و هر چه به صبح نزدیکتر میشدیم، وحشت تاریکی با صدای خشخش جارو میشد و همین که میفهمیدی یک آدم بیرون ایستاده، کافی بود تا چشمهایت بدون وحشت، سنگین شود.
آدمها بزرگتر که میشوند، تازه میفهمند که جاروی جادوگر، تنها یک افسانه است اما جاروی رفتگر محل واقعا وحشت از تاریکی را جارو میکرد و این برای ما در آن لحظههای تاریکی، تنها جادویی بود که به آن احتیاج داشتیم تا به خواب عمیقی فروبرویم.
اما زمان، حکایت عجیبی دارد؛ درست در زمانی که من و تو خواب هستیم، دست مردی تا آرنج در لجن فرورفته تا آشغالها را از گلوی گرفته جوی بیرون بیاورد؛ صحنه غمانگیزی است اما واقعیت همین است. به هر حال، هر کس وظیفهای دارد اما نمیتوان جانکندن نارنجیپوشان را فراموش کرد.
در این میان، جوانان کمسنوسالی نیز هستند که فقط به خاطر اینکه پدرانشان از عهده مخارج زندگی برنمیآیند، مجبورند لباس نارنجی بر تن کنند و برای گذران زندگی، عرق بریزند. تعجبی ندارد که آنها از خیر درس بگذرند و به خاطر پول، بیایند تهران و آشغال جمع کنند.
این قصه، قصه نخنماشده بالای شهر و پایین شهر نیست اگرچه هنوز هم به درد فیلمهای زرد گیشه میخورد. حقیقت در خیابانهای تهران، مفهوم دیگری دارد. آدم در این شهر بین زمان و مکان سرگیجه میگیرد.
تهران یکی از معدود پایتختهای جهان است که حتی در بهترین نقاطشان بد و خوب، زشت و زیبا و شاید هم کثیف و تمیز به هم چسبیدهاند؛ این حقیقت را گاهی خیابان، گاهی کناره خیابان و گاهی کانال آب فریاد میزند.
مردم در این لحظهها کار مهمی انجام میدهند؛ آنها بیتفاوت و بهراحتی، از کنار این صحنهها میگذرند. کسی پیدا نمیشود که در ذهنش جویی پر از لجن بسازد و دستهایش را بگذارد جای دستان کودکی که تا آرنج در لجن فرورفته.
تنها جملهای که میشنوی، همان است که انتظارش را داری؛ «نگاه کن! این هم وضعیت خیابانهای تهران! هنوز هم کانال آب میگیرد و آشغال وسط خیابان پخش میشود!».
در این زمان و مکان عجیب، آسانترین کار ممکن، فراموشکردن همهچیز است. در این فراموشی، کسی آشغالهایی را که با بیتفاوتی در جریان آب رها شدهاند، به خاطر نمیآورد. این فراموشی عجیب نیست چرا که در گذر زمان، تنها مسائل کماهمیت فراموش میشوند... بگذریم!
یکی از مسئولان شهرداری که ناظر مراسم رفع گلوگرفتگی کانال بود، میگفت: هر سال شهرداری مبلغ قابل توجهی را صرف تبلیغ برای بالابردن فرهنگ شهرنشینی میکند اما متاسفانه خیلیها آشغالهایشان را در جوی آب رها میکنند. ما سعی کردیم با نظارت بر عملکرد مغازهها(بهخصوص میوهفروشیها) مانع از آلودگی کانالهای آب شویم اما باز هم میبینید که مردم، قوانین را رعایت نمیکنند؛ در نتیجه ما باید هر سال، کلی هزینه و وقت صرف بازکردن کانالهای آب کنیم.
زمانی که رفتگر از جوی آب بیرون آمد، یک تپه لجن و آشغال کنار دریچه کانال آب جمع شده بود که حتی نگاه کردن به آن دشوار مینمود.
بوی لجن از جوی آب بلند میشود و حرفهای یک رهگذر روی تصویر مینشیند؛ «نگاه کن چقدر آشغال ریخته بودند داخل جوی آب! طفلک کودک رفتگر که ناچار است با دست، جوی آب را باز کند». تاریخ مصرف شعارهای قشنگ درباره سلامتی، انگار تمام شده و در کشاکش بحران آلودگی در تهران، یک نفر ناچار است تا آرنج، دست در لجن فرو کند تا خیابان زشت نباشد.
این البته تنها یک زمان کندهشده از یک مکان در این شهر عجیب بود، گرچه در این شهر، هیچ چیز عجیب نیست؛ گواه ما رهگذری که میگوید: «هر کس وظیفهای دارد دیگر»! توجیه قشنگی است؛ هر کس وظیفهای دارد دیگر! در لجن و آشغال دستوپازدن، بسیار سخت و طاقتفرساست و آشغال، جزئی از زندگی رفتگران است.
