آنچه در برخورد اول با او میتواند به خوبی دیده شود، روح زیباپسند و شاعرانهای است که در صحبتکردن کمی عجول به نظر میرسد اما این عجله حاصل بیقراری روح اوست؛ نوازندهای از جغرافیای عرفانی کرمانشاه که داشتن نگاههای عرفانی در او عادی است. او در اغلب آثار چاووش نوازنده کمانچه بوده و پس از انقلاب در آلبومهای ماندگاری به نوازندگی کمانچه پرداخته است. جدیدترین اثر او آلبومی است متکی به موسیقی بختیاری به نام «تیام»(چشمانم) که خوانندگیاش بر عهده سینا سرلک است و به زودی منتشر خواهد شد. منتظری و سینا سرلک کنسرتی با هم خواهند داشت که بخش عمدهای از آن همین «تیام» خواهد بود. به مناسبت این دو اتفاق سراغ او رفتیم و گفتوگویی کردیم که میخوانید.
- شما هم از آن دسته کمانچهنوازان هستید که کارشان را با ویولن آغاز کردند و بعد به تدریج به سمت کمانچهنوازی رفتند. دلیل این کوچ شما به وادی کمانچهکشها چه بود؟
در یک خانواده مذهبی در کرمانشاه متولد شدم و از همان شهر دیپلم ادبی گرفتم. پدرم علاقه چندانی به این نداشته که من سمت موسیقی بروم اما در خاطرم هست که در منزل عمویم یک گرامافون کوکی بود که من قایمکی آن را کوک میکردم تا موسیقی بشنوم و اغلب فنر این گرامافون توسط من خراب میشد و عمو به ناچار آن را تعمیر میکرد. خلاصه با هر مرارتی که شده، پنهانی ویولنی خریدم و زیر شیروانی منزل عمویم تمرین میکردم. معلم اولم نت نمیدانست و من هم به شدت دوست داشتم که با نت ساز بزنم. رفتم اداره فرهنگ و هنر کرمانشاه ثبتنام کردم و آقایی به نام محمود مرآتی معلم من شدند که از روی نت درس میداد.
تئوری را خودم خواندم و ساز بسیار زدم. سال1353 در رشته موسیقی به همراه دوستانی چون زندهیاد پرویز مشکاتیان، پشنگ کامکار، محمدرضادرویشی و موسی گنجهای (برادر داوود گنجهای) وارد دانشگاه شدم. ردیفها را زده بودم و تمرین داشتم. در ترم دوم که استاد محمدرضا لطفی استادمان بود، پس از شنیدن ویولن من، پیشنهاد کرد که خیلی خوب میشود تو به سمت کمانچهنوازی بروی. ایشان من را به استاد بهاری معرفی کرد. وقتی زندهیاد بهاری را دیدم، گویی جادو شدم.
اخلاق، معرفت، سادگی، افتادگی و بالاخره صدای ساز و شیوه نوازندگیاش مرا مجذوب کرد. خدا رحمت کند زندهیاد مجتبی میرزاده را، خیلی سریع با ایشان رفتیم نزد مرحوم زنگنه و یک کمانچه سفارش دادیم. بلافاصله پس از ابتیاع کمانچه، تمرین را شروع کردم. هر فرصتی پیدا میکردم، کمانچه میزدم. بعد از مدتی با آقای عندلیبی گروهی تشکیل دادیم و رفتیم برای برنامه گلچین هفته، یک پیشدرآمد همایون از رکنالدینخانمختاری ضبط کردیم.
آقای لطفی از من پرسید کمانچه این قطعه را تو زدی؟ گفتم بله. گفت: پس شنبه بیا سر تمرین گروه (گروه شیدا). با کمانچه سر تمرین حاضر شدم و دیدم که آقای شجریان آنجاست و خیلی از نوازندههای خوب دیگر. این همکاری من با گروه شیدا، سرآغازی شد برای اینکه من در وادی کمانچه بمانم و کمانچهنواز بشوم.
- اینکه نوازندههایی مثل شما از ویولننوازی به کمانچهکشی روی میآورند، تابع شرایط فرهنگی و اجتماعی بود؟
لااقل در مورد من، مدیریت و دانایی آقای لطفی بود که این کار را کرد و همین درایت باعث شد به تدریج توجهها به این ساز بیشتر شود که خوشبختانه ما امروز در این زمینه علاقهمندان و نوازندههای بسیاری داریم. الان در همین گروه که با هم کنسرت داریم، شاگردی دارم که واقعا کمانچه میزند. چون اعتقاد دارم، با وجود گستردهشدن کمانچه، همچنان خیلیها ویولن میزنند. من به صدای اصیل کمانچه اعتقاد دارم. کمانچه باید صدای کمانچه بدهد، وگرنه ویولن هست. کمانچه دارای یک فرهنگ صوتی خاص است.
