تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۸۸ - ۰۶:۳۲

سعید مروتی: اگر بخواهیم براساس فیلم‌هایی که تا به امروز در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمده‌اند به ارزیابی وضعیت اکران سال آینده بپردازیم، باید بگوییم چشم‌انداز اقتصادی روشنی در انتظار سینمای ایران نیست.

این چیزی‌ است که فیلم‌های جشنواره امسال به صحتش شهادت می‌دهند. هرچند همه‌چیز در فیلم‌های جشنواره خلاصه نمی‌شود و تجربه نشان داده که بیشتر فیلم‌های پرفروش را آثاری تشکیل می‌دهند که اتفاقا به فجر نیز نمی‌آیند؛ فیلم‌های سینمایی موسوم به بدنه؛البته  امسال نسبت به سال‌های گذشته، تعداد بیشتری از تولیدات سالانه سینما به جشنواره آمدند، ضمن اینکه پرسروصداترین فیلم‌های امسال را باید آثاری دانست که چندسالی در توقیف به سر می‌بردند؛ فیلم‌هایی چون «به رنگ ارغوان»، «تسویه حساب»، «آتشکار» و «صدسال به این سال‌ها».

میان فیلم‌هایی که تا امروز به نمایش در‌آمده‌اند، فیلم‌های «طلا ومس» و «به رنگ ارغوان» بیشتر از فیلم‌های دیگر شانس موفقیت در گیشه را دارند. به رنگ ارغوان فیلمی که 5سال را در توقیف به سر برد و ساخته کارگردانی مشهور و محبوب است (حاتمی‌کیا یکی از 2کارگردان سینمای ایران است که تماشاگران زیادی به خاطر نامش به سینما می‌روند)،  مضمون ملتهبی دارد و شاید مهم‌تر از همه اینکه داستان جسورانه‌اش را با تکنیکی خوب و ساختاری تاثیرگذار تعریف می‌کند. ‌به رنگ ارغوان‌ بیشتر از هر فیلم دیگری در جشنواره تماشاگر داشته و می‌شود انتظار داشت که همین اتفاق در اکران عمومی فیلم نیز رخ دهد.

این کنجکاوی عمومی که برای دیدن فیلم حاتمی‌کیا وجود دارد، به سبب ویژگی‌های «به رنگ ارغوان» برخلاف بسیاری از آثار جنجالی، نه به‌سرخوردگی که به نتیجه‌ای مطلوب ختم می‌شود‌  ‌به رنگ ارغوان‌ همراه با «طلا و مس» فعلا شانس‌های  اول فتح گیشه میان‌آثار جشنواره  هستند. به رنگ ارغوان ترکیبی از عشق و سیاست، با کارگردانی درخشان حاتمی‌کیا (به خصوص در سکانس‌های حمیدفرخ‌نژاد) می‌تواند مخاطبان بسیاری را برای فیلم به ارمغان بیاورد.

«تسویه حساب» نیز از جمله آثاری‌ است که می‌توان روی فروش بالایش حساب باز کرد،  فیلمی که منتقدان آن را نپسندیدند و نقدهایی منفی و با لحن تند درباره‌اش نوشتند،  ولی با این وجود فیلم میلانی در ارتباط با مخاطب عام موفق عمل خواهد کرد. این چیزی‌ است که میلانی در فیلم‌های قبلی‌اش نیز آن را به اثبات رسانده؛ کارگردانی که می‌داند عقاید تندوتیز فمینیستی‌اش را چگونه در بستر سینمای عامه‌پسند تعریف کند. روی انبوه‌ بازیگران فیلم نیز می‌توان حساب باز کرد و اینکه میلانی بازهم موفق شده فیلمی بسازد که برای تماشاگر  جذابیت دارد، حتی اگر این میزان ضدیتش با مردان آزاردهنده به نظر برسد. از زمان «دوزن» به این سو، همه فیلم‌های میلانی پرفروش بوده‌اند و این امری اتفاقی نیست.

«پسر آدم، دختر حوا» دومین ساخته بلند سینمایی رامبدجوان را نیز می‌توان در فهرست فیلم‌های پرفروش سال آینده قرار داد. یک کمدی رمانتیک، خوش ریتم و خوش‌ساخت که باوجود برخی ایرادها داستانش را خوب و روان تعریف می‌کند؛ فیلمی که برای گیشه ساخته شده ولی «فیلم گیشه‌ای» به مفهوم بد و رایج و متداولش در اینجا، نیست؛ «پسر آدم، دختر حوا» داستانی که مشابه‌اش به خصوص در کمدی رمانتیک‌های هالیوودی فراوان دیده شده را با لحظاتی مفرح و شوخی‌های سنجیده همراه کرده است.

این فیلمی‌است که سازندگانش شعور تماشاگر را نادیده نگرفته‌اند و پیداست که برای فیلم، تمهیدات روایی، لحظات کمدی و درآمدن شوخی‌هایش وقت، انرژی و دقت صرف شده. ترکیب بازیگران خوب انتخاب شده‌اند و با یک تدوین مجدد و زدودن برخی فصل‌های زائد،  فیلم می‌تواند بیشتر به هدف سازندگانش نزدیک شود. پسر آدم، دختر حوا فیلم تجاری سالم و استانداری ا‌ست؛ فیلمی که در جشنواره امسال نمونه‌هایش پرتعداد نبودند.

