تجربه نشان داده کیفیت جشنواره فیلم فجر همواره به این بستگی داشته که چه فیلمهایی در آن شرکت دارند. هرگاه فیلمسازان نامدار یا فیلمهایی قابل اعتنا در آن حضور داشتهاند کیفیت آن در سطح بالایی ارزیابی شدهاست. نحوه برگزاری آن نیز اغلب در یک سطح قرار داشته و نوساناتش نیز حاصل نظم و برنامهریزی در چگونگی اجرا بوده است.
آن مشکلات یا چالشهایی که جشنواره همواره با آن روبهرو بوده نیز کماکان پابرجاست؛ همانند بحث بینالمللی بودن جشنواره که باتوجه به شرایط موجود راهحلی هم برای آن نمیتوان ارائه کرد و... . روزگاری نمایش فیلم در جشنواره شرط اکران عمومی آن بود. درآن دوران رساندن فیلم و نمایش آن در جشنواره خودبهخود از اهمیت بسیاری برخوردار بود و جشنواره هم بازتابدهنده چشمانداز یکساله سینمای ایران بود و رقابتی همهگیر به حساب میآمد اما با برداشته شدن این شرط، جشنواره به رقابتی بدل شد برای آنها که تمایل دارند کارشان در این فرصت که توجه رسانه و افکار عمومی بدان جلب شده، دیده شود.
جشنواره امسال با خبری که انعکاس مطبوعاتی فراوانی پیدا کرد، آغاز شد. در سالهای گذشته بارها این نکته مطرح شده بود که جشنواره فیلم فجر چرا همچون اغلب جشنوارههای مهم بینالمللی دارای یک مکان ثابت که بهصورت متمرکز بخشهای اصلی جشنواره در آن برگزار شود ندارد؛ جایی که عنوان کاخ جشنواره را یدک میکشد. اما جشنواره
بیست وهشتم فجر با این خبر آغاز شد که بالاخره مرکز همایشهای برج میلاد بهعنوان جایی که مرکز اصلی برگزاری جشنواره به حساب آمده، حکم همان کاخ جشنواره را خواهد داشت.
این خبر بهعنوان جهشی در کیفیت برگزاری جشنواره امیدهای بسیاری را بهوجود آورد؛ هرچند که بعد از آن با توجه به موقعیت جغرافیایی آن بحثهای موافق و مخالفی را بهدنبال داشت که بیش از هرچیز بر مشکلات رفتوآمد به آنجا اشاره داشت؛ باوجود آنکه سرویسهایی نیز برای رفتوآمد از مناطق مختلف شهر تدارک دیده شد اما محدودیت ساعت حرکت آنها خود مشکل دیگری بود. اما باید از حق نگذشت که این مرکز باتوجه به گنجایش سالن نمایش فیلم و امکانات پذیرایی در سالن انتظار، برای نخستین بار جشنواره فیلم فجر را به استانداردهای متعارف جشنوارههای دیگر کشورها نزدیک کرده بود و درمجموع امکانات رفاهی مطلوب بود و امسال هم نخستین سالی بود که محدودیت جا وجود نداشت و اهالی رسانه برای دیدن فیلمهای مهم مجبور نشدند از سروکول هم بالا بروند و آخر کار یا بیرون بمانند یا کف سالن و روی پلهها بنشینند.
نمایش توقیفیها
خبر رفع توقیف و حضور اکثریت قریب به اتفاق فیلمهایی که درسالهای اخیر دچار ممیزی شده بودند، یکی از کنجکاوی برانگیزترین وجوه جشنواره بیست و هشتم بود. تماشای تعدادی از این فیلمها در جشنواره حکایت از سیاستهای فرهنگی جدیدی در معاونت سینمایی تازه داشت که نشاندهنده حداکثر مدارایی بود که در مقایسه با سالهای دور و نزدیک میشد مشاهده کرد.
هرچند 2 فیلم در این میان هنوز بهطور کامل رفع مشکل نشده بودند اما نمایش آنها برای منتقدان و اهالی مطبوعات بازگوکننده حرکتهایی در جهت یک اعتمادسازی متقابل بود که ضرورت آن واقعا احساس میشد. در میان فیلمهای رفع توقیف شده، «به رنگ ارغوان» خوش درخشید و توانست 2سیمرغ بلورین اصلی جشنواره را بهخود اختصاص دهد؛ فیلمی که بیش از مشکل ممیزی، قربانیحساسیتها و یکسری اعمال سلیقه شده بود. البته نمایش مجموعه فیلمهای توقیفی یک حسن دیگر هم داشت و آن اینکه در غیاب نامهای مهم و کنجکاوی برانگیز دست جشنواره هم چندان خالی نباشد و مثل سالهای گذشته چند فیلم باشد که مخاطبان برای دیدن آنها سرودست بشکنند!