اما این توهین نیست؟ دنبال واژه دیگری باید گشت؛ مثلا حقیقت. حکایت، حکایت لباسهای نارنجی و آشغال است. شب و کیسههای سیاه، رفیق و آشغال، ابزار تداوم زندگی آنهاست و این یک حقیقت است.
این واقعیت در حالی حاکم است که مصطفی سلیمی - مدیرعامل سازمان خدمات موتوری شهرداری تهران - میگوید: برای همه مناطق شهر تهران، دستگاه لجنکش خریداری شده که این دستگاهها مسیرهای عبور آبهای جاری ناشی از بارندگی را لجنکشی و آنها را تمیز میکنند.
سلیمی تصریح میکند: به پیمانکاران ابلاغ شده که به رفتگران و نیروهای خدماتی مسئول جمعآوری زبالهها در سطح مناطق تحت پوشش خود توصیه کنند که از رفتوروب معابر و خیابانها بهخصوص در مناطق شمال شهر و هدایت زبالهها به درون جویها واقعا خودداری کنند زیرا هدایت زبالهها به جویها از خیابانهای بالای شهر، موجب تجمع زبالهها و مسدودشدن مسیر عبور آب در جویهای پایین شهر شده و احتمال بروز آب گرفتگی را افزایش میدهد.
همچنین مدیرعامل سازمان خدمات موتوری شهرداری تهران با اشاره به اجراییشدن طرح مکانیزه جمعآوری زبالهها در 105ناحیه شهر تهران افزود: تا اواسط آذرماه جاری، تمام 123ناحیه شهر تهران تحت پوشش طرح مکانیزه جمعآوری زباله قرار خواهد گرفت.
سلیمی در خصوص روند پیشرفت اجرای طرح مکانیزاسیون خدمات شهری در مناطق و نواحی پایتخت گفت: در حال حاضر در بخش قابل توجهی از مناطق، طرح مکانیزه جمعآوری زبالهها به صورت 100درصد عملیاتی شده اما در برخی مناطق (مانند 4 و 15) به دلیل وسعت و حجم جمعیت، هنوز این طرح به صورت کامل اجرایی نشده و نیاز به کار بیشتری دارد.
وی با اشاره به صرفهجویی حداقل 20 تا 40درصدی در هزینههای جمعآوری زبالههای پایتخت با اجرای طرح مکانیزاسیون خدمات شهری افزود: در مناطقی که زبالهها به صورت مکانیزه جمعآوری میشوند، در محلات کمعرض تا 25درصد و در محلات عریضتر تا 40درصد در هزینه جمعآوری زباله صرفهجویی شده است.
ماشینهای مکانیزه
در دنیای صنعتی امروز تلاش میشود در نقاطی که امکان واگذاری مسئولیتها به ماشین و ابزارهای مکانیزه وجود دارد، کمتر از نیروی انسانی و کار دستی استفاده شود؛ بهخصوص که بهکارگیری انسان در این بخشها با خطراتی نیز همراه باشد. البته از سوی دیگر استفاده از نیروی ماشین و تکنولوژی به جای انسان، هم بر کیفیت کار خواهد افزود و هم صرفه اقتصادی دارد.
تا پایان سال گذشته، 50دستگاه ماشین مخصوص جمعآوری زباله و حدود 80دستگاه ماشین مخصوص رفتوروب در سطح مناطق 22گانه فعال شد. به نظر میرسد مدیریت جدید شهری قصد دارد گام بزرگی در جهت توسعه اینگونه امکانات و واگذاری مسئولیت شستوشو و پاکیزگی معابر و شهر از انسان به ماشین(بعد از گذشت بیش از 100سال از عمر شهرداری) بردارد.
یکی از اقدامات مثبت شهرداری تهران، اجرای طرح جمعآوری مکانیزه زباله تا پایان سال85 است و بر اساس برنامه زمانبندیشده، تاکنون در سطح 40ناحیه و تا پایان نیمه اول اردیبهشت در 45ناحیه شهر تهران طرح مذکور اجرا میشود. البته مقرر شد تا پایان امسال زبالههای تمامی 129ناحیه شهرداری تهران به صورت مکانیزه جمعآوری شود.
به گزارش روابط عمومی شهرداری تهران 250دستگاه ماشین جمعآوری زباله و 200 دستگاه ماشین رفتوروب، سیستم جمعآوری زباله و رفتوروب در شهر تهران را از شیوه سنتی به مکانیزه تغییر میدهند.
و با مکانیزهشدن جمعآوری زباله، هنوز هم صدای خشخش میآید اما نوایی آرامشبخش دارد و دیگر وحشتی از تاریکی نیست.