«آتشکار» ساخته محسن امیریوسفی هم در نوع خودش فیلم جالب توجهی‌ است؛ نمونه‌ای  که می‌شود گفت منحصر به فرد،  در سینمای موسوم به جشنواره‌ای که اتفاقا هم داستانی برای تعریف کردن دارد و هم اینکه برخلاف فیلم‌های مشابه، به جای جدیت سراغ شوخی و طنز رفته است. آتشکار یک کمدی متفاوت و واقع‌نماست که شوخی‌هایش پر‌طراوت‌اند و با ساختار مناسب و ریتم پویایش می‌تواند تماشاگر را به خوبی با خود همراه کند. این فیلمی ا‌ست که هم منتقد آن را می‌پسندد و هم می‌توان گفت که تماشاگر عادی از تماشایش لذت خواهد برد؛ حتی اگر از طنز چند لایه،‌عمیق و گزنده‌اش، خیلی سر درنیاورد.

در حالیکه سینمای متفاوت و خارج از جریان اصلی ایران، تقریبا همواره متهم به مخاطب‌گریزی شده آتشکار فیلمی مستقل است که در صورت اکران، تماشاگر پرتعدادی خواهد یافت. «هیچ» عبدالرضا کاهانی نیز می‌تواند چنین جایگاهی داشته باشد. هرچند فضای فیلم زیادی چرک است وشاید این میزان رئالیسم عریان که به ناتورالیسم پهلو می‌زند، برای مخاطب عام قدری توی‌ذوق بزند ولی به نظر می‌رسد که فیلم بتواند به گیشه‌ای معقول دست یابد.

در عوض «ملک سلیمان» باوجود هزینه زیادی که صرف تولیدش شده و سروشکل حرفه‌ای‌اش که از نظر موسیقی و جلوه‌های ویژه و... به نمونه‌های جهانی پهلو می‌زند، آنقدر پرکشش نیست که بتوان با قاطعیت آن را در فهرست فیلم‌های پرفروش سال‌ آینده قرار داد.

پرهزینه‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران که به شکل عجیبی هیچ بازیگر محبوب و شاخصی ندارد (و برای فیلمی که این میزان هزینه تولیدش شده غریب به نظر می‌رسد)، اثری‌ است که تماشاگر نمونه‌اش را در هیچ فیلم ایرانی، با این کیفیت مشاهده نکرده است‌،  هرچند ملک سلیمان جز سرو شکل حرفه‌ای‌اش، آنقدر پتانسیل فروش ندارد. فیلم قطعا در گیشه نمی‌تواند هزینه تولیدش را تأمین کند (برای این کار فیلم باید حداقل 10میلیاردتومان بفروشد).

«صدسال به این سال‌ها» نیز که پس از 2سال توقیف در جشنواره امسال به نمایش درآمد، پس از «سیاوش» ضعیف‌ترین فیلم کارنامه سامان مقدم است؛ فیلمی کند، کشدار و پر از سکانس‌های زائد که در آن به سختی می‌شود کارگردان خوش ذوق و تیزبین «کافه ستاره» را به‌جا آورد. استفاده از 3بازیگر شاخص سینمای ایران هم خیلی دستاورد قابل تأملی را به همراه نیاورده. رضاکیانیان، همان تصویر و بازی آشنایش را بروز می‌دهد. پرستویی متفاوت اما نا تاثیرگذار است و تنها فاطمه معتمدآریا مثل همیشه حضور قابل قبولی دارد ولی حتی او هم نمی‌تواند فیلم  را نجات دهد.

فیلم‌هایی چون «شکارچی شنبه»(پرویز شیخ طادی)،‌«ترانه کوچک من»‌(مسعود کرامتی)، «پرواز مرغابی‌ها»(مسعود کرامتی)، «سنگ اول»(ابراهیم فروزش)‌ و «پرسه در مه»(بهرام توکلیان) نیز آثاری هستند که نمی‌توان فروش بالایی را برایشان متصور شد. هرچند فیلم آخر، در صورت اکران مناسب می‌تواند مورد توجه علاقه‌مندان جدی سینما قرار گیرد.

« یک گزارش واقعی» (داریوش فرهنگ) نیز بعید به نظر می‌رسد چشم‌انداز قابل توجهی در گیشه داشته باشد. «هفت دقیقه به پاییز»(علیرضا امینی) که چرخشی آشکار در سینمای سازنده‌اش محسوب می‌شود، قطعا پرفروش‌ترین فیلم کارنامه امینی خواهد شد که تاکنون هیچ کدام از آثارش یا در جذب مخاطب موفق نبوده یا اساسا اکران نشده‌اند. «هفت دقیقه به پاییز» البته زیادی تلخ است و شاید این میزان تلخی خیلی به مذاق تماشاگر خوش نیاید.

فیلم البته هدیه تهرانی را دارد که همچنان بازیگری ا‌ست که حضورش در هر فیلمی می‌تواند باعث جلب توجه مردم به آن شود. در مورد فیلم‌هایی چون «عصر روز دهم»(مجتبی راعی) و «شب واقعه»(شهرام اسدی) هم نمی‌توان انتظار فروش‌های بالا را  داشت؛ فیلم‌هایی که نشان می‌دهند فاقد چنین قابلیتی هستند. در مورد «زمهریر» که بیش ازهر فیلم دیگری در جشنواره با واکنش تند منتقدان مواجه شد، نمی‌توان با قاطعیت‌ نظر داد. این میزان سطحی‌نگری در همین حال و هوا، قبلا از گیشه جواب مثبت گرفته و انبوهی از بازیگران سرشناس نیز در فیلم حضور دارند.

آنچه در جشنواره امسال به نمایش درآمد، شامل بیش از 80درصد فیلم‌هایی می‌شود که قرار است در سال آینده روی پرده بیایند. از میان این آثار، تعداد فیلم‌هایی که با قاطعیت بتوان آنها را فاتح گیشه 89 نامید، انگشت شمار و اندک است. البته جشنواره هنوز تمام نشده و پیش‌بینی خواست و توقع تماشاگر ایرانی هم گاهی اوقات بسیار دشوار می‌شود.