همشهری‌آنلاین-فریده رضایی: سیمین آقارضی، نوازنده نامدار قانون؛ دوشنبه21 دی درگذشت و چهارشنبه 23 دی ‌در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شد

یکی از شاگردانش گزارشی از چگونگی درگذشت و خاکسپاری‌اش داده است.
 
حرفم حرف تازه‌ای نیست ولی حرفی هزار بار گفته شده و هرگز نشنیده است. می‌شنویم و می‌شنویم هر روز که، هنر نزد ایرانیان است و بس‏، جمله‌ای است هزاران بار گفته شده بی‌آنکه کسی بداند هنرمندش چه روزهای ابری و غم گرفته‌ای دارد.

روزهای تلخ و خزان‌زده‌ای هنرمندان موسیقی این خاک را گرفته است. غم نبود استاد فریوسفی کم بود که این طوفان بلاخیز باز به جانمان زد و استاد مشکاتیان را از میانمان برد؟ غم این روزهای بی‌نوا و این سکوت‌های سرد کم بود که استاد پایور خداحافظی کرد؟ صبرمان چقدر است مگر که باز هم ....یگانه استاد قانون‌نوازی این خاک هم خداحافظی کرد. استاد سیمین آقارضی دَرمنی آرامتر از پرواز یک پروانه رفت، در یک صبح ابری و غم‌انگیز در بغضی به سنگینی روزهای بارانی.

شنیدن خبرش بهت وغمی بزرگ داشت که دیگر بار دیدیم. آنقدر دل به نوای ساز یک هنرمند خوش کرده بودیم که غم دلش را از یاد برده‌ایم. که سراغی نگرفتیم از او که تولد هر روزه هنرش گذر سال‌ها عمرش را بر ما پنهان کرد.

دل خوش کردیم به بزرگداشتش، سناریوی کوتاه و ساده وزارت ارشاد و خانه موسیقی برای خاکسپاری و  بزرگداشت یک هنرمند بزرگ و می‌شنویم که مراسم ساعت ١٠ صبح چهارشنبه قطعه هنرمندان بهشت زهراست.

پیش از این دیده بودیم که حیاط و خیابان‌های اطراف تالار وحدت به عنوان سالن بزرگداشت و اجرای مراسم قبل از خاکسپاری است.

هنرمندان، شاگردان، دوستداران و .... در حیاط و خیابان می‌ایستند تا مراسم برگزار شود و دل خوش بودیم که که حداقل مجالی و مکانی هست که یادی شود و کلامی‌ گفته شود تا بغضمان سبک‌تر شود. دریغ و درد که همین اندک هم از استاد بزرگی چون سیمین آقارضی دریغ شد!!

به بهشت زهرا می‌روم. جمعی کوچک با بغضی بزرگ و عشقی عمیق ایستاده‌اند و منتظر تنِ بی جانِ...... تمام بهشت زهرا را هم بگردی نه مسئولی می‌بینی نه نماینده‌ای از خانه موسیقی و نه حتا پیامی یا شاخه گلی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا خانه موسیقی!!

جوانی تمام شب در راه بوده تا حداقل خداحافظ‌‌‌ ای داشته باشد و اینک این همه بی‌مهری، بیش از رفتن استاد دلش را به درد می‌آورد و لب به شکوه باز می‌کند و ...

 جمعیت دعوت به سکوتش می کنند که چشم تاریخ باز است و زمین برای چرخش ایام چشم به اجازه من و تو ندارد.

از میان هنرمندان خانم پروین صالحی (همسر استاد هوشنگ ظریف) و آقای ظریف (برادر استاد ظریف) آمده‌اند و آقای نادر شاهرخی از بهاری می‌گوید که قانون‌نوازی ایران با دستان خانم سیمین آقارضی به خود دید و ما در میان تعریف از این بهار، خزان نبود اساتید را می‌بینیم که با بی‌مهری مسئولین سردی‌اش تا مغز استخوانمان را می‌سوزاند.
 