فیلمهای دوران گذار
حضور فیلمهای توقیفی که تولید آنها به چند سال قبل برمیگردد، آشکارا مانع از آن شدکه فیلمهای به نمایش درآمده در جشنواره را ظرفیت یا برآیند کیفی سینمای ایران محسوب کنیم، بهویژه اینکه عمده فیلمهای بحث برانگیز جشنواره به این گروه تعلق داشت؛ بنابراین اگر قرار باشد چشمانداز تولید یکسال ایران را مورد بررسی قرار دهیم نمیتوان به مجموعه فیلمهای حاضر در جشنواره استناد کرد بلکه باید صرفنظر از تولیدات سالهای گذشته که در این جشنواره امکان نمایش پیدا کردند، به بررسی این مسئله پرداخت که در آن صورت هم با کارنامه چندان پر و پیمان و قابلوجهی روبهرو نخواهیم بود.
البته با توجه به عمر کوتاهی که این معاونت سینمایی تا به امروز داشته، برای سنجش کم و کیف عملکرد آن و تأثیر آن بر چرخه تولید در سینمای ایران باید تا جشنواره سال بعد صبر کرد، تا محصولات مستقیم سیاستگذاریهای جدید را مشاهده کرد؛ سیاستگذاریهایی که فعلا میتوان بر باز شدن فضای فرهنگی در آن اشاره داشت. نکتهای که با توجه به نقدهای فراوانی که بر عملکرد فرهنگی دولت نهم وارد شد، توجه به آن در این دولت دور از ذهن نبود.
غیبت نامهای بزرگ
در جشنواره بیست و هشتم هم مثل چند دوره اخیر جشنواره خبری از نامهای بزرگ نبود، بهغیر از به رنگ ارغوان که شرایط ویژهای داشت، تنها به یک اپیزود از فیلم «طهران، تهران» برمیخوریم که نام داریوش مهرجویی را یدک میکشد.
آن هم فیلمی که با توجه به شرایط خاص آن نسبت چندانی با ساختههای مهرجویی پیدا نکرده است و اگر چه مهرجویی از منظر نگاه خود به تهران نگاه کرده اما قطعا اگر قرار بود مطابق دغدغههای خود فیلمی را ارائه کند، شاهد فیلمی اساسا متفاوت با این بودیم. بنابراین در جشنوارهای که پشت سر گذاشتیم، جذابترین نامها صرفا آثار فیلمسازان متوسطی بود که در غیاب انبوه نامهای معتبر میشد به آنها دلخوش کرد که برخی از آنها حتی انتظارات موجود نسبت بهخود را هم برآورده نکردند. به این ترتیب آنچه در این جشنواره پررنگ بود، همچون چند جشنواره اخیر حضور فیلمسازان جوانی بود که فیلم اول یا دوم خود را عرضه کرده بودند؛ جوانانی که به هرحال هنوز جشنواره را بهترین جا برای نشان دادن تواناییهای خود و دیده شدن فیلمهایشان به حساب میآورند. این در حالی است که برخی فیلمسازان صاحب نام دراین زمینه ارضاء شده و ترجیح میدهند فیلم خود را زودتر از جشنواره اکران کنند یا به هر ترتیب به رقابتی نفرستند که اعلام نتایج آن اغلب با حرف و حدیث همراه شده است.
داوریهای شگفتانگیز
این دیگر تبدیل به یک سنت شده که پس از اعلام جوایز در اختتامیه جشنواره، سیل نظرات مخالف و موافق راه میافتد و در نهایت هم گمانهزنیهایی درباره اعمال فشار یا حمایت از فیلمها یا اشخاص به راه میافتد که مثلا موارد فرا متنی در انتخاب برگزیدگان دخیل بوده است. هرچند بخشی از این اختلافها را میتوان به پای تفاوت سلیقهها گذاشت، اما گاهی شاهد چنان انتخابهایی هستیم که واقعا آدم را خلع سلاح میکند.
