر سازمان آتش‌نشانی به‌عنوان متولی کار دخالت داشت؟

از طریق تهیه‌کننده 100درصد.

  • حتی در شکل‌گیری داستان‌ها هم این حضور دیده می‌شد؟

نه به این شکل، خوشبختانه نگاه فرهنگی در این سازمان بود و خاطرات و وقایعی که اتفاق افتاده بود را در اختیار نویسنده کار گذاشت و نویسنده هم دخل و تصرف‌هایی در حوادث واقعی انجام داد و آنها را به فیلمنامه تبدیل کرد و نهایت کار آن چیزی شده است که شما بیننده‌اش هستید.

  • با وجود اینکه شما در سری دوم به دل حوادث می‌روید و فعالیت آتش‌نشان‌ها را نشان می‌دهید چقدر راجع به اتفاقات و تکنیک‌های آتش‌نشانی طی کار تحقیق کردید؟

روش‌هایی که ما استفاده کردیم خالی از اشکال نیست، ولی تلاشمان را کردیم که با استفاده از خود متن، وفادار باشیم به وقایعی که عینا در عملیات‌های واقعی انجام می‌شود.

  • چرا برای القای حس هیجان در صحنه‌های اکشن از دوربین روی دست در کار استفاده شده است؟

چرا نه؟ این فضا کار روی دوربین و سه پایه را نمی‌طلبید. انتقال هیجان، کار خیلی سختی بود. از الفبای ماجرا باید یک بیقراری را به بیننده منتقل می‌کردیم و این بیقراری تنها از این طریق بود نه روی سه پایه و ریل. در خیلی از فیلم‌های هالیوودی این شیوه کار با دوربین دیده می‌شود. اما آنها با امکانات بیشتر و ما با امکانات کمتر سعی کردیم بهترین بهره را ببریم. آقای گل سفیدی یک فیلمبردار جسور و خلاق است که نقشی بسیار جدی داشت روی نوع تصویر کردن دکوپاژی که در ذهن من بود و تبدیل آنها به پلان؛ کاری که خیلی از فیلمبردارها شاید چنین جسارتی را نداشته باشند.

ولی گل سفیدی از معدود افرادی است که از پس اجرای کار به راحتی برآمد. وقتی شما از نزدیک با بچه‌های آتش‌نشانی کار می‌کنید در بطن حوادث می‌بینید که آنها خیلی با آرامش کار می‌کنند که اگر من می‌خواستم این را نشان دهم به نوعی ضد‌تبلیغ می‌شد و مقبول بیننده نبود درصورتی‌که این آرامش در اثر خونسردی یا بی‌تفاوتی نیست بلکه فضای کار می‌طلبد که در اوج خونسردی وظیفه‌شان را به نحو احسن انجام دهند. ما این نیت را داشتیم که وقتی فضا بیقرار است دوربین هم بیقرار باشد.

  • در صحنه‌های اکشن با این حجم از چند دوربین استفاده کردید؟

سعی کردیم با حفظ راکورد از زوایای مختلف تصویربرداری کنیم. معمولا با 2 دوربین و گاهی با 5 دوربین کار کردیم و بعضی از زوایای اکشن را بارها تکرار کردیم و از زوایای مختلف تصویربرداری کردیم و این به تدوینگر کمک می‌کند که از تنوع بیشتری استفاده کند.