علامت‌های سوال، ذهنمان را مشغول کرده‌است. چه شده‌است که این حداقل را هم از چنین هنرمند بزرگی دریغ کرده‌اند؟


مگر نه آنکه به همت اجرا‌ها و تلاش استاد بزرگی چون سیمین اقارضی است که ساز قانون شناخته شد؟ که امروزه هنرجویان ساز قانون در هنرستان‌ها و دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌ها دیده می‌شوند؟ هنرجویانی که تلاششان رسیدن به مرتبه‌ای از نوازندگی خانم آقارضی است. مگر نه این‌که صدای ساز قانون سیمین سنگ محک اجرای تمام نوازندگان قانون شده است؟ مگر نه آنکه ساز او میراث دار هنر جمعی از بهترین و بزرگ‌ترین اساتید این خاک است؟به راستی دلیل این بی‌مهری چه بود؟
 

- آیا در شرایطی که این مراسم کوچک برای دیگر اساتید در ماهای گذشته برگزار شد، می‌توان به حق مطرح کرد که جامعه مردسالار بر دنیای موسیقی حاکم است که یک هنرمند زن را از کم‌ترین‌ها هم محروم می‌کند؟

- آیا خانه موسیقی به عنوان یک نهاد رسمی با تعداد قابل توجهی عضو و هیات رئیسه‌ای قوی برای برگزاری چنین مراسم کوچکی که می‌توان آن را تنها مشایعتی خواند‏، نیاز به این همه وقت و تلفن‌های مکرر و و سوال‌جواب‌های زیاد و پیگیری سرسختانه یک شخص ثالث و ساعت‌ها فکر و مشورت و ... و طی  چنین پروسه طولانی‌ دارد؟ مگر نه اینکه بزرگداشت برای فوت  یک هنرمند حداقلی بود که پیش‌بینی شده و اجرا می‌شد؟

- کارمند دفتر دکتر ایمانی برای روز شنبه تعهد گرفته‌اند! که آثاری  از کتاب و CD و آثار استاد آقارضی ارائه شود که ثابت شود ایشان هنرمند این مرز و بوم بوده‌اند!! و این در حالی است که مدرک کارشناسی موسیقی از دانشگاه تهران و لوح تقدیر بازنشسته فرهیخته از سازمان فرهنگ و هنر به رویت ایشان رسیده‌است!!

 مگر خانه موسیقی از اساتید به نام این خاک لیست یا پرونده‌ای ندارد؟ مگر نامه خانه موسیقی برای یک قطعه خاک! در قطعه‌ای که برای هنرمندان است اعتباری ندارد که تازه در دفتر معاون وزیر یک شخص بخواهد پیگر اعتبارِ نامه و نام یک هنرمند شود؟

دردمان بیشتر شد وقتی میان بغض و گریه و خستگی‌ها، شاگرد استاد ـ خانم پریچهر خواجه- به سختی توانستیم بفهمیم که همین یک وجب خاک هم با چه تلاش و پیگری و تلفن و صحبت و گریه‌ای به دست آمده و در اینجا باید از آقای نوربخش (حمید رضا) تشکر کرد که در نهایت این همه درد و خستگی از این سو و آن سو تنها کسی بودند که نامه بهشت زهرا را آماده کردند.

دیگر آنکه دکتر ایمانی عزیز، خانه موسیقی محترم! شنیدن خبر فوت هنرمندی چون خانم سیمین آقارضی همه را بس بود برای تلاشی در برگزاری بهترین بزرگداشت و مرا دلیلی برای این همه دوندگی‌‌های یک شخص برای ساده‌ترین مراسم و کمترین حق یک هنرمند ، یافت نشد!
 و ما همه می‌دانیم که «هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق»

با بیتی از رباعی سرای عزیز ، ایرج زبردست ، خود را تسلا می دهیم در فوت استاد بزرگ قانون نوازی ایران:

روزی که تو را خاک در آغوش گرفت                                    زانو زدن مرگ تماشایی بود