وقتی بازیگری با 7فیلم در جشنواره حضور دارد، آن هم با بازیهای درجهیک درنقشهایی بسیار متفاوت باهم و جایزه نمیگیرد، یا باز جایزه بازیگر مکمل مرد به کسی میرسد که آدم باید کلی به مغزش فشار بیاورد که بفهمد طرف اصلا کدام نقش را در فیلم مورد نظر برعهده داشته! آن هم در حالی که بازیهای ماندگار در ذهن با سلایق مختلف و با هر مترو معیاری بهتر را شاهد بودهایم، ناخودآگاه حتی اگر واقعا چنین مسئلهای اصلا وجود نداشته باشد دچار توهم میشود که تا نباشد چیزکی...بگذریم. اجازه بدهید این اما و اگر ها را به حساب کجسلیقگیهایی بگذاریم که هر هیأت داوری میتواند داشته باشد.
اختتامیه متفاوت
اما فارغ از برگزیدگان، مراسم اختتامیه جشنواره امسال هم در نوع خود متفاوت و برخوردار از اتفاقات جالب توجهی بود، همانگونه که دلایل و توجیهات آن نیز در خور توجه بود! در مراسم اختتامیه نه تنها هیأت داوران همگی حاضر نشدند بلکه اعضای حاضر همچنان حواس جمعی داشتند که در برابر اتفاقات پیش آمده هیچ واکنشی نشان ندادند. فکرش را بکنید در یکی از رشتهها نام فرد دیگری به جای برگزیده اصلی اعلام میشود، طرف میرود و جایزه را هم میگیرد و باز کسی متوجه نمیشود، تا روز بعد که مسئله در رسانهها منعکس میشود؛ برنده جایزه کس دیگری بوده که جایزه باید برگردانده شده و به کس دیگری اهدا شود.
همه این ماجرا هم بهدلیل یک اشتباه تایپی بوده و بس. بعد هم طی نامهای با اصلاح مورد اخیر، کاندیداها و برگزیدگان 2رشته دیگر هم دوباره اعلام شد که این هم در نوع خود اتفاق جدیدی بود.اما ماجرا به این ختم نمیشود. در شب برگزاری اختتامیه آنقدر آدمهای مربوط و نامربوط به سالن آمده بودند که جا برای خبرنگاران پیدا نشد و آنها هم بهصورت اعتراضی بیرون سالن اجتماع کردند و بعد هم برای نشان دادن عدمرضایت خود اخبار مراسم اختتامیه را در رسانههای خود منعکس نکردند.
تنوع ژانر
صرفنظر از کیفیت فیلمهای نمایش داده شده در بخشهای مختلف جشنواره امسال، تنوع ژانرها، از نقاط درخور اعتنای جشنواره امسال بود. تقریبا از همه ژانرها در جشنواره فیلمی را شاهد بودیم، از کودک و نوجوان، تاریخی، تاریخی- مذهبی و اجتماعی گرفته تا جنگی( دفاع مقدس)، کمدی، وحشت و.... هرچند که هنوز گونه کمدی، ژانر قالب در بدنه سینمای ایران محسوب میشود اما این تنوع که در مجموعه تولیدات سال گذشته شاهد بودیم از نکات امیدوارکننده آن محسوب میشود.
حسابهایی که درست از کار درنیامد
در این جشنواره هم بودند فیلمهایی که امیدهای بسیار به آنها بسته شده بود اما همه را ناامید کردند؛ فیلمهایی که جو رسانهای قبل از جشنواره حکایت از پدیده بودن آنها داشتند اما نهایتا همه چیز برعکس شد، مثل «زمهریر» که پس از نمایش صدای همه را در آورد و آن همه حاشیه در جلسه مطبوعاتی خود داشت و یا «ملک سلیمان» که با هزینههای میلیاردی و دعوت از عوامل حرفهای در سطح سینمای جهان، نشان از این حقیقت داشت که برای فیلم خوب اول باید فیلمنامه خوبی داشت که ملک سلیمان نداشت.
خودمان را گول نزنیم فیلمی که قرار بود بهعنوان فیلم فاخر، سینمای ملی ما را در سطح داخلی و خارجی نمایندگی کند، اگر هم چیز در خ ور اعتنایی داشت (مثل موسیقی و جلوههای ویژه) که میان آن و فیلمهای متعارف سینمای ما فاصله میانداخت ربطی به سینمای ما نداشت و کار میهمانان خارجی بود.
حرف آخر
فیلمی بعد از 5سال میآید و جوایز اصلی جشنواره امسال را بهخود اختصاص میدهد؛ اگر کمی دقت کنیم، این اصلا اتفاق خوشایندی برای سینمای امروز ما نیست. تمام!