تا می‌آیی
تخ
ری
ب
می‌شود دلتنگی
مثل قلعه‌ای شنی
در ساحلی طوفانی
وقتی که می‌آیی!
فریبا دیندار از تهران
تصویرگری: سهیلا کاویانی، خبرنگار افتخاری، شهر قدس
مثل قدیم‌ها
پیراهن چین‌چینی‌ات را بپوش و
موهایت را
مثل قدیم‌ها بباف
هنوز هم در حیاط مادربزرگ
جایی برای لی‌لی کردن هست!
پریسا شکوهی مجد از تهران
ناگهان
ناگهانی اعلامیه‌ام
گونۀ دیوار را
سرخ می‌کند
فرشته پیرعلی، خبرنگار افتخاری از شهرری
طلوع
رویش پیچک آفتاب
پژمردن سایه‌ها
نگین گنجعلی، خبرنگار جوان از تهران
عکس: افسانه علیرضایی، خبرنگار جوان، رباط کریم
باران بی‌اجازه
آسمان، بی‌ستاره
ابر هم پاره‌پاره
روی خاکستر شب
می‌نویسم دوباره
نازنین! بی‌تو تنها
حسرت و آرزوها
سهم من، درد و غصه
از دل سنگ دنیا
آسمان، غرق باران
قلب من هم پریشان
می‌شود بی‌اجازه
چشم مهتاب، گریان
مهتاب رجبی‌کیا، خبرنگار افتخاری از کرج
دنیای زیبا
مادر، مادر، زیبایی!
چون خورشید
مانند گل‌ها هستی
پرامید
وقتی که من می‌خندم
می‌خندی
درِ غصه و غم را
می‌بندی
بابا مثل پرنده
در دل‌ها
پرواز می‌کنی آرام
آن بالا!
مژگان بیات از اراک
تصویرگری: الهه صابر، خبرنگار افتخاری، تهران
اشک
چشم‌هایت
شبیه دریاچۀ
یخ‌زدۀ
صبح
زمستان
یک تلنگر کافی است
تا سرازیر شوی
رؤیا زنده‌بودی، خبرنگار افتخاری از شیراز
توالی
برف
روی شیروانی‌ها
مهتاب
روی برف
امیر معینی، خبرنگار جوان از تهران