فیلمهایی که ضدجنگ هستند؛ از نمونههای هالیوودی چون «جعبه درد» (کاترین بیگلو)، «غیرقابل انتشار»(برایان دیپالا) و «در دره الاه» (پلهاگیس) گرفته تا فیلمهایی درباره مظلومیت ملت فلسطین چون «اقدام بعدی» (غا الطیراوی)، «در فاصله پرتاب یک سنگ» (لینه هالورس) و «دروازه باز است گهگاه» (لیانه بدر).
گل سرسبد فیلمهای بخش سینمای سلطهگر، «جعبه درد» است که از امیدهای اسکار امسال نیز به شمار میآید. فیلم با نگاهی انتقادی به بررسی حضور سربازان آمریکایی در عراق میپردازد. کاترین بیگلو در جعبه درد به نقد میلیتاریسم میپردازد. کارگردانی سنجیده این فیلم محبوب منتقدان در سال2009، جعبه درد را به اثری تأثیرگذار تبدیل کرده است. شاید اگر «آواتار» جیمز کامرون، همسر سابق خانم بیگلو نبود از همین الان میشد، موفقیت فیلم در اسکار را نیز با قاطعیت پیشبینی کرد.
در دره الاه و غیرقابل انتشار فیلمهایی هستند که در 2سال اخیر نیز در جشنواره فجر به نمایش درآمدهاند. در دره الاه ساخته پل هاگیس کارگردان «تصادف» است که گرچه نتوانست موفقیت این فیلم را برای سازندهاش تکرار کند ولی توانست در انتقال مفهوم تلخ و تراژیکاش به تماشاگر موفق عملکند. این فیلم نیز به مصائب حضور سربازان آمریکایی در عراق میپردازد. غیرقابل انتشار دیپالما نیز با سبک خاص این کارگردان، اثری است که میکوشد بهخصوص در ساختار بصری، مستند و واقعی به نظر برسد؛ ماجرای تجاوز و قتل یک دختر نوجوان عراق توسط سربازان آمریکایی که در دستان کارگردان کهنهکاری چون دیپالما به فیلمی تأثیرگذار و تکاندهنده تبدیل شده است.
«گریس رفته است» ساخته جیمزسی استروسی نیز به بررسی تبعات جنگ در خانواده یک درجهدار آمریکایی میپردازد. «جاده گوانتانامو» ساخته مایکل وینتر باتم نیز ازجمله فیلمهای تکراری حاضر در این بخش است؛ فیلمی که حضور نظامی کشورهای غربی در افغانستان را نقد کرده است. جدای از فیلمهای افشاگرایانهای از این جنس، چند فیلم که جنایتهای رژیم اشغالگر قدس را به تصویر کشیدهاند، در این بخش حضور دارند. در مستند 40دقیقهای «اقدام بعدی» کارگردان از سطح فیلمهای خبری تلویزیون بالاتر نمیرود. فیلم فاقد ظرافت یک اثر هنری است. در عوض «در فاصله پرتاب یک سنگ» در بررسی زندگی 3 جوان فلسطینی در اردوگاه آوارگان بزرگ شدهاند به توفیق نسبی دست مییابد.
در «سربازهای حلبی» که محصول نروژ است، تغییر نگاه سربازانی دستمایه قرار گرفته که به عنوان نیروهای حافظ صلح سازمان ملل وارد سرزمینهای اشغالی میشوند و با مشاهده جنایتهای رژیم صهیونیستی، تحول مییابند. «سربازهای حلبی» در مدتزمانی کوتاه (کمتر از 50دقیقه) موفق میشود هم مقدمهچینی مناسبی انجام دهد و هم تحول نهایی سربازان را باورپذیر سازد. چه در مستندهایی که در این بخش به نمایش درآمدند و چه در فیلمهای داستانی هالیوودی، مفهوم مخالفت با جنگ و جنایت موج میزند. فیلمها با زبان، لحن و روایتی متفاوت به دنبال تبیین این مفهوم هستند که زندگی در جهانی بدون جنگ و خونریزی باید مهمترین آرمان انسان معاصر باشد.
در این میان برخی از فیلمها چیزی جز شعارهای ژورنالیستی و سطحی را در مخاطب ارائه نمیدهند و برخی دیگر با زدن به عمق فاجعه، تأثیری شگرف و ژرف به مخاطب خود باقی میگذارند؛ کاری که کاترین بیگلو در جعبه درد با مهارت و ظرافت به انجامش میرساند. در هیچ جای فیلم به نظر نمیرسد که فیلمساز قصد دارد از داستانی که روایت میکند محملی برای انتقاد و اعتراض ایجاد کند. اعتراضی اگر هست در قالب روایت داستان و پردازش شخصیتها رخ میدهد؛ با ظرافت پرداخت، قدرت و مهابت در کارگردانی. اینگونه است که بیننده پس از پایان فیلم و خروج از سالن، همچنان درگیر جهان اثر و کاراکترهایی است که به سادگی دست از سرش برنمیدارند.