پدر او مدیر یک مدرسه نظامی و سخت پایبند به نظم و مقررات بود با این حال به هنر جدید سینما علاقه خاصی داشت.
وی آکیرا و برادر بزرگتر او را با خود به تماشای فیلمهای صامت میبرد و آکیرای نوجوان برخلاف بسیاری از هم نسلان ژاپنیاش، فرصتی داشت تا با سینمای روز دنیا آشنا شود.
کوروساوا در ۱۷ سالگی به انگیزه نقاش شدن خانه پدری را ترک کرد. مدتی هم چپگرا و کمونیست شد.
پس از مدتی با برادر بزرگترش در محلهای از توکیو همخانه شد. برادرش برای امرار معاش، در سالنهای سینما، بنشی (نقال) بود.
وی در کنار پرده سینما میایستاد و رو به تماشاگران آنچه را در فیلمهای صامت غربی اتفاق میافتاد به زبانی شیوا و همراه با موسیقی فیلم برای آنها توضیح میداد. اما با رونق گرفتن سینمای ناطق، کار و بار او کساد شد و از فرط نومیدی خودکشی کرد.
پس از مرگ برادر، کوروساوا نقاشی را رها کرد و به عنوان دستیار کاجیرو یاماموتوی کارگردان مشغول کار شد و همزمان به نوشتن فیلمنامه هم روی آورد.
کوروساوا در طول سالهای جنگ دوم جهانی همواره فعال بود و از درامی به نام Sanshiro Sugata (محصول ۱۹۴۳) به عنوان اولین فیلم بلند او نام برده شده است. فیلمی که او را به عنوان کارگردانی بااستعداد در سینمای ژاپن مطرح کرد.
منتقدان، فیلمهای او را به دودسته ی اصلی"جیدای گکی" یا فیلمهایی که حوادث آنها در دورانی خاص از تاریخ کهن ژاپن روی میدهد و اسطورههای سامورایی را هم در بر میگیرد و دیگری "گندای گکی" یا فیلمهایی با مضامین اجتماعی در دوران معاصر.
گرچه فیلمهای او در هر دو ژانر بسیار زیبا بودهاند، ولی این فیلمهای سامورایی او بودند که شهرتی عالمگیر را برایش به ارمغان آوردند.
روابط آکیرا و توشیرو میفونه
این دو نفر، از دوستان نزدیک یکدیگر بودند، به طوریکه توشیرو میفونه در 16 فیلم از ساختههای آکیرا بازی کرده بود.
ولی به دلایلی نامعلوم روابط بین آن دو نفر تیره شد و بعد از ساخت فیلم "ریش قرمز" دیگر در هیچ کدام از فیلمهای او بازی نکرد.
آکیرا کوروساوا بالاخره در سال 1975 با ساخت فیلم "Dersu Uzala " موفق به دریافت جایزه اسکار شد. [کوروساوا غول سینمای ژاپن]
آکیرا کوروساوا بالاخره در سال 1998 دار فانی را وداع گفت.
برخی از فیلمهای اکیرا کوروساوا:
- از جوانی گلهای نداریم ۱۹۴۶
- فرشتۀ مست ۱۹۴۸
- سگ ولگرد ۱۹۴۹
- راشومون ۱۹۵۰
- ابله ۱۹۵۱ (بر پایه رمان داستایفسکی)
- زیستن ۱۹۵۲
- هفت سامورایی ۱۹۵۴
- سریر خونین ۱۹۵۷ (بر پایه مکبث از شکسپیر)
- در اعماق ۱۹۵۷ (بر پایه نمایشنامه ماکسیم گورکی)
- یوجیمبو ۱۹۶۱
- ریش قرمز ۱۹۶۵
- کاگهموشا ۱۹۸۰
- ران ۱۹۸۵ (بر پایه تراژدی "شاه لیر" از شکسپیر)