- پروسه ضبط و انتشار آلبوم «تیام» خیلی طولانی شد؟
سال 82 بود که یکی از دوستان خواننده به من مراجعه کردند که برایشان آهنگ بسازم و ایشان هم بخواند. خودشان سرمایهگذاری کردند. کارها را ضبط کردیم ولی ایشان هرچه تلاش کرد نتوانست از عهدهاش بربیاید. در واقع در کوک و ریتم مشکلاتی وجود داشت که حل نشد. پس از مدتی حق و حقوق ایشان را پرداختم و بهرغم مشکلاتی که در کیفیت ضبطها به وجود آمده بود، مجددا پرداختی صورت گرفت و درنهایت سینا سرلک هم آمد و خواند. در هر صورت، حضرتحق به ما کمک کرد و این آلبوم به انجام رسید که به زودی در دسترس علاقهمندان قرار خواهد گرفت.
- آنچه مخاطبان امروز موسیقی نواحی ایران از این موسیقی میشنوند، عمدتا شکل شهری شده آن موسیقی اصیل است. شما در این روند شهریکردن موسیقی قوم بختیاری چقدر تلاش کردید تا به اصالتهای آن موسیقی وفادار بمانید؟
اولین نکتهای که در اجرای موسیقیهای محلی اهمیت دارد بحث کلام است. شعر و گویش در بافت کلی موسیقی ما- بهخصوص موسیقی بومی- فوقالعاده مهم است و وقتی یک رپرتوار دارای کلام محلی باشد، اولین مولفه وفاداری را در خود حفظ کرده است. در این رپرتوار ما علاوه بر گویش بختیاری از شعرهای این بوم استفاده کردهایم که نخستین مهر تأیید بر اصالت این موسیقی است. در مرحله بعدی ملودیها و جملهبندیهاست که در این مرحله هم موسیقی «تیام» کاملا وفادارانه است.
- خب در همین طبقهبندی، سازبندی و صدای گروه هم جا دارد، در این مورد چطور؟
درست است که استفاده از سازهای هر ناحیه میتواند یک رپرتوار را غنیتر و اصیلتر کند اما مشکل ما این بود که مثلا سرنانواز همکوک نداشتیم که بخواهیم از وجودش در گروه استفاده کنیم. اما بدون شک اگر روزی امکانش باشد، من این کار را خواهم کرد.
- پس شما شهری و اتوکشیده به این موضوع فکر میکنید. چون به هر حال بدویت موسیقی بومی این اجازه را به هنرمند میدهد که کوک صدای خواننده و نوازنده تفاوت داشته باشد.
بله. حق با شماست. به هر روی موسیقی بومی برخاسته از یک نگاه اولیه به هنر موسیقی است که اغلب در موسیقی ما بداههنوازی و بداههپردازی است. در چنین شرایطی یک سرنانواز به تنهایی خیلی عالی ساز میزند اما وقتی با یک خواننده همراه میشود، فواصل موسیقایی دیگر آن چیز درست و صحیح نیست.
- برای گرفتن مجوز مشکلی نداشتید؟
کوچکترین مشکلی نداشتیم. به نظرم الان بهترین شرایط برای برگزاری کنسرت است. شما به همین ایام که پشتسر گذاشتیم، دقت کنید و ببینید چند کنسرت برگزار شده است. الان به قدری از موسیقی خوب و اجرای زنده آنها حمایت میشود که حد و حساب ندارد.
- به نظر میرسد شورای نظارت بیشتر به سمت موسیقی ایرانی مایل است؟
نه اینطور نیست. الان میبینید که به کنسرتهای متعدد پاپ مجوز داده است. اگر هم چنین چیزی به نظر میرسد دلیل دارد. از استاد قنبریمهر پرسیدند، چرا کمانچهنوازان باکویی، صدای کمانچهشان اینقدر خوب است. ایشان بعد از تحقیق جواب دادند چون کمانچهنوازان خوبی دارند؛ در حالی که شما فکر میکنید، سازشان با سازهای ما تفاوت عمده دارد. حالا غرض این بود که اگر کسی میآید و صدایش فالش است و مجوز نمیگیرد، باید اینطور باشد. مردم که گوششان را از سر راه نیاوردهاند که به کسانی بسپارند که موسیقی نمیدانند و حتی هنوز شاگرد هم نیستند.
- پس این نارضایتی که به طور کلی از شرایط حاکم بر موسیقی وجود دارد ناشی از چیست؟
ببینید با این قضیه باید ریشهای برخورد شود. مشکل ما مجوز کنسرت و آلبوم نیست. وقتی همین مسئله کنسرت را بررسی کنید میبینید مشکل ما، مشکل مجوز نیست بلکه ما سالن کنسرت خوب نداریم. سالن وزارت کشور یا سالن میلاد، سالن کنسرت نیستند. ما هنوز فقط یک هنرستان موسیقی پسرانه داریم و یک هنرستان موسیقی دختران. در بحث فضا کمبود داریم، وگرنه کسی با موسیقی مخالف نیست. باید همه دستبهدست هم بدهیم تا کلیت موسیقی روبه بهبود برود؛ از بخش خصوصی تا دولت.